سیذارتا نام واقعی بودا است؛ شاهزادهای سرگشته و افسرده و تنها محبوس در کاخ پدرش در حال آمادهشدن برای سلطنت. و در میان بچهرعیتها بهطور قاچاقی دوستی داشت. با هزار ترفند دامادش کردند تا دل به دنیا بدهد و شاه شود. ولی شب زفاف از حجله گریخت و به همراه دوستش برای همیشه گم شد و نابود گردید از چشم خاندانش. تا اینکه چهلسال بعد به بود آمد و بودا شد در چشم جهانیان. به هر مکتب و مذهبی گرایید و سختترین آداب را برگزید تا به ذات جهان هستی، به قلمرو نیروانا، به کریشنا برسد؛ ولی عاقبت با همهی کشف و کراماتی که بافت، هیچ و پوچ و نومید گردید و از تنها دوستش نیز جدا شد و روی به دنیا و عیش و شهوت نهاد و بالاخره عاشق یک روسپی شد و مریدش گردید و بیدار گشت و به نیروانا (قلمرو آرامش مطلق و اتحاد فنای در ذات جهان) پیوست، ولی کریشنایی ندید بلکه او خود مظهر کریشنا شد و اعتدال گزید. سیذارتا در جستجوی خویشتن خویشِ گمشدهاش بالاخره به بود آمد و خودآ شد. او نخستین رهرو مکتب خودشناسی بود که خود را یافت و خودش شد و صدها فرقهی مذهبی و آیین از او جاری گشت.
منبع:کتاب دائره المعارف عرفانی جلد ششم اثر استاد علی اکبر خانجانی