( از دیدگاه معرفت نفس)
A report about the last situation
مؤلف: استاد علی اکبر خانجانی
تاریخ تألیف : 1371 ه . ش
تعداد صفحه : 211
برشهایی از این کتاب:
از سخنان ربوبی مولای موحدان ، اکمل عاشقان ، افضل عارفان ، اعلم عالمان ، سرور مجاھدان ، انسان کامل و
:
صدیق اکبر علی ابن ابی طالب ع
به تحقیق که خود شناسی خداشناسی است.
زیرک واقعی آنکسی است که خویش را شناخت و اعمالش را خالص نمود .
در شگفتم از کسی که گمشده ای را می جوید در حالیکه خود را گم کرده ولی نمی جوید .
ھر که از شناخت خود اکراه دارد در گمراھی افتاده است .
عارف کسی است که خود را شناخت .
کمال علم ھمان خودشناسی است .
کسی که خود را نشناخت ھیچ چیز را نشناخت .
ھر کس خود را شناخت مشکلش برطرف شد .
سرچشمۀ جھل ھمان جھل
نسبت به خویشتن است .
ھر کس خود را شناخت ھمه چیز را شناخت .
در شگفتم از کسی که خود را نمی شناسد چگونه خدا را می شناسد . خودشناسی سودمندترین علم است .
ھر کس موفق به شناخت خویش شد به بزرگترین پیروزی نائل آمده است .
ھر کس که نسبت به خویش جاھل است نسبت به غیر خویش جاھلتر است .
در معرفت شخص ھمین کافی که خود را می شناسد و در نادانی شخص ھمین کافی که خود را نمی شناسد .
آنکه خود را شناخت آزاد شد و آنکه خود را نشناخت نابود گردید.»
***
۱۰۱۰- هرگز به کسی دروغ مگو تا مجبور نباشی که یک روزی او را خیانتکار بخوانی.
۱۰۱۳- هنوز هیچ دروغی نیست که پنهان مانده باشد. پس دروغگو آدم بسیار جاهلی است.
۱۰۱۴- هرگز رابطه ای را آغاز مکنید که در همان بدو آشنائی مجبور به تظاهر و دروغ باشید.
۱۰۱۵- کسی که درباره چیزی ایمان و یقینی دارد هرگز درباره آن با کسی جدل نمی کند.
استاد علی اکبر خانجانی
گزارش آخرین وضعیت بشری ص 161
***
فاحشگی مردان و زنان
۱۰۳۲- در منطق قرآن، «فاحشگی» همه آن اعمال و صفاتی است که انسان بیزار و متنفر است که به آنها نسبت داده شود. عمل فاحش عملی است که آدمی را در حضور ذات پاک و مقدسش دریده و جسور می کند تا آنجا که اصلاً به روی خودش نمی آورد و این جوهرۀ آگاه و شاهد وجود را در خویش نادیده می گیرد.
در قرآن فاحشگی حاصل خود فروشی انسان به شیطان است در مقابل وعده ای که شیطان به او می دهد که آینده اش را تأمین می کند. پس فاحشگی حاصل ترس انسان از فرداست. ترس از درمانده و فقیر شدن! و محال است که انسانی برای اولین بار بخاطر فقر و درمانده گی حاصل از آن، انواع خود فروشی و از جمله تن فروشی را مرتکب شود.
آغاز عمل فاحش هیچکس بواسطه فقر نبوده است. یعنی بخاطر فقر تن به فاحشگی نداده است تا نانی به کف آورد. همه کسانی که سرمنشأ شاخه ای از فساد و از جمله فحشای جنسی را فقر اقتصادی می خوانند بس جاهل و مکارند و در واقع درصدد توجیه اعمال فاحش خود می باشند و خوب می دانند که از فرط فقر نیست که به فساد و فحشاء رنگارنگ تن می دهند بلکه از ترس فقیر شدن در آینده است.
۱۰۳۳- زنانی که متظاهر و جلوه گر هستند در معرض خطر فحشاء و زنا قرار دارند. زنی که ارزش وجود خود را تنها در بدنش یافته است دیر یا زود آنرا با نرخی کمتر یا بیشتر معامله می کند. مردان هم چنین هستند. امروزه مردان فاحشه بمراتب بیشتر از زنان فاحشه می باشند.
۱۰۳۴- زنانی که آشکارا تن به فحشاء می دهند و حرفه شان این است بمراتب باشرف تر و صادق تر از زنانی هستند که در خانه با ظاهری نیکو با شوهرشان با دروغ و ریا زندگی می کنند. زنی که با شوهرش ریا می ورزد و دروغ می گوید هر آن در خطر ابتلاء به خیانت است.
استاد علی اکبر خانجانی
گزارش آخرین وضعیت بشری ص 163
***
۱۰۲۱ - رژیم های مشهور غذائی مثل امساک، چله، گیاهخواری، خامخواری و امثالهم اگر براساس معرفت نفس و به قصد خود ـ شناسی جدی و صادقانه نباشد آثار سوء آن بسیار از منفعتش بیشتر است و اگر این رژیم ها خودش هدف باشد حتی بسی خطرناک است و عمده خطرش در جنبه روانی است که نهایتاً تعادل جسمانی را هم دچار ناهنجاری های جدید می سازد.
۱۰۲۲- دکانهای مدرن خودفریبی که به تقلید از مکاتب هندی و اروپائی به بازار آمده اند همچون: مدیتیشن، خود - هیپنوتیزم، تلقین و داروهای توهم زا همگی فقط پس از یک دورۀ بسیار کوتاه تسکین، فرد را در وضع ناهنجار اسبق دو صد چندان متوحش تر و درمانده تر می سازد و فقط راه سقوط و خود - فریبی جدیدتر را بر او باز می کند و او را دریده تر و فاحشه تر می نماید. حتی بظاهر عرفانی ترین این مکاتب جعلی چون نئوبودائیسم و اندیشه های کریشنا مورتی به فاجعه ای مضاعف ختم شدند.
استاد علی اکبر خانجانی
گزارش آخرین وضعیت بشری ص 162
***
برابری
۷۶۷- در بطن شعار «برابری» که بزرگترین شعار بشر قرن بیستم بوده است نطفه «تبعیض» نهفته است. زیرا آنگاه که می خواهیم با فلانی برابر شویم باطناً یا خود را برتر و یا پست تر از او می یابیم. یعنی شعار «برابری» بر واقعیت نابرابر باطنی نهفته است و برای همین است که همه تلاش هائی که در سمت «برابری» صورت می گیرد به نابرابری مضاعف و پیچیده تری منجر می گردد.
شعار «برابری» در تمدن جدید حاصل پوچی و بی هویتی است. انسان با هویت و اهل معرفت نفس به سمت یگانگی و بی همتائی می رود و به جوهره انسانیت می رسد و یگانگی نفس همه انسانها را می بیند که همه باهم برابر هستند.
در قرآن و اسلام مفهوم عدل و قسط هیچ ربطی به این شعارهای نوین «برابری» ندارد. شعار برابری در تمدن جدید بیان خجولانه و ریاکارانه ای از میل به سلطه است. این شعار کذائی دو مرحله دارد: مرحله قبل از رسیدن به قدرت و سلطه که اینگونه بیان می شود: «همه باید برابر باشیم». و مرحله دوم پس از رسیدن به سلطه است که تبدیل می شود به این شعار: «همه باید برابر باشند».
یعنی مردم باید همه با هم برابر باشند ولی نه با ما. اینکه مردم همه باید برابر باشند عملاً به آن معناست که همه باید پوچ و مقلد و تکرار یکدیگر باشند تا ما بتوانیم به آسانی همه را بصورت کالای واحدی به مصرف برسانیم و بر همه تسلط داشته باشیم. بقول «جورج اورول: همه باهم برابرند ولی برخی برابرترند !!
استاد علی اکبر خانجانی
گزارش آخرین وضعیت بشری ص 123
**
۶۲۵- امروزه تقریباً همه شاخه های علوم و همۀ دکترین های اجتماعی و برنامه ریزی های اقتصادی در حکم «مسکّن» هستند. مسکّن هائی که برای برطرف نمودن یک درد ساده و درجه اول منجر به دهها مرض پیچیده و لاعلاج می شوند.
مثلاً : برنامه مبارزه با فساد جنسی منجر به رشد فزاینده اعتیاد می شود و مبارزه با اعتیاد منجر به رونق فساد و ابتذال می گردد. مبارزه با تورم اقتصادی منجر به هرج و مرج اجتماعی می گردد و برنامه مبارزه با هرج و مرج منجر به دیکتاتوری می شود و برنامه مبارزه با دیکتاتوری منجر به انقلاب می شود و انقلاب منجر به صدها امراض دیگر وو ... .
درمان یک سردرد به تومور مغزی منتهی می گردد ، درمان یک نفخ معده به سرطان می انجامد ، درمان یک سرماخورده گی به آسم و پوکی استخوان و ناراحتی قلبی و دهها امراض لاعلاج تر دیگر . و درمان مالاریا سر از «ایدز» در می آورد. و برای رهائی از همه این امراض روانی و جسمانی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی مجبور به انکار کامل همه امراض می شوند.
علوم پزشکی و دهها شعبه آن نمود کامل این وضعیت در علوم جدید می باشد. امراضی را که علوم درمانی بوجود می آورد صدها بار بیشتر و پیچیده تر و لاعلاج تر از امراضی است که به اصطلاح درمان می کند (یعنی می پوشاند). و جالب تر اینکه هرچه که این علوم در حل مسائل بشر عاجزتر می شوند و خودشان بلای جان و روان بشر می شوند از ابهت و قداست بیشتری برخوردار می گردند!
در این امر برای اهل معرفت نفس عبرت عظیمی وجود دارد . و این همان جهل است که لباس علم برتن کرده. همان جنون است که لباس عقل پوشیده. همان انحطاط و نابودی است که ادعای پیشرفت و تکامل دارد .
استاد علی اکبر خانجانی
گزارش آخرین وضعیت بشری ص 107
***
۵۵۷- «عشق» توانائی نیست چونکه در حیطه خواسته ها نیست. «عشق» تجلی یک «نمی دانم» و «نمی خواهم» و «نمی توانم » صادقانه و خاشعانه در انسان است.
۵۵۸- «عشق» به این دلیل غیر منطقی می نماید که علیتی نیست وگرنه اتفاقاً کاملاً منطقی است و قابل فهم شهودی .
۵۵۹- «عشق» تجلی مراتبی در معرفت نفس است. یعنی تجلی مراتب صدق .
۵۶۰- «عشق» مقاماتی در جریان عروجی معرفت نفس است که خود معرفت نفس را بخود می آورد و دچار خلوص و تصفیه ای غیر مترقبه می کند و عاشق را در حوزه مشاهداتی بدیع و خارق العاده قرار می دهد و به شدت به «۱» نزدیک می سازد و حقایق فطری دین را آشکار می کند. اگر چنین نباشد عشق نیست بلکه هوس و فسق است.
۵۶۱- عاشق همواره در حوزه «حال» قرار دارد و وجودش قیامت سراست.
۵۶۲- عشق به مخلوق اگر در سمت عشق به خالق نرود حتماً در آن عشق خیانتی رخ داده است . یعنی عشق فروخته شده و مصرف گردیده است .
استاد علی اکبر خانجانی
گزارش آخرین وضعیت بشری ص 89
**
کریشنامورتی
۴۴۰- و اما یکی از آخرین و مشهورترین کسانی که برای احیای تمدن غرب از مرگ حتمی اش از مشرق زمین پا پیش نهاد و از درون کشکول جادوئی اش عرفان هند را به عنوان نوشدارو آورد آقای «جودی کریشنا مورتی» است که حدود نیم قرن در سراسر اروپا و آمریکا عرفان و عشق و نیروانا موعظه نمود.
روش کار او اساساً همان روش اگزیستانسیالیست های مسیحی بود و هیچ راه حل عملی بر اساس واقعیت روزمره بشر متمدن امروز ارائه نداد. گرچه مکتب او عنوان «خودشناسی» را یدک می کشید ولی از حرف و تحلیل و تلقین شروع و به یأس و بیهودگی و افسانه ختم می شد.
وی نیز مثل سائر احیاء گران تمدن غرب جديد، بشدت از عمل واقعی گریزان بود و دین بی شریعت ارائه می داد و حتی بودیسم را در غرب عقیم و بی خاصیت کرد و این بود که پیروان و مخاطبان وی که اکثراً نسل جوان و دانشگاهی بودند مثل اکثر دراویش ما در عالم نشئه و مواد مخدر به جستجوی «نیروانا» رفتند و هرگز بازنگشتند. و خود وی این ناکامی و بطالت را اینگونه توجیه می کند: « در غرب هیچ انسان جدی پیدا نمی شود ».
استاد علی اکبر خانجانی
گزارش آخرین وضعیت بشری ص 79
***
995-....((حال))نزدیکترین ارتباط هر کسی با خودش و جهان می باشد.
آیا هرگز از خودتان احوالپرسی می کنید؟
آیا هرگز خبری از حالِ خود می گیرید؟
..... سلامی هم به خودتان بکنید ضرری ندارد!
به همه چیز و همه کس سلام کرده اید و پابوسی نموده اید و جز دروغ و خیانت ندیده اید،چه اشکالی دارد یک بار هم سخن راست بشنوید؟
گرچه راست در مراحل نخستین آن بسی تلخ و کشنده و ناگوار می آید.
ولی تلخیِ سخن صدق ،شما را زنده خواهد کرد.
صدق،نوش داروی همه امراض است.
صدق،شفای همه دردهاست و کلید همه قفل هاست.
بخودتان راست بگوئید تا همه مجبور شوند به شما راست بگویند.
((هرگز دروغی نگفتم و دروغی نشنیدم.))علی (ع)
خجالت نکشید ،سلامی به خود کنید و در حضور حضرت دل توبه کنید.
که او توبه پذیر و مهربان ترین مهربانان است.
امتحانش مجّانی است.
همه امتحانهای گران را کرده اید ،این ارزانترین امتحان را هم انجام دهید و سوگند یاد کنید که تقلّب مکنید و این آخرین شانس خود را هم از دست مدهید.
از کتاب گزارش آخرین وضعیت بشری صفحه 160 اثر استاد علی اکبر خانجانی
مولف 179جلد کتاب که همگی را بصورت رایگان در اختیار عموم قرار داده اند: