ویرگول
ورودثبت نام
نیکان ضیابری
نیکان ضیابرینیکان ضیابری هستم، محصل در دبیرستان دوره‌اول پسرانه علامه‌حلی ۵ تهران. محقق در پروژه جاروبرقی هوشمند ایرانی هستم و در حال یادگیری فعالیت‌های سیاسی، فرهنگی و مغالطه با استاد عباسی هستم.
نیکان ضیابری
نیکان ضیابری
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

مغالطه، فریب‌زننده ذهنی

پیش‌گفتار

این مقاله، آخرین مقاله از کااس‌های آموزشی استاد «علی عباسی» است. پس از این مقاله، موضوعات مختلفی در مقاله‌ها استفاده خواهد شد و دیگر صرفا به موضوع «مغالطه» پرداخته نخواهد شد.

مقدمه

اگر مطالب دو مقاله پیشین را به یاد داشته‌باشید، متوجه می‌شوید که بیشتر در مورد مغالطات ساده و عمومی‌تر حرف زدیم، اما در این مقاله قرار است در مورد یک مغالطه پیشرفته‌تر صحبت کنیم.

بخش اول، معرفی مغالطه

مغالطه‌ای که قرار است در این مقاله، به بررسی آن پرداخته شود، مغالطه شیب لغزنده است. این مغالطه، تعریفی ضعیف از مجموع احتمالاتاحتمالات امغالطه‌ای که قرار است در این مقاله، به بررسی آن پرداخته شود، مغالطه شیب لغزنده است. این مغالطه، تعریفی ضعیف از مجموع احتمالاتاحتمالات است. یعنی مربوط به بحث احتمالات رخ‌دادن هر اتفاق است. این مغالطه به دلیل اینکه نیاز به فکر بسیار زیادی دارد تا درک شود، معمولا باعث فریب خوردن ذهن می‌شود.ست. یعنی مربوط به بحث احتمالات رخ‌دادن هر اتفاق است. این مغالطه به دلیل اینکه نیاز به فکر بسیار زیادی دارد تا درک شود، معمولا باعث فریب خوردن ذهن می‌شود.

بخش دوم، تعریف شیب لغزنده

اگر بخواهیم این مغالطه را توضیح دهیم، می‌توانیم یک مثال بزنیم:
یک دانش‌آموز عادی داریم که در یک مدرسه، درس می‌خواند. او پس از مدتی، کاهش زمانه مطالعه دروس را داشت. وقتی نمرات او آمد، معلم سر کلاس چنین گفت:

«اگر شما درس نخوانید، هیچ‌گاه نمی‌توانید بروید به دانشگاه؛ اگر نتوانید به دانشگاه بروید، نمی‌توانید کار پیدا کنید؛ اگر کار پیدا نکنید، نمی‌توانید پول دربیاورید؛ اگر پول نداشته باشید، نمی‌توانید برای خود، غذا تهیه کنید؛ و در نهایت اگر غذا پیدا نکنید، می‌میرید.»
پس علت نام‌گذاری این مغالطه به این نام، این است که از یک موضوع، شروع کرده و به صورت بسیار شدید و تند، به موضوعات دیگر می‌رسد.

بخش سوم، ساختار مغالطه

ساختار این مغالطه، بسیار «فریب‌زننده» است. برای فهم بیشتر، یک مثال می‌توان زد:
اگر ما، ۲۶ رویداد از «A» تا «Z» داشته باشیم که احتمال رخ‌دادن هرکدام، ۹۹٪ باشد، مجموع احتمال آن‌ها، یعنی احتمال رخ‌دادن همگی آن‌ها، تنها ۷۸٪ می‌شود. اگر احتمال رخ‌دادن هرکدام، ۹۰٪ باشد، مجموع احتمالات آن‌ها، فقط و فقط، ۷٪ می‌شود.
طبق مثال بالا، متوجه می‌شویم که اگر ۲۶ اتفاق که بسیار مقدار زیادی است، حتی اگر احتمال رخ‌دادن هرکدام ۹۹٪ باشد، باز هم احتمال رخ‌دادن کل آن اتفاقات در مجموع، بسیار کمتر است. اما به این دلیل که ذهن، تنها آن «۹۹٪» را می‌بیند، فریب می‌خورد و دیگر احتمال کل را محاسبه نمی‌کند و به احتمال کل دقتی نمی‌کند.

بخش چهارم، نتیجه‌گیری

در این سه مقاله، هر دفعه متوجه نتایجی شدیم. در این مقاله هم می‌توانیم این‌گونه نتیجه‌گیری کنیم که مغالطه، عامل تضعیف فکری است. بنابراین باید تشخیص مغالطه را به خوبی بیاموزیم طبق روش‌هایی که در مقالات آینده آورده می‌شود و از این مغالطه در امان بمانیم.

بخش پنجم، مراجع و منابع

تمامی مطالب این مقاله، برگرفته از صحبت‌های استاد «علی عباسی»، نظرات و تفکرات شخصی بنده و پویانمایی‌های تولیدی مجموعه «Ted ED» بود.

مغالطهمقاله
۱
۰
نیکان ضیابری
نیکان ضیابری
نیکان ضیابری هستم، محصل در دبیرستان دوره‌اول پسرانه علامه‌حلی ۵ تهران. محقق در پروژه جاروبرقی هوشمند ایرانی هستم و در حال یادگیری فعالیت‌های سیاسی، فرهنگی و مغالطه با استاد عباسی هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید