ویرگول
ورودثبت نام
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

پایگاه ادبی شعرنو: شهید زنده؛ شهیدی که بدهیها را صاف کرد

شهید زنده؛

شهیدی که بدهیها را صاف کرد

(دکتر حجت بقایی)

یکی بود

یکی نبود

یکی تهران بود و از بازار

پدر را ترک کرد

به عشقِ خاکِ شهدا

راهی شد به جنوب

با بچه‌های تفحص

دل سپرده

به جستجوی رد پاهای پاکِ شهدا

خانه‌ای ساده در اهواز

حقوق کم

و نسیه‌های سنگین

همسر کنار او

با دل پر از امید

زندگی

با عطر خون شهدا رنگ گرفت.

تا اینکه یک روز

پسرعموها آمدند

مهمان و دِین‌دار

اما دل پر آشوب

شرمنده از قرض‌ها

ماموریت رفت شلمچه

به دنبال استخوانی

شهید سید مرتضی دادگر

فرزند سید حسین

از ساری

کارت شناساییش

به دست او سپرده شد.

بازگشت به خانه

خبر بدهی‌ها نسیه‌ها

مغازه‌دارها بسته بودند در را

همسر

خسته و شرمنده

بی‌کس در بازار...

در خانه، در محراب دعا

ناگهان در خانه کوبیدند

مردی آمد

گفت دوستی از راه دورم

با رسیدهای بدهی

گفت: «این‌ها را من پرداختم

از طرف دوستی که امروز دیدید...»

من آمدم

همسرم خندان

گفت: دوستت

بدهیها را صاف کرد

کسی که کارت شناسایش

در دست شماست...

کدام کارت؟

کارت را از جیبم درآوردم

همسرم

او را شناخت

این همان دوست توست

وای خدایا

شهید بود

که از میان خاک برگشته بود

تا قرض‌ها را صاف کند

تا شرمندگی نباشد

او که زنده است

در میان ما

نه فقط یک خاطره

که یک حقیقتِ جاودان...

و من

میان بازار

با عکسش گشتم

همه او را می شناختند

حسابها صاف بود

و من

حیران و مات

اشک ریختم

که شهید

هنوز به ما نگاه می‌کند

و ما هنوز زنده‌ایم به یاد او...

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

مجله ادبی شعرنو

https://shereno.com/80473/72630/693114.html

#شعر_نو

#شهید_زنده

#تفحص

#شهید_سید_مرتضی_دادگر

#سید_مرتضی

#ساروی

#اهل_ساری

#شلمچه

#خاطره

#شعر_سپید

#فیلمنامه

شعر فارسیشعر سپید
۲
۰
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
نمایشگاه، کنفرانس، میزگرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید