ویرگول
ورودثبت نام
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

متن ادبی دوم ، شب شعردورهمی بدون مادر عزیز

در فضای این شب

لبخندِ خالیِ صندلیِ او می‌درخشد

چون ستونِ نورِ نهانِ جمع ما.

مادر

تو نیستی

ولی هستی

در تک‌تکِ خاطره‌ها

در سکوتِ گفتگوی اشک‌های ما

در دستهایی که برای هم می‌گیرند

به یادِ دستِ گرمِ تو

ما جمع شده‌ایم

تا نبودنت را لمس کنیم

و در همین لمس

حضورش را جشن بگیریم.در این دورهمی

هیچ «مادرِ عزیز»ی فیزیکی نیست

ولی

هر کلام، هر سکوت

هر اشکی که جاری می‌شود

او را زنده می‌کند

در میانِ ما

و ما

بی‌تو

با هم می‌ایستیم

و با شعری که

از جنسِ نبودن و بودن است

به تو سلام می‌دهیم

که هنوز در این قلبها هستی

در این گردهمایی

که بی‌تو برگزار شده

ما باز «خانه» را می‌سازیم

خانه‌ای از شعری که

با قلب گفته شده

از یادِ تو

از عشقِ تو

و از پیمانی که هنوز پابرجاست.

+ حجت بقایی ( شب شعر دورهمی بدون مادر عزیز)

متن ادبیدورهمی
۰
۰
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید