در ایران سیاست زده٬ اعتقادات و سیاست چنان درهم آمیخته شده اند که قابل تفکیک نمیباشند و ابراز نظرهای سیاسی نقل محافل دوستانه و خانوادگی میباشد. به ویژه در برهه انتخابات که موافقان و مخالفان شور عجیبی در ابراز عقاید تند و آتشین پیدا میکنند و در این بین گوش کودکان به ناچار پذیرای انبوه واژگان تند و تیز و بعضا نفرت آمیز میگردد.
کودکی که میبایست منادی مهر و محبت باشد تا در آینده جامعهای سالم و با نشاط را بسازد به جای آن با کینه ورزی های سیاسی و ایدئولوژیک آشنا میشود. بچهای که با نفرت در سن کم آشنا شود دیگر چه انتظاری از فردای او میتوان داشت!
اگر قرار باشد کودک همه روزه شاهد انواع بداخلاقیها در محیط جامعه یا مدرسه و حتی خانواده باشد آنگاه در آینده خشم و نفرت بر او مسلط خواهند بود و دود آن اول از همه به چشم خانواده اش خواهد رفت.
بچهها به اندازه کافی در اجتماع و مدرسه و شبکه های اجتماعی با ناهنجاریها روبرو هستند. پس تنها پناهگاه امن و آرامشان محیط خانواده خواهد بود.
روشن بودن مداوم تلویزیون و مشاهده و پیگیری افراطی اخبار هم کودک را می آزارد و هم به خود والدین آسیب میزند.
بچهها ممکن است در تضاد بین آموزههای مدرسه و وقایع جامعه گیر کرده باشند. و اگر صحبت بزرگترها به گونه ای باشد که بر شدت این تضادها بیافزاید بی شک به فردای کودکان آسیب خواهد رساند.