من زنجیر زنِ ماه محرّم هستم
دلبستهی آن داغِ مُسلّم هستم
هر ضربه که بر شانه زنم با اخلاص
انگار در آن قافلهام، با احساس
این رسم، امانت زِ پدر مانده به ماست
سوزیست که در عمقِ دلم جای گذاشت
این زنجیر اگر نغمه کند بر بدنم
یاد آردم از تیغ و عطش در حرمم
این زخمِ سبک بر تنِ ما جان دهد
یادآورِ زخمی که عدو به جان سلطان دهد
این خستگیام نیست به خستِ شهدا
آن تشنگیِ طفل رباب است، خدااا!
از زخمِ من و شوقِ عزا، شرمم باد
وقتی که علی اصغرِ کوچک جان داد
من زنجیر زنم، لیک کجا داغ حسین؟
آن داغ نهان است، نهان از دو عین
این سینهزنی نیست، که پیمانِ وفاست
زنجیر زدن راهِ دل و چشمِ دعاست
+دکتر حجت بقایی_ تاسوعای ۱۴۰۴ خواهر امام رشت