فرض کنید شما مدیر یک کسبوکار هستید، در چنین شرایطی، یک شرکت هوش تجاری به شما کمک میکند تا با استفاده از ابزارهایی مانند داشبوردهای مدیریتی، گزارش و نمودارهای متنی و گرافیکی و حتی تکنیک های داده کاوی عوامل موفقیت یا شکست پروژههای سازمان را متوجه شده، بتوانید مشکلات را برطرف کرده و در جهت افزایش سودآوری سازمان اقدام کنید.
در حقیقت هوش تجاری، مجموعهای از ابزارها و روشهاست که با جمعآوری دادهها، پردازش و در نهایت نمایش اطلاعات، تصمیمگیری را برای مدیران سازمان آسانتر کرده و حقایقی را در خصوص فرایندهای تجاری سازمان به آنها ارائه میدهد.
همانطوری که گفتیم یکی از مهمترین دلایل بهکارگیری هوش تجاری، ایجاد مزیت رقابتی و همچنین افزایش میزان سوددهی سازمان است، اما میتوان اهداف دیگری نیز برای این فرایند در نظر گرفت، اهدافی مانند:
بهطور کلی، هوش تجاری را میتوان از جمله زیرمجموعههای سیستمهای اطلاعاتی در فناوری اطلاعات دانست، سازمانهایی که به خوبی از فناوری اطلاعات در زیرساخت کسبوکار خود بهره برده باشند، بهراحتی قادر خواهند بود BI را نیز در سازمان بهکار گرفته و از مزایای آن برخوردار شوند.
حال که تا حدودی با مفهوم هوش تجاری و اهداف آن آشنا شدیم، بد نیست کمی تخصصیتر به این موضوع نگاه کرده و این فرایند را از نظر ساختار و معماری کلی مورد بررسی قرار دهیم.
هوش تجاری از نظر ساختار اجرا و معماری فرایند، دارای ۵ لایهی اصلی است، از تشخیص منبع داده تا مرحلهی نمایش اطلاعات که در ادامه آنها را بررسی میکنیم:
در اولین مرحله برای پیادهسازی هوش تجاری در یک سازمان، دادههای مهم را در قالب فرمتهای بهخصوص شناسایی و سازماندهی میکنیم، این دادهها میتوانید از انواع منابع اطلاعاتی مانند دیتابیسها و… تجمیع گردند.
در این مرحله، اطلاعات مناسب از منابعی که در مرحلهی قبل تشخیص داده شد استخراج (Extract) شده، سپس به دادههای قابل استفاده برای سیستم تبدیل (Transform) میشود، در این مرحله دادههای نامعتبر از مجموعه حذف خواهد شد و سپس در انبارهای داده گردآوری و بارگذاری (Load) میشوند.
هدف از انجام این مرحله در حقیقت جمعآوری دادههای مورد نیاز و ایجاد مجموعهای یکپارچه از این اطلاعات میباشد، طراحی این مجموعه جزو یکی از مهمترین مراحل فرایند پیادهسازی هوش تجاری است، انبار داده باید بهگونهای طراحی شود که انواع مختلف اطلاعات در آن قابل تجمیع باشند.
در این گام، حقایق مربوط به کسبوکار شامل فروش، پرداخت، زمان فروش، فروشنده و مشتری مشخص شده و در قالب گزارشهایی بررسی و روابط میان آنها مشخص میشود، پس از انجام این فرایند به مقادیر و اطلاعات محاسباتی دست مییابیم که میتوان از آنها به عنوان شاخصهای اندازیگیری اطلاعات استفاده کرد.
در آخرین لایه از فرایند هوش تجاری، اطلاعات بهدست آمده را در قالب داشبوردهای مدیریتی و به شکل نمودارهای گرافیکی، گزارشات تصویری، متنی و… به کاربر نهایی نهایی (معمولا مدیران کسبوکار) نمایش داده میشود، این گزارشها میتوانند حاوی اطلاعاتی شامل نقاط ضعف و قوت سازمان، عوامل موفقیت یا شکست پروژهها، تاثیر هزینهها در فروش و… باشند که در نهایت میتوانند استراتژیهای تجاری سازمان را دستخوش تغییر کنند.
هماطوری که در تصویر مفهومی بالا نیز مراحل فرایند هوش تجاری مشخص است، در اولین گام، دادهها از منابع مختلف سازمان جمعآوری شده و طی فرایند ETL به دادههای قابل قبول تبدیل میشوند، سپس با تجمیع و جمعآوری برای مرحلهی ذخیرهسازی (Warehouse) آماده شده و پس از آن عملیات آنالیز و مدلسازی روی آنها صورت گرفته و آمادهی ارائه و نمایش به مدیران سازمان میشوند.
یکی از ابعاد هوش تجاری بررسی فنی و تکنیکی این فرایند است که تا حدودی با معماری آن آشنا شدیم، اما بهطور کلی در فرایندهای مرتبط با فناوری اطلاعات یکی از مهمترین عوامل بهکارگیری آنها در سازمان، درک صحیح این تکنولوژیهاست، نمونهای از این داشبوردهای مدیریتی را میتوانید در تصویر زیر مشاهده کنید:
اگر مدیر یک سازمان هستید و قصد دارید فرایند رشد کسبوکارتان را شاهد باشید بد نیست نیمنگاهی نیز به این علم داشته باشید!
شما چه اطلاعاتی در خصوص هوش تجاری (BI) دارید؟ اگر مدیریت یک کسبوکار را برعهده داشته باشید، آیا تمایلی به استفاده از اینگونه ابزارها دارید؟ دیدگاهها و نظرات ارزشمند خود را با ما به اشتراک بگذارید.
? هوشمند تجارت نمودار