رهی معیری، ستارهی درخشان شعر ایران از غزلسرایان، ترانهسرایان و تصنیفسرایان نامی ایران است که پس از گذشت سالها، تأثیر وی بر اشعار غزلسرایان دیده میشود. در این مقاله به طور مفصل به زندگی و اندیشهی رهی خواهم پرداخت.
محمد حسن معیری متخلص به رهی معیری (۱۲۸۸-۱۳۴۷)، از شاعران برجسته در زمینهی غزل و تصنیف بود. از رهی معیری آثار بسیاری بر جای مانده است که در ادبیات ایران جایگاه بسیار برجستهای دارد.
محمد حسن (بیوک) در تاریخ ۱۰ اردیبهشت در تهران به دنیا آمد. رهی از همان کودکی به شعر و موسیقی و همچنین نقاشی علاقه بسیاری داشت و در آنها نیز رشد چشمگیری کرد.
او فعالیت خود در زمینهی شعر را با ورود به انجمن ادبی به نام حکیم نظامی با سرپرستی فردی به نام وحید دستگردی که خود لقب سلطانالشعرا را داشت، آغاز کرد. در این انجمن رهی خوش درخشید و پس از آن از اعضای فعال این انجمن محسوب میشد.
رهی علاوه بر شعر، فعالیت خود در زمینهی موسیقی را با عضویت در انجمن موسیقی ایران آغاز شروع کرد. او همزمان با فعالیت خود در زمینهی موسیقی، شروع به چاپ آثارش در روزنامهها و مجلات مختلف نمود. نوشتههای سیاسی، انتقادی و فکاهی رهی درمجلهی تهران مصور و روزنامهی باباشمل چاپ و منتشر میشد.
رهی در جوانی با زنی زیبا به نام مریم فیروز که خود موسس سازمان زنان حزب توده بود؛ آشنا شد و این آشنایی به رابطهای عاشقانه انجامید که سرانجامی نداشت و در نهایت رهی تا پایان عمر تنها ماند و ازدواج نکرد. وی در ۵۹ سالگی بر اثر سرطان از دنیا رفت و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
وی بیشتر اشعار عاشقانهی خود را در دوران آشنایی با مریم فیروز سرود.
معیری در سرایش غزل پر احساس و نـکته سنج بود. اثر ارزشمند خود یعنی " سایهی عمر" را به پاس فداکاریهای مادرش، بـه وی تقدیم کرده است. عواملی چون ناکامی در عشق، حس قوی، حافظهی بینظیر و تربیت و ادبش، او را به گونهای ویژه، دوستداشتنی و از آن پس شمع محافل شاعران کرده بود.
رهی همچنان که در غزل، شایسته و پرآوازه بود، در سرایش طنزهای سیاسی، اجتماعی و تصنیفها و ترانههای پرمحتوا به جایگاهی برتر از همدورهایهای خود رسید. او خود، از نوازندههای توانا و آشنا با دستگاههای موسیقی ایران بود و بنا به گفتهی شعرای هم عصر خود، صدایی بسیار دلنشین و زیبا داشت.
سبک غزلسرایی رهی شبیه به غزلهای فرانچسکو پترارک شاعر ایتالیایی بود که شاید بتوان علتش را آشنایی رهی با ادبیات اروپا و تفحص وی در ادبیات این سرزمین دانست که با بیان شیوایش درهم آمیخته و اثری نو به وجود آورده است.
وی علاوه بر مضامین مربوط به عشق، به موضوعاتی چون وطن، بخت و اقبال، ناسازگاری سرنوشت و مسائلی از این دست نیز پرداخته است. این مفاهیم با زبانی ساده و رسا به تصویر کشیده شده است.
رهی ارادت زیادی به سعدی شیرازی دارد و این نشان می دهد که او از مشتاقان غزل سعدی است.
علی دشـتی پژوهشگر و منتقد ادبی در مقدمهی کتاب سـایهی عمر گفته است:
" رهی از شیفتگان سعدی است، تا حدی که پس از انتشار کتاب«نقشی از حافظ»، با همه احترام و ستایشی که نسبت به حافظ داشت، احساسی که می توان آن را به نوعی رشک و غیرت نامید، در وی پدیدار شد که چرا این نوشته درباره سعدی فراهم نگشته است؟ در نتیجه بیش از سایر ستایشگران سعدی، با ابرام و الحاح به «قلمرو سعدی» روانهام ساخت. "
مجموعهی اشعار رهی به نام سایهی عمر در سال ۱۳۴۵ یعنی دو سال قبل از مرگ وی منتشر شد. از اشعار مهم او میتوان به خزان عشق، نوای نی، دارم شب و روز، شب جدایی، یار رمیده، یاد ایام، بهار، کاروان و مرغ حق اشاره کرد.
از کتابهای رهی معیری که از سایت بانک کتاب ناهید قابل تهیه است عبارتند از:
سارا صفائی