Mina
Mina
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

درس های شیمی


کتاب «درس های شیمی » نوشته بانی گارموس است . که توسط سمانه رحیمی به زبان فارسی ترجمه شده است . این کتاب به روایت زندگی دانشمندی به نام الیزابت زات می پردازد . الیزابت یک مادر مجرد است که همیشه آرزو داشته تبدیل به یک شیمیدان موفق شود. و کلیشه های جنسیتی دوران خود (دهه ۵۰-۶۰) را از بین ببرد. در زمان الیزابت دانشمندان زن اهمیت زیادی ندارند . دستاورد های زنان معمولا به اسم مردان نوشته می شود . اولویت های جامعه معمولا با مردان است . زنان با وجود اینکه آرزو های بزرگی مانند جراح شدن ، قایق ران شدن و دانشمند شدن را دارند اما به دلیل اوضاع و شرایط حاکم بر جامعه تمام آرزو های خود را بی خیال می شوند و به خانه داری و مراقبت از فرزندان خود می پردازند. به صورت کلی جامعه ی الیزابت زات در دهه ۵۰ نه تنها شجاعت کافی را به زنان نمی داد بلکه همواره آنهایی را که مایل به جنگیدن و ادامه راه و طی مسیر موفقیت خود بودند را پایمال می کرد. الیزابت شخصیت اصلی این کتاب شخصیتی بااعتماد بنفس ، باهوش و از همه مهم تر شخصیتی بود که ابدا اهل همرنگ جماعت شدن نبود. او تا مقطع ارشد در رشته شیمی تحصیل کرده بود . الیزابت وقتی توی آزمایشگاه شیمی کار می کرد با فردی به اسم کالوین ایوانز آشنا می شه و عاشق کالوین میشه.

«تعریف عشق این است که واقعا بخواهید برای شخص دیگری تغییر کنید.»

الیزابت به زندگی از دیدگاه شیمی می پردازد یکی از ویژگی های قابل توجه الیزابت این است که او می تواند به تمام مسائل زندگی از دریچه شیمی نگاه کند. به نظر الیزابت شیمی و آشپزی در هم تنیده شده اند و درنتیجه چون او شیمیدان خبره ای هست پس آشپز فوق العاده خوبی نیز هست .

«فقط به دو چیز اعتقاد دارم : ناامید نشدن، تسلیم نشدن»

مدلین دختر الیزابت دختر باهوش و نابغه ای نیست اما به کمک آموزش ها و تلاش های بی وقفه مادرش سریع تر از سایر کودکان هم سن و سالش می تواند کتاب بخواند .الیزابت هر روز برای دخترش مدلین غذا می پزد . از همین طریق روزی پدر یکی از هم کلاسی های مدلین ، آماندا، پیشنهادی به او می کند . که الیزابت مجری یک برنامه آشپزی به اسم «شام به وقت ساعت شش» شود که این سرآغازی برای الیزابت است با از طریق شهرت خود به مبارزه با تبعیض های جنسیتی بپردازد و تبدیل به قهرمانی برای زنانی شود که شجاعت لازم را برای شروع و پرداختن به کار های مورد علاقه خود ندارد. الیزابت به تدریج تبدیل به یک الگو برای زنان می شود .

«مداد به جای خودکار؟ چون برخلاف جوهر ،گرافیت قابل پاک شدنه. همه اشتباه می کنن آقای راث. یه مداد به شخص اجازه می ده تا اشتباهش رو پاک کنه و ادامه بده. دانشمندها انتظارات اشتباهات رو دارن به همین دلیل شکست رو هم می پذیرن.»

کتاب به مسئله تبعیض جنسیتی و پایمال شدن حقوق و ارزش های زنان توی دهه ی ۵۰ می پردازه با این وجود که توی زندگی روزمره کنونی خودمون هم تبعیض جنسیتی وجود داره ولی با توجه به مطالبی که توی کتاب وجود داره . احتمالا توی دهه ۵۰ این موضوع خیلی پررنگ و برجسته بوده. توی کتاب به این مسئله اشاره میشه که حقوق دریافتی الیزابت توی شغل مجری گریش تقریبا یک سوم مردی هست که توی همون شبکه کار میکنه و حتی زمان کمتری رو توی برنامه حضور داره.

مشکلات مطرح شده توی کتاب تقریبا برای هر زنی قابل لمس هستن . الیزابت سختی های زیادی می کشه . جامعه ، اطرافیان و شرایط زندگی کاملا برخلاف الیزابت هستن ولی اون به خوبی می تونه مدلین رو بزرگ کنه.

نقطه عطف شخصیت الیزابت اینه که تحت هیچ شرایطی بی خیال علاقه و عشقش به شیمی نمی شه . رابطه الیزابت با علم یه رابطه دوطرفه است یعنی الیزابت علم و دوست داره و تلاش می کنه به دستاورد های جدیدی توی شیمی دست پیدا کنه . از طرفی هم علم و دانش شیمی توی زندگی به الیزابت کمک می کنه . توی قسمت های مختلف کتاب می بینیم که الیزابت وقتی توی درک و یادگیری مسئله ای مشکل داره با کمک علم و مطالعات علمی خودش اون مسئله رو راحت تر و سریع تر یاد میگیره.

«الیزابت زات نیز کینه توز بود ، البته کینه ای که از جامعه ی مردسالاری می آمد که می گفت زنان کمتر هستند ، توانایی های کمتری دارند، هوش و خلاقیت کمتری دارند و در عوض ، کارهای مهم برای مرد هاست : کشف سیارات ، توسعه محصولات ، وضع قوانین . کار زنان ؟در خانه می مانند و بچه ها را بزرگ می کنند.»

توی کتاب قسمت جالبی هست که الیزابت از کالوین می خواهد تا او اسم یک دانشمند زن بجز ماری کوری را نام ببرد . و کالوین پی می برد که واقعا در جامعه آن زمان زنان جایگاهی در علم نداشتند.

شاید فکر کنیم که جامعه دهه ۵۰-۶۰ تنها جامعه بوده که توی اون مردسالاری رواج داشته ولی جامعه الانم درگیر با همین مسئله هست . حقوق دریافتی بازیگرای زن همیشه کمتر از بازیگرای مرد هست. بیرون موندن زنا تا دیر وقت کار اشتباهیه درحالیکه مردان می تونن به راحتی تا دیر وقت بیرون بمونن . حتی توی آهنگ the man تیلور سوئیفت هم کاملا به این موضوع اشاره می کنه که اگه بعضی از کار هارو زنان انجام بدن سرزنش و نکوهش می شن درحالیکه اگه این کارهارو مردا انجام بدن تبدیل به اسطوره و قهرمان میشن . طرز پوشش و اخلاقیات یه زن می تونه روی آینده شغلی یه زن تاثیر بزاره و باعث بشه به جایگاه بالایی نرسه درحالیکه برای مردا کاملا متفاوته، اخلاقیات و طرز پوشش مردان کاملا جدا از توانایی های اونا در نظر گرفته میشه.

"What I was wearing, if I was rude

Could all be separated from my good ideas and power moves"


شیمیتیلور سوئیفتنشر نونجامعه زنانتبعیض جنسیتی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید