شاید فردا بارون بیاد ، شاید فردا یک معجزه رخ بده، شاید فردا دستام نلرزه ،شاید فردا غذا بهم چسبید، شاید فردا سردردم خوب شد ،شاید فردا امیدوار تر از خواب پاشدم، شاید فردا دیگه بغض نداشتم ،شاید فردا از ته دل خندیدم،شاید فردا یه سریال کمدی و شروع کردم ، شاید فردا با دوستام بیرون رفتم ، شاید فردا این سنگینی رو دلم از بین رفت، شاید فردا رقصیدم ، شاید فردا زندگیم یهو تغییر کرد، شاید فردا تو جنگل خوابیدم ،شاید فردا به آرزوم و اهدافم رسیدم، شاید فردا هوا جوری که دوست دارم شد،شاید فردا اقامت ترکیه رو گرفتم ، شاید فردا یک خبر خوب شنیدم،شاید فردا کنار دریا قدم زدم، شاید فردا رفتم خرید ، شاید فردا ورق برگشت و از همه چی خودم راضی بودم، شاید فردا جایی رفتم که بهم خوشگذشت، شاید فردا یه کادو، یه نامه ی یهویی و بی مناسبت گرفتم، شاید فردا روز قشنگ و بهتری برام بود. شاید…
عجب سیرکی است!
همه‌مان خواهیم مرد
این مسئله به تنهایی،
باید کاری کند که یکدیگر را دوست بداریم،
ولی نمی‌کند..!
"چالز بوکوفسکی"
