شاید با شنیدن اسم میدان جنگ و کلمه کسب و کار فکر کنید چرا انقدر خشن و سختگیرانه درباره این مطلب می خواهم بنویسم؟
ولی من به شما می گویم اگر به فکر راه اندازی یک کسب و کار هستید با آمادگی کامل وارد شوید وگرنه در این میدان جنگ یا به شدت زخمی می شوید یا میمیرید.(این را رُک به شما بگویم)
چرا میگم راه اندازی یک کسب و کار و تداوم آن میدان جنگ است چون رقبای شما رحمی ندارند در زمینه اینکه بگن آخی یک کسب و کار و تازه راه اندازی شده حواسمون بهش باشه بلکه این جمله را می گویند که ای بابا فلان شرکت هم وارد زمینه کاری ما شد و ما باید سعی کنیم که بجای اینکه اون بیشتر دیده شود ما باید دیده شویم.
خب راه حل چیست؟ و چگونه یک کسب و کاری راه بندازیم که سریعاً وارد وسط میدان نشویم و از کنار همراه با آنالیز رقبا و دشمنان وارد این بازی شویم که کمترین خسارات و ضررهای مالی را ببنیم؟
شروع : هنگامی که ایده ای به ذهنتان میرسد برای اینکه بخواهید یک کسب و کار کوچک را راه اندازی کنید بجای اینکه شتاب زده عمل کنید ابتدا یک قلم و کاغذ در دست بگیرید و چند سوال جانانه از خودتان بپرسید.
1- چه نیازی دارد من ایده را متولد کنم؟ جواب، اگه برای این سوال جوابی داشتید یعنی ایده تان قابل فکر است اگه نداشتید کلا قلم و کاغذ را کناز گزارید و استراحت کنید.
مثال : من ایده زدن یک سوپر مارکت دراین محله را دارم.
سوال : چرا من باید یک سوپر مارکت در این محله راه اندازی کنم؟
جواب : چون در این محله آپارتمان های مسکونی و تجاری زیادی وجود دارد و اکثرا به دنبال یک سوپر مارکت میگردند تا سریعتر رفع نیاز کنند. (این یک جواب مناسب است ولی همه چیز نیست)
2- چندتا رقیب یا همکار هم صنف دیگری در این منطقه وجود دارد؟
باید آن منطقه ای که مد نظر شما هست را کامل آنالیز کنید و رقبا را پیدا کنید در مثال بالا چند سوپر مارکت در این محله وجود دارد؟ و نزدیکترینش چقدر فاصله دارد؟ و چقدر کالا متنوع و کامل دارد؟
اگه از این مطلب خوشتان آمد در بخش نظرها، نظرات خود را وارد نمایید چون این داستان ادامه دارد و سوالات و راه حل های بیشتر دیگری وجود دارد تا بگویم.