گروه هنری نشانک
گروه هنری نشانک
خواندن ۱۵ دقیقه·۱ سال پیش

معرفی 10 آثار ادبی ژاپن

ژاپن ادبیات بسیار غنی دارد که تاریخچه آن به اوایل قرن هشتم باز می‌گردد، زمانی که کانجی (نوعی خط) از چین به ژاپن وارد شد. «کوجیکی» اولین کتاب ژاپنی است که شامل داستان‌هایی از رویدادهای تاریخی می‌شود و به خدایان و چگونگی پیدایش ژاپن می‌پردازد. اما معروف‌ترین کتاب‌‌ تاریخی این سرزمین «داستان جنجی» نام دارد که توسط نویسنده‌ای زن، موراساکی شیکیبو، در سال 1008 نوشته شده است و جالب است بدانید که بسیاری این کتاب را با شاهنامه مقایسه می‌کنند.

بهترین‌های ادبیات ژاپن
بهترین‌های ادبیات ژاپن


از تاریخ که بگذریم، وقت آن رسیده تا به ادبیات مدرن و کلاسیک ژاپن نگاهی بیندازیم. با اینکه ژاپن نویسندگان بسیار معروف و توانمندی دارد اما متاسفانه تعداد کمی از آنها در خارج از ژاپن شناخته شده و مشهور هستند. به همین دلیل قصد داریم تا در این مقاله ده تا از رمان‌های کلاسیک و مدرن ژاپنی را به شما معرفی کنیم.

ده تا از بهترین رمان‌های ژاپنی

در ادامه از ده تا از کتاب‌های بی‌نظیر ژاپنی که در سطح جهانی نیز به شهرت رسیده‌اند نام برده شده که هرکدام نیز با توضیحات کوتاهی همراه هستند:

چوب نروژی اثر هاروکی موراکامی

چوب نروژی یکی از محبوب‌ترین رمان‌های نوشته شده توسط هاروکی موراکامی است که نخستین بار در سال 2009 منتشر شد ‌ و تاکنون بیش از 10 میلیون به فروش رسیده است. این رمان در دهه 1960 توکیو اتفاق می‌افتد و شما را به گذشته می‌برد، زمانی که تلفن و اینترنت وجود نداشت.

داستان چوب نروژی درباره تورو واتانابه، پسری ژاپنی است که از زندگی دانشجویی و عاشقانه‌اش برای شما می‌گوید. در ابتدای رمان، دوست دوران کودکی تورو، کیزوکی، فوت می‌کند و همین اتفاق باعث می‌شود تا تورو از لحاظ روحی به شدت آشفته شود. پس از این اتفاق تورو تصمیم می‌گیرد تا به توکیو نقل مکان کند و به تحصیل مشغول شود.

ده تا از بهترین رمان‌های ژاپنی
ده تا از بهترین رمان‌های ژاپنی


در یکی از همین روزها، تورو با دوست دختر کیزوکی که نائوکو نام دارد، آشنا می‌شود و آنها دوستان خوبی برای یکدیگر می‌شوند. به مرور زمان، دوستی بین آنها قوی‌تر می‌شود و مسیر جدیدی به خود می‌گیرد، اما نائوکو نیز که از نظر روحی به شدت آسیب دیده، تحمل همه این اتفاقات برایش بسیار سخت است. اما آیا آنها می‌توانند این دوستی را حفظ کنند یا نه؟

یکی از چیزی‌هایی که چوب نروژی را بسیار خواندنی می‌کند، پرداختن به جزئیات است. موراکامی آنقدر این جزئیات را زیبا بیان کرده که خواننده حس می‌کند خودش در داستان حضور دارد.

گاهی داستان شما را به خنده می‌اندازد و گاهی باعث ناراحتی شما می‌شود. شخصیت‌های این کتاب بسیار دقیق و زیبا طراحی شده‌اند و شما را وادار می‌کند تا با آنها همدردی کنید. یکی از بهترین شخصیت‌های این کتاب، تورو است. او صادق، مهربان، دلسوز، وفادار، فروتن و عاشق کتاب است. البته او مانند همه‌ی انسان‌های دیگر کامل نیست و نقاط ضعف خود را دارد، اما من مطمئن هستم که این شخصیت شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

چوب نروژی داستانی عاشقانه است که درس‌های مهمی از زندگی، مرگ و عشق را به شما گوشزد می‌کند. اگرچه داستان غم انگیزی است، اما زیبایی کتاب و توصیفاتش شما را میخکوب خواهد کرد.

کوکورو اثر سوسکی ناتسومه

وقتی صحبت از ادبیات معاصر ژاپن می‌شود، نام سوسکی ناتسومه همیشه به عنوان یکی از بهترین نویسندگان ژاپنی می‌درخشد. مشهورترین رمان این نویسنده معروف، کوکورو نام دارد که در سال 1914 منتشر شد و یکی از پرفروش‌ترین رمان‌های ژاپنی است. کوکورو از سه بخش تشکیل شده است و محل وقوع داستان، توکیو در اواخر دوره میجی است. داستان از رویارویی مرد جوان و پیرمردی به نام سنسی (نامی که ژاپنی‌ها به معلم یا مربی خود می‌دهند) شروع می‌شود.

این یک کتاب صرفا عاشقانه نیست، اگرچه یک داستان عاشاقانه‌ای را بازگو می‌کند یا داستانی درباره بلوغ نیست، اگرچه یک مرد جوان از یک معلم مسن‌تر درخواست کمک و مشاوره می‌کند. این رمانی ترکیبی از این دو مورد همراه با بیان تفکرات فیلسوفانه درباره تعهدات خانوادگی در دوره مدرنیزاسیون ژاپن است.

معرفی 10 آثار ادبی ژاپن
معرفی 10 آثار ادبی ژاپن


دو بخش اول کتاب، توسط یک دانشجوی جوان روایت می‌شود که با مردی مسن دوست می‌شود و او را سنسی خطاب می‌کند. اما این سنسی کیست و چه رساله‌ای دارد؟ پیدا کردن پاسخ این سوال برعهده‌ی خواننده است تا با خواندن اتفاقات و بدون هیچ توضیح اضافه‌ای به جوابی قاطع برسد.

در این کتاب، شاهد رویارویی آرمان گرایی یک جوان در مقابل نگاه بدبینانه اگزیستانسیالیسم مدرن هستیم. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: “می‌بینید تنهایی بهایی است که ما باید برای تولد در این عصر مدرن بپردازیم؛ عصری پر از آزادی، استقلال، و خودخواهی خودمان.”

دیگر انسان نیست اثر اوسامو دازای

دیگر انسان نیست (در برخی انتشارات با عنوان “نه آدمی” ترجمه شده) توسط اوسامو دازای در سال 1948 نوشته شد که در کنار کوکورو، یکی از محبوب‌ترین رمان‌های ژاپنی در تمام دوران‌هاست. برخی این رمان کلاسیک را زندگی نامه نویسنده می‌دانند زیرا این کتاب آخرین اثر دازای پیش از خودکشی بود.

این کتاب به سه بخش عمده تقسیم می‌شود و زندگی مردی را به تصویر می‌‌کشد که نمی‌تواند خود واقعی خود را به دیگران نشان دهد. هرچه در این داستان جلوتر می‌رویم، داستان تاریک‌تر از قبل می‌شود.

شخصیتی که این داستان را بازگو می‌کند، یوزو نام دارد و از همان ابتدا از معاشرت با انسان‌ها می‌ترسد، اما یاد می‌گیرد که چگونه با شوخ طبعی با آنها ارتباط برقرار کند. با این حال، همچنان بیگانگی با انسان‌ها گریبان‌گیر اوست، علیرغم اینکه در ظاهر همه چیز خوب بنظر می‌رسد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «همیشه پیش دیگران ترس‌خورده بودم. از آنجا که پیش آن‌ها اعتمادبه‌نفسی برای بودن و صحبت کردن نداشتم، دردهای تنهایی‌ام را در صندوق سینه مُهر و موم می‌کردم. خاک‌شان می‌کردم تا نکند فاش شوند. ادای آدم‌های خوش‌بین را درآوردم و عاقبت از خود تلخکی تراز اول ساختم.»

پس از اینکه یوزو به توکیو نقل مکان می‌کند، اسیر جذابیت زنان و الکل می‌شود، با این حال این لذت هم برایش زودگذر خواهد بود و به زودی از بین می‌رود زیرا به الکل اعتیاد پیدا می‌کند و حتی عشق هم کمک چندانی به کاهش رنج درونی او نمی‌کند.

اگرچه وقایع “دیگر انسان نیست” شباهت زیادی به زندگی شخصی نویسنده دارد، اما سبک بی‌پرده و بمن بدون احساس آن، کتاب را از یک زندگی‌نامه واقعی دور می‌کند. این رمان مبارزه فرد برای جا افتادن در جامعه‌ای را نشان می‌دهد که در حال مدرن شدن است و فراتر از زمان خودش نوشته شده است، به گونه‌ای که هر خواننده می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند.

راشومون اثر ریونوسکه آکوتاگاوا

ریونوسکه آکوتاگاوا، نویسنده معاصر ژاپنی، کتاب راشومون را در سال 1915 زمانی که در دانشگاه توکیو در حال تحصیل بود، نوشت. داستان این رمان کوتاه در اواخر دوره هیان در ژاپن می‌گذرد و داستان درباره مردی بیکار و پیرزنی است که در راشومون (دروازه اصلی پایتخت ویران شده کیوتو) همدیگر را ملاقات می‌کند.

این مرد که پیش از این خدمتکاری حقیر بوده، اخیراً اخراج شده است و حالا بین دو راهی مانده که آیا از گرسنگی بمیرد یا دزد شود. او در این ملاقات اتفاقی با زنی آشنا می‌شود که در حال سرقت بوده است. اما با دیدن کار این زن، بسیار منزجر می‌شود و تصمیم می‌گیرد که راه عدالت را در پیش بگیرد، حتی اگر مجبور باشد از گرسنگی بمیرد.

راشامون یک داستان کوتاه است که اخلاقیات را زیر پا می‌گذارد. علاوه بر این، آکوتاگاوا با به کار بردن طنزی هوشمندانه، آن را به شاهکاری تبدیل کرده که هنوز تا هنوزه برای بسیاری خواندنی است.

کافکا در ساحل اثر هاروکی موراکامی

کافکا در ساحل (یا کافکا در کرانه) به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های هاروکی موراکامی شناخته می‌شود که در سال 2002 منتشر شد و تاکنون به 30 زبان دنیا ترجمه شده است. این اثر دلیل اصلی شهرت موراکامی در خارج از ژاپن است و جوایز بین المللی زیادی برایش به همراه داشت.

کافکا در ساحل دو داستان را به موازات یکدیگر تعریف می‌کند. در یکی از داستان‌ها، از پسری 15 ساله می‌گوید که به دلیل نفرین ادیپی از خانه فرار می‌کند و در داستانی دیگر، ناکاتا را داریم که یک مرد ژاپنی مسن است و توانایی عجیبی در صحبت کردن با گربه‌ها دارد. او در جوانی از این قدرت خود استفاده می‌کرد تا گربه‌های گمشده را به صاحبانشان برگرداند. اما داستان زمانی جالب می‌شود که زندگی این دو نفر به صورت عجیبی در هم تنیده می‌شود.

اگرچه این کتاب طولانی است (حدود 600 صفحه)، موراکامی به طرز ماهرانه‌ای توانست با ترکیب فرهنگ عامه، رئالیسم جادویی و داستان‌سرایی فوق‌العاده، شاهکاری را خلق کند. سفر کافکا حسی از آزادی و همچنین حس غمگینی از تنهایی به خواننده القا می‌کند.

این کتاب از زمان انتشارش نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرده است و حتی مجله نیویورک تایمز آن را جز ده تا از  بهترین کتاب‌های 2005 اعلام کرد.

قلمرو رویای سپید اثر یاسوناری کاواباتا

قلمرو رویای سپید در سال 1937 توسط یاسوناری کاواباتا نوشته شد؛ نویسنده‌ای توانا که برای اولین بار در سال 1968 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. به گفته‌ی کاواباتا، بخش‌هایی از این کتاب را بر اساس تجربه واقعی خود از زمانی که به یوزاوا اونسن در استان نیگاتا سفر کرده بود، نوشت. این رمان قدیمی اساسا رابطه‌ی بین شخصیت اصلی شیمامورا و کوماکو را تعریف می‌کند.

“قلمرو رویای سپید” در یک دهکده دورافتاده ژاپن که چشمه‌های آب گرم دارد، رخ می‌دهد. جایی که چشم انداز فوق‌العاده‌ای دارد و در زمستان، تماما پوشیده از برف می‎شود. با این حال، این زیبایی همراه با حس انزواست. در این فصل، طبیعت به خواب می‌رود و به نظر می‌رسد که زندگی دیگر جاری نیست.

در قلب داستان، درباره‌ی رابطه‌ی عاشقانه‌ای می‌خوانیم که بی‌شباهت به زمستان سرد نیست. این رمان از دیدگاه شیمامورا روایت می‌شود، مردی ثروتمند که زن و فرزندی در توکیو دارد. او هنرمند است و درباره رقص ژاپنی مطالعات زیادی انجام داده اما حالا تمرکز خود را به باله که هنری غربی است معطوف کرده است. دلیل اصلی شگفتی او از رقص باله این است که در ژاپن این رقص وجود ندارد که بتواند آن را از نزدیک مشاهده کند و تنها با خواندن توضیحات و نگاه کردن به عکس‌هاست که می‌تواند در مورد آن آگاه شود. در ذهن شیمامورا، باله «فضایی غیرواقعی» دارد و دائما درباره آن خیال‌پردازی می‌کند.

در شهر اونسن، شیمامورا با کوماکو، که در آن منطقه متولد شده و اخیراً از توکیو بازگشته است، ملاقات می‌کند. او در توکیو به عنوان گیشا (رقاص و خواننده ژاپنی) کار می‌کرد تا بتواند از پس هزینه‌های بیمارستان مردی که دوستش دارد، بربیاید. حالا او به زادگاهش بازگشته است اما گیشا بودن در این شهر کوچک اصلا جالب نیست. ارتباطی که بین شیمامورا و کوماکو شکل می‌گیرد از همان ابتدا پر از تردید بود و شیمامورا این موضوع را به خوبی می‌دانست. اما همچنان ترجیح داد تا خودش را درگیر این رابطه کند؛ رابطه‌ای که سرانجامش نامشخص است.

علاوه بر “قلمرو رویایی سپید”، یاسوناری کاواباتا در پرونده خود آثار بسیاری معروفی دارد از جمله آوای کوهستان و هزار درنا که همه‌ی آنها بسیار خواندنی هستند.

شب در راه آهن کهکشانی اثر کنجی میازاوا

شب در راه آهن کهکشانی، که گاهی اوقات به عنوان شب در قطار راه شیری نیز ترجمه می‌شود، نخستین بار در سال 1934 منتشر شد. این رمان فانتزی به قلم کنجی میازاوا به قدری محبوب و دوست‌داشتنی است که بر اساس آن فیلم و انیمیشن نیز ساخته شده است. داستان در استان ایواته رخ می‌دهد که نویسنده نیز در آنجا بزرگ شده است.

شخصیت اصلی این داستان، پسر بچه فقیری به نام جیووانی و دوستش کامپانلاست که یک روز به صورت اتفاقی سوار بر راه آهن کهکشانی می‌شود و سفر عجیبی را آغاز می‌کنند.

این رمان سرشار از مفاهیم بودایی و پژواک زادگاه روستایی میازاوا در استان ایواته است و تا سال 1996 حتی یک بار هم به انگلیسی ترجمه نشد اما از آن زمان و با شناخت ارزش این اثر، تاکنون حداقل چهار بار با لحن‌ها، فهرست‌ها و سبک‌های متفاوت ترجمه شده است.

معرفی 10 آثار ادبی ژاپن
معرفی 10 آثار ادبی ژاپن


قهرمان داستان، پسرکی به نام جیووانی است که پدر ندارد و مادرش نیز بیمار است و در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد. او به همراه دوستش کامپانلا سوار قطاری جادویی می‌شود که در راه بهشت تا اعماق کهکشان راه شیری اوج می‌گیرد. در طول سفر، آنها در ساحل پنج میلیون ساله پلیوسن توقف می‌کنند، در منطقه شگفت انگیز سوان پرندگان را تماشا می‌کنند، از کانکتیکات و لنکاوی عبور می‌کنند و با مردگان کشتی غرق شده تایتانیک روبرو می‌شوند. این داستان شاید بیشتر به خاطر پایان غم انگیزه‌اش شناخته شود، زمانی که مشخص شد جیووانی دوستش را از دست می‌دهد و حالا تنها مانده است.

با اینکه این کتاب در دسته بندی ادبیات کودکان قرار دارد اما با خواندن آن متوجه می‌شوید که این کتاب در حقیقت اصلا برای بچه‌ها نوشته نشده و جزئیات علمی و مذهبی ان حتی ممکن است برای بزرگسالان نیز کمی گیج‌کننده بنظر برسد.

من یک گربه هستم اثر سوسکی ناتسومه

من یک گربه هستم در سال 1905 منتشر شد و اولین رمان به قلم سوسکی ناتسومه است که بسیاری آن را به عنوان یک شاهکار ادبی می‌شناسند. داستان با جمله‌ی بسیار معروفی آغاز می‌شود «من یک گربه هستم و هنوز اسمی ندارم.». تمام کتاب از زاویه دید یک گربه تعریف می‌شود که در طی داستان، رفتار انسان‌ها و مخصوصا صاحبش، کوشامی چینو، را مشاهده و با طعنه آنها را بازگو می‌کند.

این کتاب اساسا زندگی طبقه متوسط جامعه را با طنزی شیرین تعریف می‌کند و همچنان که جامعه ژاپن را مورد انتقاد قرار می‌دهد، تضاد بین آداب سنتی ژاپن و آداب و رسوم غربی را نیز پررنگ می‌کند.

آوای امواج اثر یوکیو میشیما

آوای امواج یک رمان عاشقانه محبوب است که توسط یوکیو میشیما در سال 1954 نوشته شد و تابحال چندین اقتباس‌ سینمایی از آن ساخته شده است. نویسنده برای نوشتن این رمان از جزیره کامیشیما در استان میه به عنوان سرزمینی دور از هیاهو و شلوغی شهر دیدن کرد.

داستان بر عشق خالص بین پسری به نام شینجی و دختری به نام هتسو تمرکز دارد. شینجی یک ماهیگیر فقیر در یوتاجیما، جزیره‌ای کوچک در خلیج ایسه است و هاتسو در جوانی جزیره را ترک می‌کند تا غواصی مروارید را آموزش ببیند اما حالا به سرزمین کودکی خود بازگشته است.

شنجی با دیدن هاتسو یک دل نه صد دل عاشق او می‌شود اما از همان ابتدا به دلیل سخن‌چینی‌های دیگران و ناسازگاری خانواده‌ها، با چالش‌های زیادی روبرو می‌شوند. با این حال این دو جوان تلاش می‌کنند تا رابطه نامزدی خود را حفظ کنند.

“آوای امواج” یک داستان محافظه کارانه است، که در آن زوج پاکدامن و صادقی سنت‌های اجتماعی را رعایت می‌کنند و پس از تحمل رنج‌های بسیار زیاد، پاداش خود را می‌بینند. اما عنصری که این کتاب را محصورکننده می‌سازد، نثر زیبای میشیما و تداعی زندگی مردمان این جزیره‌ کوچک است. میشیما همچنین در این کتاب بیشتر از سایر آثارش به پیامدهای جنگ جهانی دوم می‌پردازد و از جزیره‌ای می‌گوید که همچنان ردپای دوران نحس جنگ همچنان در آن دیده می‌شود.

آشپزخانه اثر بنانا یوشیموتو

آشپزخانه یکی دیگر از معروف‌ترین رمان‌های معاصر ژاپن است که توسط یکی از مشهورترین نویسندگان زن ژاپن یعنی بنانا یوشیموتو نوشته شده است. این کتاب از دو بخش تشکیل شده است که هر کدام داستان متفاوت اما با مضامین مشابهی را تعریف می‌کند.

داستان اول درباره‌ی زندگی دختری دانشجو به نام میکاگه ساکورای است که در جوانی والدین خود را از دست داده و با مادربزرگش زندگی می‌کند اما بعدها حتی مادربزرگش هم از دنیا می‌رود. این داستان در سال 1988 منتشر شد و داستان در کتاب دوم با نام ماه کامل ادامه پیدا می‌کند.

داستان اینگونه شروع می شود: «والدین من […] هر دو در جوانی مردند. بعد از آن پدربزرگ و مادربزرگم مرا بزرگ کردند. داشتم به دبیرستان می رفتم که پدربزرگم فوت کرد.» از اینجا، ما با مرد جوانی آشنا می‌شویم به نام یویچی تانابه که اتفاقا مادربزرگ میکاگه، او را بسیار تحسین می‌کرد. یویچی نیز مانند میکاگه بسیار تنهاست و بعد از مرگ مادرش، پدر یویچی با نام اریکو تصمیم می‌گیرد تا تغییر جنسیت دهد و برایش مادری می‌کند.

یکی از دلایل اصلی که بسیاری این کتاب را تحسین می‌کنند، نه تنها به خاطر حضور یک شخصیت تراجنسیتی (مخصوصاً در رمانی که در سال 1988 نوشته شده است)، بلکه حتی بیشتر از آن برای اینکه اریکو با ترنس بودن تعریف نمی‌شود، بلکه در طی داستان به خاطر عشق به پسرش و مادری کردن برای او بسیار مورد تجلیل قرار گرفت.

یوشیموتو در آشپزخانه از مرگ به عنوان پس زمینه استفاده می‌کند. مرگ مثل باد می‌آید و می‌رود، اما هنوز زندگی و عشق ادامه دارد. در فرهنگ ژاپن و بودا به مرگ اهمیت زیادی داده شده و ارزش زیادی برای آن قائل هستند و خواندن این کتاب می‌تواند شما را با فرهنگ شرقی بیشتر آشنا کند. با اینکه آشپزخانه اساسا یک داستان عاشقانه است اما علاوه بر آن به مسائل اجتماعی، سیاست و سنت‌های شینتو و بودایی نیز می‌پردازد. در بخش‌هایی از کتاب می‌خوانیم:

“مهم نیست چه باشد، من می خواهم با آگاهی از این که خواهم مرد به زندگی ادامه دهم. بدون آن من زنده نیستم. این چیزی است که زندگی من را در حال حاضر ممکن می‌کند.

[…] درست زمانی که فرد نمی تواند بیش از این تحمل کند، مهتاب را می‌بیند. زیبایی که به نظر می‌رسد خود را به قلب تزریق می‌کند: من در مورد آن می‌دانم.

در داستان دوم  با میکاج آشنا می‌شویم، زن جوانی که درد زندگی را درک می‌کند، تنهایی را می‌شناسد و با لبخندی آگاهانه آن را می‌پذیرد.

این بخش نیز داستان عاشقانه‌ای را بازگو می‌کند؛ دوستی بین دختر و پسری که قصد دارند با هم ازدواج کنند اما تراژدی بزرگی در انتظارشان است.

این کتاب نسبتا کوتاه که حتی می‌توانید آن را در یک روز تمام کنید، از روشنایی در تاریکی می‌گوید، از امید و ادامه دادن در سختی‌ها.

سخن آخر

ادبیات ژاپن را نباید دست کم گرفت زیرا تاکنون آثار بسیار تاثیرگذاری از این کشور منتشر شده است که برخی از آنها کاملا ناشناخته هستند. در این مقاله قصد داشتیم تا شما را با 10 تا از بهترین آثار ژاپنی آشنا کنیم. امیدواریم توانسته باشید کتاب بعدی خود را از این لیست انتخاب کنید!




ژاپنهاروکی موراکامیمعرفی کتاب
تولیدکننده محصولات خلاق حوزه کتاب www.neshanak.art
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید