((مرا دوست بدار!))
این است منشا و علت هر ستم و ریائی که مبدا آن در خانواده هاست
و معادش در حکومت ها.
زیرا دوست داشتن یک وضع غیر ارادی و قلبی است.
انسان با اراده اش نمی تواند کسی را دوست بدارد
و یا نفرت ورزد.
خداوند نیز همین امر را به بشر نمود که موجب شد اکثریت مردم منکر و عدو شدند
و مابقی هم از سر ریا و تزویر به دین گراییدند و پیامبرانش را عداوت نموده و حتی به قتل رسانیدند.
این امر مذکور ذات و مقصد طبیعی هر امری است و هر تعلیم و تربیتی.
یعنی تحت فشار قرار دادن دل تا اینکه منقلب گردد و از خودپرستی رها شود.
آنکه در این امر موفق شود و دل خود را از خودخواهی برهاند به راستی رسته است زیرا کسی که بتواند
دیگری را قلبا دوست بدارد در بهشت وجود قرار گرفته است
و گرنه به انواع ستم و ریا که تماما عذاب است مبتلا می شود
یعنی به دوزخ خودی که اصلا نمی داند چیست و چه می خواهد.
((خود))ی که اصلا موجودی عاریه ای و فرضی است
از صفحه 100 کتاب محاق،اثر استاد علی اکبر خانجانی
مولف 179جلد کتاب که همگی را بصورت رایگان در اختیار عموم قرار داده اند:
www.khanjany.org