زن سالاری
تاریخ بشر در یک کلمه تاریخ آدم و حواست و مابقی به مثابه دکوراسیون این رابطه است . ھمانطور که بارھا به لحاظ تاریخی و مذھبی و روانشناختی نشان داده ایم حوا جمال دل نفس مرد است و عشق مرد به زن ھمان عشق او به نفس خویشتن است و غایت نفس پرستی یعنی کفر اوست. بھرحال این عشق بخودیخود نه اجتناب پذیر است و نه گناه ، آنچه که خطا و گناه و فسادآور و نابود کننده است از دست رفتن ولایت عقلی – دینی مرد به زن است و سلطه زن بر مرد.
این ھمان سلطه نفس پرستی مرد است و غلبه کفر و تباھی و جھل و جنون او . این سلطه در عصر جدید از بطن شعار برابری آغاز شد و بسرعت به سلطه زن بر مرد و زن سالاری و زن ذلیلی مرد منتھی شد . این برابری ھرگز رخ نداد زیرا نمی توانست رخ دھد ھمانطور که تساوی ظرف و مظروف و ترادف ماده و معنا امری عبث و احمقانه است و مثل اینست که بخواھیم تن و روح را برابر سازیم و یا دل و اندیشه را مساوی پنداریم . این تساویگری یک جنون مبرھن بود که ھدفی جز نفس پرستی مرد در لباس عشق به زن نداشت و این ھمان را ه ضلالت ودوزخ بشر درتاریخ بوده است.
امروزه نیز بوضوح شاھدیم که در ھمه جوامع و فرھنگ ھا و خاصه فرقه ھای ضالّه آنچه که در درجه اول خودنمائی می کند و شعار و ھویّت محوری آن است زن سالاری می باشد و بردگی مرد تحت الشعاع بولھوسی مالیخولیائی زن . این ھمان اساس فروپاشی خانواده بعنوان ھسته مرکزی تمدن و فرھنگ واخلاق و عقلانیت است . این فروپاشی موجب پیدایش احزاب و اتحادیه ھای امپریالیستی در جهان شد که کانون مردان تباه بواسطه زنان است که دیوھای عنان گسیخته و دیوانه قدرت ھستند . امپریالیزم و صهیونیزم محصول شعار برابری زن و مرد و زن سالاری است . جهان را بسوی نابودی می کشانند مردان بی ھویت و بی اراده ای که میخواھند بر جھان سلطنت کنند.
✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل اول_ فلسفه آدم و حوا
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »