مجید مصطفوی - روزنامه نگار- نویسنده- مهندسی ساخت وتولید
مجید مصطفوی - روزنامه نگار- نویسنده- مهندسی ساخت وتولید
خواندن ۴ دقیقه·۶ سال پیش

جایزه احمد محمود به نویسنده بنام گیلان رسید

دومین دورهٔ جایزهٔ ادبی احمد محمود عصر روز پنجشنبه، ۱۳ دی‌ماه ۹۷ در خانه هنرمندان ایران برگزار شد . جایزه احمد محمود، نخستین بار در سال 1396، توسط محمد کامرانی، نویسنده ، محمدحسن شهسواری، نویسنده و مهدی یزدانی‌خرم نویسنده و منتقد ادبی، پایه‌گذاری شد و امسال دومین سال برگزاری این جایزه بود. محمود دولت آبادی، لیلی گلستان و برگزیدگان دوره قبل در این نشست حضور داشتند . احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود نویسندهٔ معاصر ایرانی ؛او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی می‌دانند. معروف‌ترین رمان او همسایه‌ها در زمرهٔ آثار برجستهٔ ادبیات معاصر ایران شمرده می‌شود.

در این مراسم صالح رامسری مدیر نشر معین و ناشر آثار محمود نیز گزارشی درباره انتشار آثار وی داد و محمود دولت آبادی نیز اهدای جایزه به لیلی گلستان را عهده‌دار شد . مهدی یزدانی خرم دبیری این دوره از جایزه را بر عهده داشت . جایزه این دوره، شامل تندیسی ساخته رضا قرباغی و پول نقد بود. دراین مراسم خانواده احمد محمود نیز حضورداشتند.

هیات داوران بخش رمان عنوان برگزیده را به رمان «بند محکومین» اثر کیهان خانجانی ، نویسندۂ سرشناس گیلانی ،توسط رضا جولایی نویسنده اعطا کردندو همچنین رمان «آلوت» اثر امیر خداوردی نیز به عنوان شایسته تقدیر دست پیدا کرد.

در بخش مجموعه داستان کوتاه نیز بر اساس آرا هیات داوران مجموعه داستان «زخم شیر» نوشته صمد طاهری به عنوان برگزیده معرفی شد. همچنین مدال احمد محمود نیز به لیلی گلستان به خاطر یک عمر فعالیت هنری و نگارش کتاب حکایت حال اعطا شد .

کیهان خانجانی در سخنانی کوتاهی دراین مراسم اظهار کرد: ۱۳ سال بود که کتابی نداشتم . از همه همکارانم تشکر می‌کنم بویژه استاد و همسایه‌ام نصرت رحمانی در رشت . زمانی که چیزی می‌نوشتم برای خواندن به او می‌دادم. او همیشه به من می‌گفت نثر انشایی داری. او یک روز کتاب «عبهر العاشقین» و کتاب «همسایه‌ها»ی احمد محمود را به من داد. همیشه به این فکر می‌کردم که این دو متن چه سنخیتی با یکدیگر دارند و او با لهجه خاص خود گفت باید از این به آن برسی؛ یعنی از کتاب «عبهر العاشقین» به همسایه‌ها . کیهان خانجانی در ادامه با تشکر از بانیان برگزاری این جایزه گفت: ما ادامه آنانی هستیم که همیشه می‌گفتند ما نویسنده‌ایم.

بند محکومین نوشته ی کیهانی خانجانی تجربه ی خاصی است در روایت سرنوشت آدم هایی که به واسطه ی گذشته ی خود کنار هم گرد آمده اند . رمان در زندان لاکان رشت می گذرد ، در بند محکومین هر زندانی قصه ای دارد و خانجانی تلاش کرده با شکافتن گذشته ی هر کدام پیوندی میان این آدم ها بسازد تا ساختار چند تکه اش تکمیل شود. نویسنده در این زمان استراتژی نویی ساخته که در آن آدمها ناچار شده اند با قصه های خود به حیات شان در متن ادامه دهند، حیاتی که در مورد هر کدام شان متفاوت است . در این ساختار زندان به مثابه ی حافظه ی متن شده است و مخاطب را با تکه هایی روبه رو می کند که سعی می کنند نیشتری باشند بر رئالیسمی محافظه کار . برای همین رمان بند محکومین بدل به اثری متفاوت می شود . ودرعرض چندماه به چاپ سوم توسط نشرچشمه می رسد.

زبان قصه گو و غیرتوصیفی نویسنده نیز به این ضرباهنگ افزوده شده و اثر را با سرعت پیش می راند . خانجانی جهانی متفاوت می سازد که در داستان های با محوریت زندان کم نظیر است.

و از سوی ناشر در زمره رمانهای ساختارگرا، جریان گریز و ضدژانر معرفی شده است که پس از خوانش متن می‌شود به چرایی اطلاق آن پی برد. خانجانی در رمان خود و در شخصیت‌های متعددی را در فضای محدود زندان خلق کرده که هر کدام داستانی مطول برای چرایی بودنشان در بند و حبس دارند و از قضا همین داستان‌های متعدد آنهاست که مایه حیات و نقش آفرینی آنها در زمان حال و رخداد اصلی رمان می‌شود . خانجانی در دو زمینه دیگر نیز در داستان خود تلاشی ستودنی داشته است. نخستین و شاید مهمترین بخش از آن زبانی است که او به استخدام خود درآورده تا با آن روایت کند. استفاده طولانی و متعدد از عبارت و اصطلاحات خاص عامیانه، مردمی و رایج میان قشر خاصی از اهل زندان، خلق و استفاه از مثل‌ها و تکیه‌کلام‌های بعضا شنیده نشده که هنرمندانه به استخدام درآمده است و ساختار ویژه جمله‌سازی در متن این داستان از آن اثری به غایت متفاوت ساخته است. اثری که می‌شود از لابه‌لای سطور آن به روشنی عریق‌ریزان نویسنده برای خلق آن را به چشم درد و تفاوت را در استخدام و خلق زبان روایی حس کرد.

ضرب المثلهای خودساخته و فراموش شده ؛ ازمتن رمان :

صفحه73/ هي ....روزگارِ ترازو به دست ،كِي‌مي‌آيي؟

صفحه90/ روباه كفنِ مفت مي ديدخودش رادارمي زد

صفحه 92/ آنقدربدتركيب بودكه مرده شوراورا نمي گرفت

صفحه 126/ ازدولتيِ برنج علف هم آب مي خورَد

صفحه212/ آدم كه بدبياوردزنش به او مي گويد آقاداداش

صفحه224/ مارازبيرون پوست مي اندازدآدم ازدرون

يكي ديگر از ويژگيهاي اصلي رمان داشتن مترادفهاي فراوان است چراكه نويسنده با تيزهوشي اززبان مخفي كه ويژه گي اش داشتن مترادفهاي فراوان است استفاده كرده است و ويژگي ديگرش باز ي زباني است كيهان خانجاني چنان استادانه با كلمات بازي مي كند كه خواننده ، محو كلمات صوري يا قياسي مي شود.

شمارا به خواندن این کتاب دعوت می کنم

بندمحکومینکیهان خانجانیمجیدمصطفویاحمدمحمود
پروانه ها فراموش می کنند روزی کرم بوده اند!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید