
این رساله به مثابۀ یک دستور العمل عمومی برای جامعه نیست و نیز هرگز یک نسخۀ سیاسی – حکومتی نمی باشد . بلکه یک رسالۀ خصوصی برای افرادی است که میل به نجات در دنیا و آخرت دارند و طالب سلامت و عقل و رشد هستند و حیات این دنیا را به بازی نمی خواهند ...
لینک دانلود رایگان کتاب چه باید کرد؟ اثر استاد علی اکبر خانجانی:
https://khanjany.org/product/what-to-do/
خانجانی (https://khanjany.org/product/what-to-do/)
چه باید کرد؟ - علی اکبر خانجانی
عنوان کتاب: چه باید کرد؟ ، دستورالعملی در آداب بهزیستی و هدایت آخرالزمان، مولف : استاد علی اکبر خانجانی، تاریخ تالیف 1379، تعداد صفحه 201
مقدمه.........................................................................................................4
فصل اوّل : معیشت.....................................................................................7
1- شغل و درآمد اقتصادی....................................................................................8
2- تغذیه ......................................................................................................11
3- سکونت ...................................................................................................14
4- استراحت و تفریحات ....................................................................................16
فصل دوّم : زناشوئی و خانواده ...............................................................19
1- ازدواج.....................................................................................................20
2- مسائل جنسی .............................................................................................23
3- مسائل اخلاقی و اقتصاد زناشوئی ......................................................................25
4- طلاق ......................................................................................................28
فصل سوّم : تعلیم و تربیت ......................................................................30
فصل چهارم : بهداشت و درمان ..............................................................34
فصل پنجم : جامعه و سیاست ..................................................................41
فصل ششم : عبادات و تزکیۀ نفس............................................................46
فصل هفتم : آداب مخلصین........................................................................52
شرایط مراد و مرشد و وظایف مرید و شاگرد ............................................................53
فصل هشتم : هفت وادی انسانیّت .............................................................60
1 - وادی جهالت و غرایز...................................................................................61
2- وادی حجّت های غیبی و متا فیزیکی دین..............................................................62
3- وادی توبه و طلب و اطاعت..............................................................................63
4- وادی محبّت و اخلاص....................................................................................64
5 - وادی فراق و خلقت نوین................................................................................65
6- وادی توحید و امامت .....................................................................................67
7- وادی فقر و فنا و خلافت .................................................................................68
فصل نهم : نظر اجمالی بر کلّ راه و برخی پدیده های روحانی ..................69
فصل دهم:گفتگوئی در باب فقاهت...............................................................73
بسم اللّه الخیر الحاکمین
مقدّمه:
این نخستین رسالۀ عملی است که در کلیّۀ امور دین و دنیا و سلامت و هدایت در طی این قرون اخیر و در عرصۀ تمدّن معاصر جهان و بخصوص جهان اسلام و تشیّع بر اساس مسائل و نیازهای انسان مدرن و به زبان ِ زمانه به رشتۀ تحریر در آمده است که کلیّۀ مسائل بنیادی انسان امروز و اکثر مسائل جزئی روزمره را در بر دارد و امور و جزئیاتی که احتمالاً به صورت حکمی واضح نیامده است بر اساس درک کلّی روح این رساله به واسطه عقل و تجربه قابل استنتاج می باشد. در درک دقیق و استنباط عملی موارد این رساله نکات ذیل به شدّت قابل توجّه و تأمّل می باشد:
1 – این فرهنگ و تمدّن حاکم بر جهان معاصر از غرب تا شرق و میانه کلاً یک تمدّن دوزخی است و لذا واجب است که هر انسانی از اهالی این تمدّن در استفادۀ از کالاها و محصولات علمی و فنّی و مادّی و فرهنگی این تمدّن تا حدّ ممکن قناعت و صرفه جوئی و پرهیز پیشه نماید حتّی در کم ضررترین محصولات علمی و هنری آن نیز اسراف نکند و از بسیاری از محصولاتش همانطور که در فصول مختلف این رساله ذکر شده بکلّی بپرهیزد .
2 - «حرام» آن است که انسان را در درجۀ اوّل در حیات این دنیا و متعاقب آن در حیات باطنی و اُخروی دچار عذاب می سازد بی آنکه هیچ رشد و نجاتی به همراه آورد و فقط موجب استهلاک و پوچی و تباهی می شود و کلّ سرنوشت را به بن بست و خطرهائی بزرگ و علاج ناپذیر می اندازد .
3 - «حلال» آن است که موجب می شود رحمات و نعمات مادّی و معنوی این دنیا برای انسان حلّ و گوارا شود و انسان را سلامت و تعادل و رشد و عزّت عطا می نماید و از گرایش به حرامها باز داشته و از سقوط در ورطه امراض بزرگ و عذابهای تباه کننده مصون می سازد .
4 - «مکروه» آن است که پرهیز از آن مفید تر از میل به آن است زیرا خیر و سلامت و ارزش های ماندگار زندگی را تقلیل می دهد و همچون آفت و چرک است و چه بسا یک مکروه در بلند مدّت موجب گرایش انسان به امری حرام گردد . هر حرامی حاصل نهائی یک عمل مکروه است .
5 – هر چیزی که میل به آن مفیدتر از دوری از آن باشد «مستحب» است . مستحبّات موجب می شوند که انسان از مکروهات بیزار شود و حبّ به حقیقت پیدا نماید و در دین و معرفت و سلامت خود خالص تر گردد .
6 – هر چیزی که برای عقل و اخلاق و سلامت تن و عاطفۀ انسان ضرری نداشته باشد «حلال» است.
7 – هر آنچه که برای عامۀ مردم مکروه است برای اهل ایمان و سالکان معرفت حرام است .
8 – هر آنچه که برای عامّۀ مردم مستحب است برای اهل ایمان و معرفت واجب است . اجتناب از واجبات موجب گرایش انسان به محرّمات است . مثل گریز از ازدواج که موجب ابتلای به زنا یا سائر مفاسد اخلاقی می شود .
9 – بسیاری از چیزهائی که برای عامۀ مردم حلال است برای مدّعیان ایمان و معرفت مکروه است .
10 – هیچ یک از چیزهائی که برای عامّه مردم حرام یا مکروه است برای اهل ایمان و معرفت نمی تواند حلال باشد .
11 – انسان بایستی در درجۀ اوّل سعی نماید از حرامهای بزرگ بپرهیزد و گام به گام به میزانی که از حرامها دوری می کند موفّق می شود که واجبات را رعایت نماید . و بمیزانی که واجبات را رعایت می کند امکان پرهیزاز مکروهات پدید می آید و به همین میزان بتدریج امکان رعایت مستحبّات مقدور می گردد.
12 – رجوع به یک مکروه اگر به نیّت ترک یک حرام باشد و بتواند فرد را در این ترک یاری دهد مستحب است .
13 – رجوع به یک حرام به نیّت ترک یک حرام دیگر ، مکروه است مگر اینکه حرامی که ترک می شود دارای مضرّات بیشتری باشد . البتّه چنین تعویض برای مدّعیان ایمان و معرفت حرام است .
14 – واجب است که هر انسانی همواره سعی نماید که عقل و تجربه و عبرتهایش را بر امیال نفسانی خود ترجیح دهد و از پیروی و تقلید از دیگران بپرهیزد . چنین تلاشی انسان را بتدریج به سوی دین و ایمان می برد و از خطرات مصون می دارد زیرا عقل مقدّم بر دین است و فقط عاقلان به دین خدا و سعادت می رسند . دین و ایمان همانا اجر ِ پیروی از عقل است .
15 – در این رساله منظور از «مؤمنان» لزوماً پیروان هیچ مذهب و فرقه خاصّی نیستند . در هر مذهب و فرقه ای می تواند مؤمن و یا کافر و منافق وجود داشته باشد . مؤمنان همه مذاهب در قلمرو واحدی از انسانیّت قرار دارند همانطور که کافران و یا منافقان همه مذاهب و ملل نیز در عمل و امیال و افکار خود در قلمرو واحدی هستند .
16 - «مؤمن» به طور کلّی در هر درجه ای از ایمان که باشد انسانی است که قلباً طالب راستی و حیا و وفا و شعور خویشتن است و همواره میل به رشد معنوی خود دارد و هرگز عقل و دین خود را کامل نمی بیند و لذا در این راستا تلاش می کند و صدق و درستکاری و حیا و قناعت و صبر و از خود – گذشتگی در درجات گوناگون از ویژگیهای یک مؤمن است و عبادات یک مؤمن اکثراً در تقیّه است .
17 – هر مؤمن صدیقی که دانشمند باشد در رشتۀ علمی خود یک فقیه و مجتهد و صاحب فتویٰ است .
18 – اهمیّت و حقّانیّت هر حکم دینی هر چند که از همان خواصّ ظاهری و دنیوی آن بر اهل خرد بارز است ولی انسان نبایستی به همین خواصّ آن بسنده و محدود باشد واهل معرفت بایستی مستمراً در هر حکمی کندوکاو نماید تا به حقّ نهائی آن حکم در وجود خویش و جهان بیرون نائل آید تا در دین رشد معرفتی یابد و گرنه با آن به بن بست می رسد .
19 – عقل و علمی که دینی و اخلاقی نباشد اصلاً عقل و علم نیست . و اخلاق و دینی هم که عقلی نباشد اصلاً اخلاق و دین نیست . در هر امری بایستی عقل و دین در تصدیق و اتّحاد یکدیگر باشند . در هر جائی که تضادّی بین این دو رخ می نماید یا آن حکم مشتبه است و یا درک عقلی از آن حکم ناحق است .
20 – راه دین اساساً راه سلامت و عزّت نفس و ظلم زدائی از وجود خویشتن است و نه دیگران . مگر اینکه دیگران خود طالب یاری دردین باشند .
21 – هیچ حد و مرزی بین امور و اعمال عبادی و غیر عبادی وجود ندارد . هر عمل واحدی می تواند در آن واحد عبادی و یا غیر عبادی و یا حتّی ضدّ عبادی باشد هر چند که ظاهری عبادی داشته باشد .
22 – دین به طور کلّی راه عبودیّت است . عبودیّت به معنای عشق و اخلاص است که در عمل همانا از خود – گذشتگی در درجات گوناگون است . بنابر این هر عملی یا عبادی است و یا ضدّ عبادی است و یا مشرکانه است و یا منافقانه .
23 – دین بطور کلّی جریان واحدی است که به مثابه قوانین و حقوق ِ عالم وجود بر موجودی به نام انسان به صورت مسئولیّت و اختیار وارد شده است و بر سائر موجودات عالم به صورت جبر حاکم و جاری می باشد و مسئولیّتی را نمی طلبد . انسانهائی که به این حقوق و قوانین فطری روی می نمایند در سمت جنّت ِ دین قرار می گیرند و آنهائی که به این امر پشت می کنند در سمت دوزخ دین قرار می گیرند . پس همه در دین واقع شده اند و هیچ ذرّه ای در خارج از دین خدا وجودی ندارد .
24 – دین برای کسی که به آن روی می نماید دو جنبه دارد که در آن واحد در درجات گوناگون به موازات یکدیگر در وجودش جاری می باشد : عملی و نظری : کردارها و اعتقادات : امور ظاهری و امور باطنی . در عین حال هر یک از این دو جنبه اصولی دارد و فروعی . فروع نه تنها به معنای یک ارزش درجه دوّم و پائین تر نیست بلکه به معنای میوه و ثمرۀ اصول است که به طور طبیعی از انسان متدیّن بارز می شود که عموماً عبادات نامیده می شوند که اموری اختیاری و طبیعی و بلکه عاشقانه هستند و از هر اکراه و شکل پرستی مبرّا می باشند و اموری کاملاً خصوصی تلقّی می شوند و از تقلید به دورند . و امّا اصول عملی دین که سنگ زیر بنا و محور همیشگی آن محسوب می شوند عبارتند از پیروی از واجبات مثل صدق ، بی ریائی ، حیا ، پاکدامنی ، قناعت ، صبر ، انصاف و غیره . و دوری از حرامها مثل دزدی ، زنا ، افتراء ، ربا ، جاسوسی ، خود فروشی جسمانی و عقیدتی و غیره . پیروی از این اصول عملی دین بتدریج منجر به اصول نظری و عقیدتی و باطنی می شود که از معروفترین آنها عبارتند از اعتقاد و ایمان به وجود خدای یگانه و حقّانیّت رسولان و اولیای خدا و رجعت به سوی خدا و معاد و عدالت و اصل امامت در اسلام و تشیّع به عنوان تصدیق و پیروی از موحّدان و مخلصان در دین می باشد . بنابر این اصول نظری محصول اصول عملی هستند و فروعات و عبادات هم محصول آن اصول می باشند و هیچیک از این امور به تقلید رخ نمی دهد مگر اینکه ریائی و اکراهی است که در سمت دوزخی دین قرار می گیرد . وپیروی عاقلانه و قلبی از امری و یا فردی در دین هیچ ربطی به تقلید ندارد . تقلید همواره موجب نفاق است که از کفر بدتر می باشد . تقلید در اصول و فروع عملی و نظری دین حرام است . تقلید در علم نیز حرام است فقط تقلید در امور فنّی اشکالی ندارد .
25 – این رساله به مثابۀ یک دستور العمل عمومی برای جامعه نیست و نیز هرگز یک نسخۀ سیاسی – حکومتی نمی باشد . بلکه یک رسالۀ خصوصی برای افرادی است که میل به نجات در دنیا و آخرت دارند و طالب سلامت و عقل و رشد هستند و حیات این دنیا را به بازی نمی خواهند .
26 – هر حکمی از دین به لحاظ خواصّی که پدید می آورد مشروط است به شرایط باطنی هر فرد یا گروهی . مثلاً واجبات دینی برای وجود کافران ومنکران حقیقت خواه ناخواه حرام است و اینست که گرایش اکراهی و ریائی کافران به دین فقط موجب عذاب آنها می شود همانطور که دروغگوئی برای مؤمنان عذاب آفرین است و راستگوئی برای کافران عذاب آور است . بنابر این هر حکم دینی می تواند به طور کلّی برای انسان هم شدیداً مفید و نجات بخش باشد و هم مضرّ و فساد آور . واینست که از بدترین گناهان همانا اکراه و زور در دین است . زورگوئی و جبّاریّت در احکام دینی نشانۀ عداوت با دین است و عدم درک درست از دین . و این است که منافقان دینی در نزد خدا بدترین مردم محسوب می شوند . بنابر این کفر با اختیار به دین و عقل و سلامت نزدیکتر است تا تقوای به اجبار . و بدترین اجبارها همانا اجبار در فروع و مستحبّات دینی است مثل حجاب و نماز که باعث اشدّ تباهی ها و ستم ها و زجر ها می گردد . زیرا مستحبّات دینی ، خاصّ مؤمنان درجۀ بالاست و نه اهل دین وراثتی . زیرا مستحب همانطور که از لغتش معلوم است امری ناشی از حبّ است : حُبّ به دین و معرفت .
27 - «مباح» امری است که خیر و شرّش بطور کلّی یکسان است و بخودی خود نه خوب است و نه بد و بلکه بستگی به نیّت و شرایط هر فردی دارد . بسیاری از امور زندگی مدرن بشر در این قلمرو قرار دارند. برای مؤمنان بهتر است که تا حدّ امکان از این نوع امور که در قلمرو نیازهای واجب نیستند فاصله بگیرند .