با خواندن این مطلب تاثیرگذارتر تبلیغ کنید.
شما بیش از ۳ ثانیه زمان برای تاثیر گذاری بر مخاطب هدفتان را نخواهید داشت. پس باید این ۳ ثانیه را بودجهبندی کنید و برای هر صدم ثانیه آن برنامه منطقی و جامعی داشته باشید. در غیر این صورت بودجه تبلیغاتی خود را با دستان خودتان به آتش کشیدهاید.
زمان اندکی در اختیار شما قرار دارد؛ مشتریان رغبتی به مطالعه پیامهای تبلیغاتی شما ندارند و در کسری از ثانیه تصمیم میگیرند که به خواندن و دریافت پیام از جانب شما ادامه دهند یا خیر. متاسفانه در اکثر مواقع جواب خیر است و آنها بیتفاوت نسبت به شما از کنارتان عبور میکنند و به مشتری رقیبتان تبدیل میشوند. حال آنکه شما برای داشتن همین زمان کم هزینههای بالایی را به آژانسهای تبلیغاتی و یا صاحبین رسانههای مختلف پرداخت کردهاید. اما چه کسی اهمیت میدهد؟ شما زمان را از دست دادهاید.
تحقیقات نشان میدهند که میزان توجه مخاطبان به پیامهای تبلیغاتی از ۱۵ ثانیه در سال ۱۹۹۵ به ۳ ثانیه در سال ۲۰۱۷ کاهش پیدا کرده است. این حقیقت بدین معناست که شما بیش از ۳ ثانیه زمان برای تاثیر گذاری بر مخاطب هدفتان را نخواهید داشت. پس باید این ۳ ثانیه را بودجهبندی کنید و برای هر صدم آن برنامه منطقی و جامعی داشته باشید. در غیر این صورت بودجه تبلیغاتی خود را با دستان خودتان به آتش کشیدهاید.
تمام تخم مرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید
کل سرمایه شما برای اثرگذاری بر مخاطبان هدفتان ۳ ثانیه است؛ بنابراین تمام آن را در تیتر سرمایهگذاری نکنید.
کمتر از یک ثانیه از این ۳ ثانیه را به تیتر خود اختصاص دهید تا مخاطب در کمترین زمان ممکن مقصود شما از پیامتان را درک کند. ۲ ثانیه باقیمانده را به زیرتیتر که مکمل تیتر شما خواهد بود اختصاص دهید تا مقصودتان شفافتر بیان شود و پیام سادهتر در ذهن شکل بگیرد.
نکته ظریفی در این سرمایهگذاری نهفته است؛ مغز سریعتر از چیزی که فکرش را بکنید پیام را میخواند.
به طور معمول ذهن انسان ۲ برابر سریعتر از چیزی که در نظر میآید یک واژه را برانداز میکند و آن را به حافظه کش میسپارد. درواقع تیتری که در نظر شما ۲ ثانیه زمان برای خواندن آن نیاز است ۱ ثانیه قبل به طور کامل در ذهن نقش بسته است. برای درک راحتتر این موضوع توجه شما را به تیتر همین مطلب که درحال خواندن آن هستید جلب میکنم.
خواندن این تیتر به طور معمول چیزی حدود ۱ونیم ثانیه زمان نیاز دارد. این در حالی است که مغز شما در ۷۵ صدم ثانیه آغازین کل پیام را خوانده و پس از بررسی در ذهنتان ثبت میکند. پس از آن که مغز تصمیم به ادامه دادن و یا ندادن گرفت به سراغ زیرتیتر میرود تا زوایای پنهان تیتر را برای خود آشکار سازد.
راهکارهایی برای اثر گذاری بیشتر
حال باید به دنبال این بود که چه چیزی بر مشتریان اثرگذار است و باعث جذب آنها به سمت یک پیام میشود؟ پاسخ به این سوال چندان سخت نیست.
در تبلیغات، باید عناصر و موضوعات اصلی مطرح و معرفی شوند. برای اینکار میتوان از تاثیرگذاری المانهای متحرک مانند ویدئو، گیف و ... استفاده کرد. هنگامی که یک تبلیغ به روش جذاب به مشتریان ارائه میشود، در ذهن او نقش خواهد بست.
تبلیغات باید به سادهترین شکل برند را معرفی کند. بر خلاف باور بعضیها، استفاده از تصاویر نامفهوم، جملات سنگین، شوخیها، محتوای طنز و ... تاثیری بر مخاطبان نخواهد داشت و حتی ممکن است باعث دور شدن ذهن آنها از هدف اصلی شود. در دنیای تجارت، برندی موفقتر است که زبانی سادهتر برای معرفی خود داشته باشد.
بهتازگی از تخفیفهای مقطعی در قالب کمپین برای تاثیرگذاری استفاده میشود. هنوز پاسخ قطعی برای موفق بودن یا نبودن این مدل در دسترس نیست و موافقان و مخالفان خود را دارد. موضوعی که در اینجا مطرح میشود، بحث بازگشت دوباره مشتری به برند است. برندها باید بتوانند از این چالش با موفقیت عبور کنند.
همچنین تبلیغات باید در جایگاه درست به دست مشتری برسد. اینکه بدون برنامه در چند اتوبان پر رفتوآمد بیلبورد بزنید قطعا جایگذاری درستی نیست. برندها باید موقعیتها و جایگاههای مناسب کسبوکار خود را بشناسند و هزینههای تبلیغاتی خود را در راستای آن صرف کنند.