چرا اولیای الهی در هر زمین و زمانی تنهایند و چهبسا حتى عزیزانشان نیز ترکشان میگویند؟
آدمی نیازمندترین حیوان روی زمین است و اشد نیازهایش همانا نیاز به رابطه و عاطفه و محبت است؛
چرا که آدمی ترسوترین و ناامنترین حیوانات نیز هست و این است که آدم، اجتماعیترین حیوانات نیز هست و کل تمدن بشری حاصل هراس از تنهایی است و لذا تمدن هرچه که متراکمتر میشود خوفناکتر و متوحشتر میگردد، تا آنجا که اشد وحشتها و ترورها و ناامنیها در شهرهای بزرگ حضور دارد و این وحشت انسانها از همدیگر است. و این است که بشر مدرن هرچه که مجتمعتر میشود باطناً تنهاتر نیز میشود و از یکدیگر وحشتزدهتر و بیزارتر.
این دیالکتیک جمع تنهایان است.و اما فقط در رابطه با اولیای خدا و عرفای حقه - که حریم امن الهی و کانون محبت بیمزد و منت و خیر و برکات بیحساب میباشند - چنان وحشت و نفرتی وجود ندارد و روابط انسانی تا این حد پرهزینه و لذا نفرتانگیز نیست. ولی زیستن در حریم اولیای الهی نیز هزینهای معنوی و باطنی دارد که آن حفظ ارادت و حرمت و ادب و قدرشناسی و خدمت به دین و محبت و معرفت است. و نیز هرچند وقت یکبار امتحاناتی دارد؛
امتحان حق رابطه و رعایت حقوق محبت و معرفت. که اکثریت آدمها از ادای چنین حقی ابا میکنند و لذا در امتحانات رابطه مردود شده و باز مجبور به رجعت به وحشتخانهی تمدن میشوند که در آنجا برای هر جواب سلامی باید هزینه کنند. و اینگونه است که همواره اولیای خدا تنهایند، زیرا حق محبت نمیستانند.
چرا اولیای الهی در هر زمین و زمانی تنهایند و چهبسا حتى عزیزانشان نیز ترکشان میگویند؟
منبع : دایره المعارف عرفانی جلد 6 فصل 2اثر استاد علی اکبر خانجانی
دانلود 172جلد کتاب از همین مولف در لینک زیر: