روند توسعه صنعت بلاکچین و موانع پیشرفت تکنولوژی لایه پایه از موضوعاتی است که در میان متخصصان به بحث گذاشته میشود. عملکرد پایهای نمیتواند بدون زنجیرههای عمومی بهبود یابد. همانطور که میدانیم، در سالهای 2018 و 2019 هزاران زنجیره عمومی برای سهم بازار رقابت میکردند، اما بسیاری از پروژههای محبوب در نهایت شکست خوردند. تنها چند پروژه زنده ماندند، اما بدون پیشرفت قابلتوجهی در مقیاسپذیری، TPS، یا امنیت.
این همان دلیلی است که ارتقاء اتریوم 2.0 اینقدر توجه را به خود جلب میکند. همانطور که میدانیم، این زنجیره عمومی برجسته بهمنظور پاسخ به مشکلاتی همچون مقیاسپذیری ضعیف، هزینههای بالای گس، و عملکرد ناکافی درون زنجیرهای ارتقاء یافته است. بهویژه پس از رونق DeFi، تعاملات مکرر درون زنجیرهای اتریوم را دچار ازدحام بیپایان کرد: صدها هزار تراکنش در رویدادهای غیرمنتظره باقی ماندند و هزینه گس به رقم حیرتانگیز 500Gwei رسید. در نتیجه، تکنسینها شروع به تمرکز بر روی مقیاسپذیری اتریوم کردند که عمدتاً به دو روش انجام میشود: مقیاسپذیری لایه پایه خود (لایه 1) یا مقیاسپذیری شبکه با بارگذاری برخی از وظایف به لایه دیگری (لایه 2).
راهحلهای درون زنجیرهای به دنبال تغییر یا بهینهسازی پارامترهای درون زنجیرهای، اندازه بلوک و سایر اطلاعات هستند. راهحل دیگری که مطرح شده تغییر مسیر توسعه زنجیره یا حتی تغییر مکانیزم اجماع در مرکز زنجیره عمومی است—که دقیقاً هدف اتریوم 2.0 است. اما بهدلیل مشکلات فنی بیسابقه، این فرآیند به کندی پیش میرود.
برخی نیز پیشنهاد دادهاند که برای مقیاسپذیری شبکه، برخی از وظایف به لایه 2 منتقل شود. برای درک بهتر این مفهوم، بیایید مثالی از بانک مرکزی و بانکهای تجاری محلی بزنیم: زنجیره اصلی شبیه به بانک مرکزی است که پردازش حجم عظیمی از حسابها در مدت کوتاهی برایش دشوار است. بنابراین نیاز دارد که وظایف پردازشی را به بانکهای تجاری محلی واگذار کند و سپس نتایج نهایی را بررسی کند. به این ترتیب، بانکهای تجاری محلی بار کاری بانک مرکزی را کاهش میدهند و تراکنشها را تسریع میکنند.
لایه 2 بهعنوان بانکهای تجاری محلی عمل میکند که زنجیره اصلی را از بار اضافی آزاد میکند. در حال حاضر، راهحلهای لایه 2 امیدوارکننده شامل CTSI، LRC، POA، Matic، DOS، SKL، CELR، OMG و Loom هستند. در واقع، مسیرهای مختلفی به وجود آمده است، از جمله کانالهای حالت (یک راهحل پیشنهادی از شبکه Lightning و Raiden که با آنها آشنا هستیم)، نقدینگی (مرتبط با کشاورزی بازده یا DEX)، زنجیره جانبی (مانند RSK)، داراییهای متصل (مانند WBTC، RBTC، و IMBTC) و اثبات دانش صفر (ZPK).
از میان این راهحلهای لایه 2، قابلتوجهترین آنها Loopring است که نسخه جدید آن پروتکلهای تراکنش و پرداخت غیرمتمرکز را تقویت میکند. پس از ارتقاء پروتکل، شبکه میتواند تا 2,000 تراکنش در ثانیه را پردازش کند. DEXهای مبتنی بر Loopring شاهد افزایش حجم معاملات و کاربران فعال روزانه خود هستند، و تجربه معاملاتی لایه 2 مبتنی بر تکنولوژی ZKRollup بهخوبی توسط کاربران پذیرفته شده است. اخیراً، شبکه اصلی AMM لایه 2 Loopring فعال شده است. با بهبود و ارتقاء مستمر ویژگیهای مرتبط، DEX میتواند از مشکلاتی مانند هزینههای بالای گس، ازدحام و تأخیر رهایی یابد و از نظر عملکرد با صرافیهای متمرکز رقابت کند.
با این حال، راهحلهای لایه 2 نیز با یک مشکل اجتنابناپذیر مواجه هستند: هزینههای پرداخت و تراکنش در DEX. بهویژه زمانی که حجم معاملات روزانه Uniswap به بیش از 100 میلیارد دلار میرسد، چنین مقیاس بزرگی از کاربران میتواند حتی کوچکترین مشکل را به یک چالش بزرگ تبدیل کند. بدتر از آن، این مسئله ممکن است بخشهای دیگر DeFi را نیز تحت تأثیر قرار دهد، مانند کشاورزی بازده و قرضدهی.
اگر تنها اتریوم به فکر راهحلهای مقیاسپذیری لایه 2 بود، این راهحلها ممکن بود با رکود بلندمدت مواجه شوند. اما اکنون که بسیاری از زنجیرههای عمومی دیگر نیز علاقهمند هستند، از جمله Nervos، Oasis Labs و Polka، توسعه راهحلهای لایه 2 به توافق برخی از متخصصان تبدیل شده است، و این توافق با گسترش، بسیاری از تکنسینها را به حل مشکلات در این راهحلها، مانند تجربه کاربری ضعیف و کمبود مشوقهای معقول برای کاربران جهت تجربه و تعامل، تشویق خواهد کرد. یک مثال روشن این است که بلاکچین، علیرغم انتقادات و تردیدها، در برابر نوسانات صنعتی و آزمون زمان مقاومت کرده است.