از این شنبه دیگه رژیمم رو شروع میکنم!
از فردا صبح دیگه نمازهامو اول وقت میخونم!
وای امروز مهمون ناخونده داشتم همه جا نامرتب بود،چقدر بد شد!
یه کاری میخواستم انجام بدما،چی بود؟؟یادم نیست!!
رفتم پیاده روی،الکی الکی کلی خرید کردم،بازم پس اندازم پرید!
فردا دیگه میرم برای گواهینامه اقدام میکنم!
امسال دیگه میشینم برای کنکور ارشد میخونم!
برای هممون پیش میاد که از این حرفا بزنیم،انگار همیشه یکی هست که ما هر کاری میخوایم انجام بدیم زیر گوشمون میگه:ولش کن...خسته ای!...هنوز جوونی!....بخواب!..که چی بشه؟...مگه میفهمن؟...برای کی؟برای چی؟تو که حرف زدن بلد نیستی!
خیلی از کارها رو فقط توی خیالمون انجام میدیم و بعضی از کارها رو هم شروع نکرده رها میکنیم.
صبح تا جایی که میتونیم و بچه ها اجازه میدن می خوابیم و یه صبحونه زورکی و یه نهار الکی و یه نماز بدو بدو... ، چشم به هم میزنیم شب میشه،نه کاری انجام دادیم و نه سرحال و پر انرژی هستیم،دلمون میخواد فقط لم بدیم و توی صفحه های اجتماعی خودمونو از یاد ببریم،خود خودمونو،خواسته ها و آرزوهامونو ،هدف ها و رویاهامونو.....
بلند شو،یه قلم و کاغذ بردار و بنویس،همه ی کارهایی که دلت میخواسته انجام بدی،همه ی آرزوها و هدف هایی ک داشتی و داری،همه ی اون چیزی که دلت میخواسته باشی رو بنویس،همه ی کارهای عقب افتاده ک داری همه رو بنویس.
همه ی جاهایی که باید تمیز کنی،همه ی لباسهایی ک باید اتو کنی،همه ی کتابهایی ک دوست داشتی بخونی،همه ی فیلم هایی ک دوست داشتی ببینی،همه ی جاهایی که دلت میخواسته بری،همه ی کسایی که دلت میخواسته ببینی،همه ی دوره هایی ک دلت میخواسته بگذرونی،حتی وزن و ظاهر دلخواه رو،همه ی چیزهایی ک لازم داری بخری،یا حتی چیزهایی ک لازم نداری و باید بفروشی یا ببخشی،همه رو بنویس.
امروز هر چندشنبه که باشه مهم نیست،برای ما امروز همون شنبه ی موعوده...
ان شاالله ادامه دارد....
