بقایی در صفحه شخصی خود نوشت : یک مصاحبه ای با یک نشریه دانشگاهی داشتم، (( راجع به وضعیت فیلمنامه نویسی در ایران)) ،
راستش مدتها بود می خواستم راجع به این موضوع صحبت کنم ...
و در این گفتگو در مورد فیلمنامه مطالبی گفتم که خوب باید می گفتم . . .
ببینم آقای گزارشگر ، مصاحبه را چطور تنظیم خواهد کرد . . .
متن مصاحبه را در رسانه نو ، اقتصاددان ، مجله اینترنتی سینمای روز ، سایت دانشگاه و ... فکر کنم فردا منتشر شود ...
جایگاه فیلمنامه نویس در سینما و تلویزیون ما کجاست؟
در مورد جایگاه فیلمنامه نویسی در سینمای ایران گفتگوی کوتاهی داریم با دکتر حجت بقایی فیلمساز،فیلمنامه نویس و پژوهشگر که این روزها را در سکوت کاری به سر می برند.
دکتر بقایی در شروع مصاحبه گفت : اول گفتگو از شما تشکر کنم که این وقت را به من دادید بابت پاسخگویی به سئوالاتتان در مورد فیلمنامه نویسی .
راستش خیلی وقت است مطالبی مانند استخوان در گلویم گیر کرده و دنبال فرصتی برای انتقال مطالبم بودم که از شانس روزگار شما سئوالاتی پرسیدید که ناخودآگاه مرا در گفتگویتان سهیم کردید .
خوب در مورد فیلمنامه ، همین اول باید خدمتتون عرض کنم که من تقریبا تمام ارگانهای مرتبط با فیلمنامه را از نزدیک دیده ام در آنجا ها کار کرده ام. مثلا در بخشهای مختلف صداوسیما – مرکزگسترش سینمای مستند – مرکز مستندسازی سیما – حوزه هنری – مرکز آموزش اسلامی فیلمسازی ( باغ فردوس ) – شرکتهای فیلمسازی – انجمنهای مرتبط و . . . .
خلاصه کمابیش با وضعیت فیلمنامه در طول این چند سال آشنا شده ام و اگر مواردی را می گویم ممکن است صد در صد صدق نکند لیکن یک وضعیتی است که کمابیش وجود دارد .
ایشان در ادامه کمی در مورد سوابق کاری خود در حوزه فیلمنامه نویسی صحبت کردند و ادامه داد : من حدودا از سال 1370 یا 71 وارد عرصه نمایشنامه و بعد فیلمنامه شدم . و افتخار شاگردی اساتید فوق العاده ای را داشته ام و همین موضوع موجب شد که بازارهای شغلی نسبتا خوبی برایم فراهم شود، لیکن الآن بروید ببینید نام من در چند فیلم حتی فیلم کوتاه به عنوان فیلمنامه نویس آمده است ...
تعداد انگشت شمار است . چون تجربه نداشتم وباید شاگردی می کردم و . . .
بعد هم که تجربه کسب کردیم در باند نبودیم و اگر کاری می خواستیم ارائه دهیم روابطی باید می بود و آن روابط آنقدر تعدادشان زیاد می شد که اگر در تیتراژ نامشان می آمد ، سایر عوامل جا نمی شدند. ولی با این حال خداوکیلی آن زمان من راضی بودم. چون به دلیل زیاد کار کردن پول خوبی می گرفتم. و حواسم نبود که عمر گران می گذرد و . . .
یک زمانی بود ما دو ست مونتاژ داشتیم و سوژه پشت سوژه کار می کردیم .
خودمان می نوشتیم ، خودمان تصویربرداری می کردیم و تدوین می زدیم ، بازاریابی می کردیم و فیلممان پخش می شد.
البته الآن هم این کار را می کنم ولی اولا خیلی کمتر و ثانیا خودم تنها و دیگر تیم همکار ندارم . آن زمان برای بخش دولتی بود . حالا چه تلویزیون چه سایر ارگانها بعد چه شد ؟
هیچی یک سری اتفاقات افتاد ترجیح دادم عصایش را به لقایش ببخشم . به صورت کاملا تصادفی در واحد فنی مشغول شدم و خلاص .
الآن هستند دوستانی که به عنوان فیلمنامه نویس دنبال کار می گردند . یا سوژه هایشان رامی نویسند و در به در دنبال اسپانسر هستند .
این که نشد کار و زندگی ، زن و بچه آدم از آدم نان می خواهند . من فیلمنامه را می نوشتم بعد از کلی دوندگی و هزینه ایاب ذهاب و این آقا را ببین و آن آقا راببین ، تصویب می شد و بعد یک تهیه کننده ای خوشش می آمد و می رفت برای تولید و بعد از چند روز دستمزدش را نگاه می کردم می دیدم پول چایی برنامه از برآورد من بیشتر است .
این نمونه اش است ، من فیلمنامه نویسان مطرحی را می شناسم که بارها و بارها چنان ناله هایی پیشم کرده اند که هنوزم که هنوز است گاها صدایشان در گوشم است.
البته خود ایشان هم یک جاهایی مقصر بوده اند ، یک جایی باید رها کرد .و کار دیگری اختیار کرد.
من الآن در اداره کارگری می کنم ، خوب رودربایستی نداریم که می گویند کارمند ، و گاه کلاس می گذارند یک ارشد هم به آن می چسبانند ولی حقیقت است ، کاری که از من می خواهند همین است. اما فیلمنامه هایم را می نویسم ، شعر می نویسم، ترانه می نویسم ، پژوهش هم می کنم.
اما اگر کارگر نبودم ایا می توانستم ؟
از روی علاقه کارگاه فیلمنامه برگزار می کنم، کارگاه شعر و اگر سوژه مناسبشان داشته باشم در جشنواره ها شرکت می کنم.
و حالا در اطراف ما در سازمان در تهران و شهرستانها افرادی هستند که عنوان فیلمنامه نویس را دارند، عنوان پژوهشگر را دارند و . . . ولی ببینید سالی چند کار تحویل می دهند .
یک برگ اگر تحویل داده باشند . خوب چه می شود کرد . آنها تخصص دارند بلدند ، من بلد نیستم . یک مواردی را آنها یاد گرفته اند که ما نمی دانیم .
حالا من باید بروم سیستم را عوض کنم ؟
این که نشد، یک زمانی آن اوایل که اینجا(مرکزاستانی) آمدم یکی دو طرح فیلمنامه دادم. ایراداتی گرفتند که دیگر بی خیال شدم. در شورای فیلمنامه افرادی بودند که اگر همان اول می شناختمشان وقت گرانبهایشان را نمی گرفتم. باور کنید خیلی شرمنده شان شدم .
بعد می بینی که وقتی امثال من فیلمنامه ای می نویسند ، چنان جوسازی می کنند که خودم پشیمان شده و اصلا نوشتن را تکذیب می کنم.
خیلی دوست داشتم خاطراتی راجع به اساتیدی چون نادر ابراهیمی ، حمید سمندریان ، خشایار الوند ، حسین پناهی ، عباس اکبری و مثلا استاد ادیب یزدی فیلمنامه نویس نبودند ولی می توانم بگویم بیشتر فیلمنامه های کودک و انیمیش از داستانهای ایشان تاثیر گرفته اند و برخی دیگر از اساتید فیلمنامه نویسی بگویم ، که بماند برای بعد،
فقط همین قدر بس ، بروید تحقیق کنید و ببینید چند نفر از فعالین عرصه فیلمنامه شاگرد این چند استاد بودند، که ذکر کردم. و این اساتید کجای صنعت فیلمنامه ایران هستند ، به جز آموزش و گاه نگارش چند کتاب .
این وضعیت فیلمنامه در سینمای ایران آسیب جدی به صنعت سینما زده و می شود در فیلمهای خروجی دید . . .
با احترام به تمامی هنرمندان گرانقدر ، برای صنعت سینمای ایران باید فکری اساسی کرد تا بتواند در این قرن جدید الگوهای مناسب را به جوانان و نسل آینده منتقل کند ، چه بخواهیم و چه نخواهیم سینما هنر ماندگاری است که گاه تاریخ می سازد و فرهنگ ما را معرفی می کند. فیلمنامه بدنه فیلم را شکل می دهد.
کاراکتر را ، شخصیت را فیلمنامه نویس طراحی می کند ، دیالوگها را فیلمنامه نویس می نویسد ، سیر داستان را فیلمنامه نویس مشخص می کند و جوایز به سمت و سویی دیگر می رود . و در آخر از ما که گذشت ، نسل آینده را درست تربیت و هدایت کنید .
و اما حرف پایانی دکتر حجت بقایی : من امیدوارم ، سوزاندن نسلها، استعدادها، آینده آدمها ، در همین جا تمام شود، و نسل بعد به امید خدا چه علاقمندان فیلمنامه نویسی و چه سایر مشاغل به سرو سامانی که لیاقتشان ، و برایش تلاش می کنند، برسند و فرهنگ ایرانی، اسلامی را آنطور که شایسته و بایسته است به جهان معرفی نمایند ./رسانه نو