بیشک یکی از لذتبخشترین کارهای جهان مطالعه کردن است، چراکه این فرصت را به شما میدهد که به غیر از یک بارِ سهم طبیعی خودتان، بارها و بارها به جای دیگران زندگی کنید و تقریبا همان تجربیاتی را به دست بیاورید که آنها به دست آوردهاند؛ این گفته تنها درباره خواندن زندگینامههای واقعی صدق نمیکند بلکه حتی اگر رمانی ساخته و پرداخته ذهن یک نویسنده را نیز بخوانید به چنین لذت کشفی دست یافتهاید به این دلیل که به هر حال هر کاراکتر داستانی قطعا ما به ازای بیرونی دارد و ماجرایی که او پشت سر گذاشته میتواند در جهان پیرامون ما هم رخ داده باشد. بگذارید پا را فراتر بگذاریم و بگوییم حتی اگر با یک رمان تخیلی، سورئال یا فانتزی طرف باشیم، همچنان این تجربهاندوزی برقرار است، زیرا از پسِ دور از ذهنترین تمثیلها و خیالیترین داستانها نیز حقایقی برای انسان مرور میشود که شاید مدتها بود جریان روزمره زندگی آنها را از یادش برده بود.
بنابراین میتوان گفت مطالعه کردن اساسا یک کار لذتبخش است، هرچند که در جهان مدرن امروز انواع بهانههای لذت بردن مانند بازیهای آنلاین میتوانند هر لحظه حواس ما را از دوستان کاغذیمان پرت کنند. همه ما از پیشرفتهای تکنولوژیک روز با خبریم و حتی شاید از مصرف کنندگان آن باشیم اما عاشقان کتاب خوب میدانند که هیچ لذتی مانند تورق کتابی که دوستش میداری نیست، حتی اگر اپلیکیشنهای متعدد کتابخوانی روی گوشی موبایلت نصب شده باشد. آن بوی خاص و عجیب و غریب کاغذ کاهی یا کاغذ مرغوبتر، آن رایحهی متفاوت جوهر و آن وسواسی که هنگام به دست گرفتن یک کتاب جدید(آن هم چاپ شده در فصل جاری) برای خط نیفتادن روی آن میگیریم حس و حالی دارد که شاید بهتر باشد کِیفاش را بگذاریم برای خودمان و سعی نداشته باشیم دیگران را که خلاف ما فکر میکنند، مجاب کنیم و البته که این جهانبینی هم حاصل دوستی قدیمی با کتابهای نازنین است!
چه کنیم که کتاب خواندن بیشتر لذتبخش باشد؟
اولین نکته این است که تعارف با خودمان را کنار بگذاریم و اگر دو فصل از یک کتاب طی شد و دوستش نداشتیم، خواندن آن را متوقف کنیم. آیه نازل نشده که حتما هر کتابی را که شروع میکنیم به پایان برسانیم.
دیگر آن که به دنبال تعداد تجدید چاپها، جوایز داخلی و خارجی کسب شده و حتی اسم و رسم نویسنده اثر نباشیم. به کرات اتفاق افتاده که کتابی مهجور و گمنام به شدت مورد پسند ما واقع بشود و این واقعیت یک بار دیگر بر این حقیقت صحه میگذارد: «برای خودت زندگی کن».
خوردن یک فنجان قهوه یا چای داغ حین مطالعه اگر یک قانون نانوشته نباشد یک رسم دوستداشتنی بین اهالی کتاب حتما هست! فرقی نمیکند ماگ انگلیسی باشد یا فنجان و نعلبکی ایرانی، حتما دسته داشته باشد تا دوستان کاغذیمان از خطر خیس شدن با نوشیدنی داغ ما در امان باشند! اگر در میانهی کتاب خواندن برای روشن کردن زیرکتری به آشپزخانه میروید، کتاب را دمر روی مبل یا میز یا تخت برنگردانید. چیزی به اسم «کتابباز» میتواند در این لحظه بهترین انتخاب ممکن برای شما باشد. اگر محدودیت فضا دارید، «نشانک» را به شما پیشنهاد میکنیم که میتواند با قرار گرفتن در هر صفحهای که خواندن را در آنجا متوقف کردهاید، از سر گرفتنِ ِکتاب خواندن شما را راحت کند.
و نکته آخر آن که اگر تصمیم دارید کتاب را با خودتان به بیرون از منزل ببرید، مجبورید مراقبت ویژهای را برای آن لحاظ کنید، چراکه تجربه نشان داده وقتی شیرازه یک کتاب از هم میپاشد نوعی دلزدگی برای ادامه خواندن آن ایجاد میشود. به همراه داشتن محصولی به نام «کتابجا» یک ایده خوب است که میتوانید آن را اجرا کنید.
برای شما و کتابهایتان اوقات خوشی را در کنار هم آرزومندیم، خوشبخت باشید!
به کتابهایمان احترام بگذاریم www.neshanak.art