مرده پرستی، بستر اصلی مذاهب کفر و شرک و نفاق بشر در تاریخ بوده است. این پرستش اموات چه به صورت نژاد پرستی باشد و چه به صورت پرستش قبر اولیاء و قدیسین ، امر واحدی است . این همان مرگ پرستی در قبال پشت کردن به زندگی و انسانهای زنده و مخصوصاً حق پرستان زنده می باشد. مرده پرستی در ستم به زنده ها به عنوان یک کفر و حماقت ، خودنمایی می کند و این همان پرستش خدای نابوده در آنسوی آسمان است .
همانطور که قرآن می گوید که کافران می گویند ما پیرو سنت پدران هستیم و خداوند را از جایی بسیار دور می خوانند. بنی اسرائیل قرنها در انتظار ناجی خود بود و چون ظهور کرد او را مصلوب کردند . پیامبر اسلام نیز بیانگر اراده و احکام « الله» بود که قرنها توسط اعراب به نام خوانده می شد ولی اعراب کمر به قتل او بستند .
ما شیعیان نیز از صدر اسلام تاکنون پیرو همین سنت مرده پرستی هستیم زیرا امامان زنده را در صدر اسلام انکار کرده و تنها گذاشتیم تا غیبت آغاز شد و اینک غیبت او را می پرستیم و نه حضور و ظهورش را . مسیحیت نیز صلیب مسیح را می پرستد و نه وجودش را . یعنی او را همواره بر صلیب می خواهد . سایر مذاهب هم کمابیش همین گونه اند .
به همین دلیل مؤمنان هر مذهبی در زمان حیات خود تحت آزار و اتهام قرار دارند و فقط از مرده شان به نیکی یاد می شود. اینهم بمعنای آن است که بشر همواره خدا را نابوده و نادیده می خواهد و لذا خداپرستی اش عین عدم پرستی اوست . و این عدم پرستی مولّد تمدنی تماماً ویرانگر است .
این به معنای خصومت ذاتی انسان با خویشتن است و این ذات کفر بشر است. و اینست که در قیامت کبری با ظهور جمال خدا، همه کافران آرزوی نابودی می کنند و خود را در دوزخ سرنگون می سازند .
از کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد سوم تألیف استاد علی اکبر خانجانی