دنیا با سرعت سرسام آوری در حال تغییر کردن است. بشر تا به حال چند بار چنین سونامی هایی را تجربه کرده است. سونامیای که امواجش تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و سیاسی را دگرگون خواهد ساخت. اختراع الفبا در یونان و رشد علوم و اندیشه، ظهور دستگاه چاپ گوتنبرگ و رنسانس، انقلاب صنعتی و شکل گیری نهادهای مدرن و جهان مدرن. و این بار ظهور پلتفرم های ارتباطی تعاملی و مجازی. ظهور پدیده های ناشناخته ای همچون هوش مصنوعی، ارزهای دیجیتال، متاورس و ... باید ما را مجاب کرده باشد که جهان در حال پوست اندازی است و باید برای آینده ای پیچیده و دشوار آماده شویم.
وقتی چنین تحولاتی آغاز می شود دوگانه هایی شکل می گیرد. دوگانه برنده ها و بازنده ها. دوگانه کسانی که شگفت زده می شوند و کسانی که انتظارش را می کشیدند. دوگانه کسانی که یک شبه ره صد ساله می پیمایند و کسانی که از قافله عقب می مانند. دوگانه کسانی که از ناشناخته ها می هراسند و پیله های آشنای خود پناه می برند و کسانی که به امید کشف گوهری ارزشمند به قلب تاریکی ها و ابهام ها می تازند. دوگانه کسانی که فرزندان شان را مثل خودشان تربیت می کنند و کسانی که آنها را برای آینده آماده می سازند. دوگانه امیدواران و مضطربان. دوگانه متحیران و سازندگان.
انتخاب با ماست که در هر کدام از این موقعیت ها و دوگانه ها در کدام سو قرار بگیریم.
برای انتخاب لازم است در قدم اول بایستی در باب شرایط فعلی تامل کنیم. و ببینیم که سوال درست چیست و چه پاسخ های ممکنی برای سوالات ما وجود دارد. به نظر می رسد در شرایط فعالی پرداختن به 5 دسته سوال اساسی و کلیدی زیر برای ما حیاتی است:
1) وضعیت امروز ما چیست؟ این وضعیت چگونه ایجاد شده است؟ ما چطور به وضعیت کنونی رسیده ایم؟ چه شد که نهادی به نام مدرسه شکل گرفت؟ این ساختمان بزرگ پر از اتاق های بزرگ چرا در محلات مختلف ساخته شد؟ چرا بچه ها باید از هفت تا هجده سالگی مفیدترین ساعت های روزشان را در آن بگذرانند؟ برنامه درسی از کجا سرو کله اش پیدا شد و کتاب های درسی در پاسخ به چه نیازی تدوین شده اند؟ چرا هفت سالگی سال آغاز زبان آموزی در نظر گرفته شد؟ چرا بچه ها در صف های موازی مثل نقاله های خط تولید کارخانه قرار می گیرند؟ چرا نظم و انضباط پولادین بر این محیط ها حکم فرماست؟ چرا در کشور ما این همه تفاوت بین مدرسه غیرانتفاعی و دولتی وجود دارد؟ چرا با وجود ساعت های آموزشی طولانی چیزی یادنمی گیرند؟ چرا زبان یاد نیم گیرند؟ چرا مهارت های اساسی نمی آموزند؟ چرا مسیر تحصیلی و شغلی خود را پیدا نمی کنند؟ چرا در کشور ما هیچ کس جای خودش نیست؟
2) وضعیت احتمالی آینده چگونه است؟ چه آینده های ممکنی پیش روی ماست؟ چه تصورات یا تخیلاتی در باب آینده می توان داشت؟ آینده مدرسه داری در جهان چگونه خواهد شد؟ مدارس ترکیبی چه شکلی هستند؟ متاورس و واقعیت افزوده و واقعیت مجازی چه تاثیری در محیط های آموزشی دارند؟ سبک ارتباطی بین معلم و دانش آموز چطور خواهد شد؟ هوش مصنوعی چه بلایی سر سیستم های آموزشی خواهد آورد؟
3) چه عواملی وضعیت امروز ما را دگرگون می کنند؟ چه چیزی سبب می شود که آرامش زندگی روزمره ما برهم بخورد، آسمان ها را تندباد به تلاطم اندازد و باران بگیرد و دریا مواج و خروشان شود؟ انقلاب داده چیست؟ اقتصاد دیجیتال چه الزاماتی را بر سیستم های آموزشی تحمیل خواهد کرد؟ کشور ها و دولت ها در قبال تحولات فناوری در آموزش چه واکنشی خواهند داشت؟
4) خود ما و فرزندان ما چطور قرار است در این تندبادها رشد کنیم؟ چطور قرار است به آینده خو بگیریم و برای نقش آفرینی موثر در آن آماده شویم؟ بچه های نسل جدید چه ویژگی هایی دارند؟ آنها چطور جهان را می بینند؟ سیستم آموزشی فعلی چطور می خواهد آنها را برای آینده آماده کند؟ این بچه ها چطور سیستم فعلی را به چالش می کشند؟ بچه ها چه طور در یک محیطی که تفاوت های فردی در آن نادیده گرفته می شود باید رشد کنند؟
5) ما به عنوان کنشگرانی خرد چه نقش و طرحی می توانیم داشته باشیم؟ چطور می توانیم خودمان و فرزندان مان را برای عبور از این معرکه پیچیده و وهم آلود آماده کنیم؟ وظیفه ما به عنوان یک پدر، مادر چیست؟ وظیفه معلمان و مربیان چیست؟ چطور باید خودمان را با شرایط جدید تطبیق بدهیم؟ راه کارهای عملیاتی برای گذار از این دوران پرهیاهو چیست؟