در دنیای امروزی، دادهها به عنوان یکی از ابزارهای اصلی برای ارتباط، تصمیمگیری و تأثیرگذاری به شدت مورد توجه قرار گرفتهاند. این روش نه تنها امکان تبدیل اطلاعات پیچیده به یک داستان جذاب را فراهم میکند، بلکه به کاربران کمک میکند تا بهترین تصمیمها را بگیرند، و در نتیجه با محتوا و دادهها به شکلی کاملاً جدید و موثر ارتباط برقرار کنند. در این مقاله، ما به بررسی مزایا و اهمیت داستانپردازی با دادهها میپردازیم و نشان میدهیم که چرا این روش ارزشمند است و چگونه میتواند به بهبود تجربه کاربری، ارتباطات، و تصمیمگیریهای موثر کمک کند.
برای استفاده ازاین روش باید موارد زیر را در نظر بگیرید:
هنگام آماده شدن برای هر ارائه، سه اصل زیر حائز اهمیت است: "مخاطب" - اگر مخاطب را خوب بشناسید، برقراری ارتباط آسان تر میشود. شما می توانید ارائه خود را با توجه به دانش و نیاز آنها تنظیم کنید.
"اطلاعات" - هنگامی که در حال ارائه هستید، مطمئن شوید که مخاطبان شما می دانند که پس از شنیدن آن چه کاری باید انجام دهند. اجازه ندهید خودشان تصمیم بگیرند؛ شما متخصص هستید و این شما هستید که باید به ذهن آنها جهت بدهید و آنها را به عمل دعوت کنید.
"نوع ارائه"- تفاوت بین ارائه زنده و مکتوب شده را تشخیص دهید. ارائه زنده اجازه می دهد تا به سؤالات و مسائل پرداخته شود، در حالی که در یک ارائه مکتوب اگر مخاطبان شما سؤال یا نگرانی در مورد موضوعی داشته باشند، اطلاعات را به تنهایی تفسیر میکنند و تعامل فعالانه در آن رخ نمیدهد.
"روش" - باید داده ها را جمع آوری کنید و به گونه ای سازماندهی کنید که داستانی را که می خواهید بگویید به بهترین شکل به تصویر بکشد.
استوری بوردهایی بسازید که ارائه شما را خلاصه کند و اطمینان حاصل کند که ارائه شما ساختار شفافی دارید.
اطلاعات کافی برای ارائه یک «داستان سه دقیقهای» داشته باشید و یک جمله ساده که ایده ی جامع شما را در خلاصه ترین شکل ممکن بیان کند.
تصاویر مختلف انواع مختلفی از داستان ها را بیان می کنند. سبکهای بصری مختلفی که میتوانید از بین آنها انتخاب کنید شامل جداول، نقشههای حرارتی، نمودارهای خطی، شیبنگارها، نمودارهای میلهای عمودی و نمودارهای میلهای انباشته ی عمودی. مردم دسترسی فوری به نمودارها را ترجیح می دهند. آنها باید جداول را بخوانند اما فقط می توانند به نمودارها نگاه کنند و آنها را درک کنند. در حالی که قرار دادن اطلاعات در جداول زمانی مناسب است که مقادیر را با هم مقایسه می کنید یا از اندازه گیری های مختلف استفاده می کنید در سایر موارد میتواند برای شنونده حواس پرت کن باشد پس در استفاده کردن از متن هوشیارانه عمل کنید. از استفاده از نمودارهای دایره ای، که برای مخاطب گیج کننده است، خودداری کنید، زیرا آنها به آن عادت ندارند. به جای نمودارهای دونات، از نمودارهای میله ای یا نمودارهای خطی استفاده کنید.
برای شفاف کردن اطلاعاتی که مخاطبتان باید در وهله ی اول به آنها توجه کند از روانشناسی گشتالت استفاده کنید
حذف اطلاعات غیر ضروری در ارائه داده ها بسیار مهم است تا مخاطب بتواند بر آنچه واقعاً مهم است تمرکز کند. به عنوان مثال، حروف سه بعدی هیچ ارزشی ندارد و خواندن اعداد را سخت تر می کند زیرا شکل اعداد را مخدوش می کند. حذف همه این عناصر، درک و به خاطر سپردن ارائه شما را برای مردم آسان تر می کند.
اصول گشتالت در مورد این است که مردم چگونه دنیای بصری اطراف خود را درک میکنند.این مبحث اصول و قواعدی را برای تحلیل و تفسیر اشکال، طرحها و نمادها در آثار هنری و رویاها فراهم میکند.
شباهت (Similarity) - این اصل به تمایل مخاطب برای در نظر گرفتن دسته بندی یکسان برای تصاویر یا اشیاءی که به یکدیگر شبیه هستند اشاره دارد.
مجاورت (Proximity) - به اهمیت فاصله و ترتیب مکانی اشیاء یا شکلها در یک تصویر یا نمایش اشاره دارد. این اصل بیان میکند که اشیاءی که نزدیک به یکدیگر قرار دارند، بیشتر احتمال دارد توسط مخاطب به عنوان یک واحد یا یک گروه مشاهده شوند.
ادامه (Continuity) - این اصل به این معنا است که مخاطب تمایل دارد که عناصر تصویر به طوری طراحی شوند که در تجربه بصری او، پیوندها و ارتباطات منطقی بین آنها وجود داشته باشد.
به طور مثال، در یک تصویری که خطوط ادامه دار دارد، مخاطب ممکن است این خطوط را به عنوان یک الگو یا یک مسیر مشخص درک کند.
افتراق (Closure) - مخاطب تمایل دارد تا اشکال یا الگوهایی را که ناقص یا نیمهتمام هستند، به عنوان یک شکل کامل و یکپارچه درک کند.
این اصل بر پایه این نظریه است که مغز انسان دائماً به دنبال الگوها و ارتباطاتی میگردد که بتواند از آنها معنایی ستخراج کند. بنابراین، حتی اگر یک شکل ناقص یا ناکامل باشد، مخاطب ممکن است سعی کند تا آن را با تکمیل قسمتهای گمشده به یک الگوی کامل تبدیل کند. شکل (Figure) - شکل به آن چیزی اشاره دارد که در تصویر یا نماد به شکل روشن و مشخص دیده میشود و به طور ویژه توجه مخاطب را به خود جلب میکند.
نمونه ای از استفاده از این اصول در نمایش داده ها :متصل کردن دو قسمت بر روی نمودار زیرا که رابطه بین دو شی زمانی که به هم متصل می شوند قوی تر است. هنگامی که نقاط را روی یک نمودار به هم وصل می کنید، تأکید می کند که بین نقاط داده پیوند وجود دارد.
داستانپردازی با دادهها به تسهیل ارتباط، اولویتبندی گفتگوها، کاهش زمان شرح جریانهای کاری، و تسریع در فرایند تصمیمگیری کمک میکند. با استفاده از داستانپردازی، مسائل پیچیده به شکلی سادهتر و قابل فهمتر ارائه میشوند و افراد میتوانند به راحتی موضوعات مهم را درک کنند و به اهمیت آنها پی ببرند. این روش همچنین باعث میشود که تصمیمات سریعتر و بهتری اتخاذ شود، زیرا دادههای لازم برای تصمیمگیری فوراً در دسترس قرار میگیرد.
استفاده از ابزارهای تجسم داده مناسبترین راه برای نشان دادن ایدهها و داستان شماست. انتخاب بهترین ابزار برای نیازهای خود، از جمله استفاده از جداول، نمودارها و شکلها برای نشان دادن روندها، همبستگیها و استثناها، میتواند به شما کمک کند تا یک داستان جذاب و کامل را ایجاد کنید. سپس، با اضافه کردن دادههای متنی به میزان معقولی، میتوانید یک نمای جذاب و کامل برای داستان خود ایجاد کنید.
کتاب داستان پردازی با داده ها📖
نویسنده:کول ناسبامر نافلیک مترجم: احسانه مرادیان آهی
اگه این مطلب رو دوست داشتی یه قهوه مهمونم کن!