ویرگول
ورودثبت نام
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

غزل:مرثیه‌ای برای دریاچه مرده

مرثیه‌ای برای دریاچه مرده

(در سوگ دریاچه ارومیه)

به دریا مانده‌ام بی‌آب، بی‌موج و سرود از درد

شکسته استخوانم زیر پای بادهای سرد

کجاست آن آبیِ آرام، آغوش مهر گستر

چه آمد بر سرت، دریاچه ی آبی محشر

نه ماهی مانده در کامت، نه مرغی در فضا چرخد

فقط پژواک فریاد است که در شب‌ها به تو پیچد

کجا رفتند رودان‌ات؟ چرا لب تشنه‌ای ای پیر؟

کدامین دست ناپاکی، برید از تو رگ تقدیر؟

زمینت پاش‌پاش از درد، هوایت زهر، نمک‌آلود

خروش کودکی‌هامان، به تلخی می‌شود مفقود

زمانه، تازیانه می‌زند بر قامتت خاموش

و ما مشغول تقسیمیم، میان خویش، نانِ و گوش.

به نام توسعه، کشتند، تو را در خواب بی‌باران

چه حاصل؟ رودهایت خشک شد، جانت بیابان

زنانت اشک می‌بارند، مردانت شورِ طوفان‌اند

کودکان یادشان رفته است، تو را افسانه می دانند ...

سراینده: دکتر حجت بقایی ،

از مجموعه برای دریاچه ارومیه که دارد می میرد؛

#دریاچه_ارومیه

#مشاور_تحقیق_و_توسعه

#غزل

#ادبیات_فارسی

#شعر

#دکتر_حجت_بقایی

#دکتر_بقایی

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

غزلدریاچه ارومیه
۳
۰
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید