سپهر خرد
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

درباره ی آدم هایی که کسی آنها را نمی بیند

کافی بود صدایم کنی، من اهل ناز نبودم، با جان بر میگشتم
کافی بود صدایم کنی، من اهل ناز نبودم، با جان بر میگشتم




روزی سقراط و برادر بزرگتر افلاطون (گلاوکن) پیاده‌روی میکردند. گلوکن برای سقراط داستان چوپانی از مملکت لیدیه تعریف کرد که انگشتر نامرئی (ژیگس) پیدا کرد. انگشتر را داخل دستش کرد ناگهان متوجه شد که کسی او را نمی‌بیند این چنین انگشتر جادویی او را از چشم مردم ناپدید کرد.

گلاوکن و سقراط درباره مسائل‌های اخلاقی این قصه پرداختند ولی هیچ کدام از دو نفر درباره زنان و بردگانی که در یونان دیده نمی‌شوند از خودشان سوال نکردند بدون اینکه از انگشتر جادویی استفاده کنند.

گلوکن و سقراط مردند و ۱۵۰۰ سال تقریباً گذشت علم پیشرفت کرد، آگاهی‌ها گسترش یافت، اسطوره‌ها از بین رفت و واضح شد که هیچ انگشتر جادویی وجود ندارد اما چیزی که تغییر نکرده است این است که افرادی هستند که هیچکس آنها را نمی‌بیند در مورد زنان خانه‌داری که در لیست وزارت کار و رفاه نیستند و نه در لیست وزارت دفاع در حالی که اگر در دنیا یکی بود که کار می‌کرد آنها بودند و همچنین اگر یکی بود که برای علت شرفمندانه‌ای می‌جنگد هم آنها بودند. دوست دارم مادرم!

در مورد کارگران ساده که اگر غیبت کنند کسی دنبال آنها نمی‌گردد و اگر هم حاضر شوند کسی به آنها اهمیت نمی‌دهد و همچنین باربری‌های بنادر و پسران مکانیک ... .

و پیرزنان دست فروشی که کالاهای ارزان می‌فروشند تا دست خود را به مردم دراز نکنند و پدرانی که در جستجوی نان و کتاب صخره‌های زندگی را به هم می‌شکنند.

رانندگان تاکسی ، رفتگران جاده‌ها ، رانندگان آمبولانس‌هایی که با مرگ مسابقه می‌دهند تا بیمار را با ذره‌ای از زندگی بیاورند ولی کسی آنها را نمی‌بیند زیرا همه چشم‌هایشان را به دکتر چرخانده‌اند اینها میوه و طعم دنیا هستند و انسان‌های شریف ... .

درباره کسانی که ازدواجشان به تاخیر افتاده است هزار بار در حسرت معشوق و فرزند مردند و آداب و رسوم منسوخ شده‌ای که به نشانه ی شرم و سخن، از رسیدن به آرزوهایشان باز داشته است.

ما همه فکر می‌کنیم که حالشان خوب است وای بر ما وای!!

اصلاً حالشان خوب نیست.

درباره خانم‌هایی که با جهیزیه‌های گران قیمت غل و زنجیر شده‌اند و ناچار مانده اند.

آنهایی که در محاصره افرادی هستند که هر روز از ایشان فرار می‌کنند !

و آنهایی که ... که ... و خیلی از آنهایی دیگه یی که ما نمی بینیم.

این دنیای حقیر با رسانه های تحقیرآمیزش و هنرهای تحریک آمیزشان و سیاستمداران دزدش که دائم آنها را می بینیم که به سوی مسجد می‌روند در حالی که هزاران جنگ در اعماقشان می‌چرخد و خدا را تماشا می‌کنند علی رغم اینکه حرام برای آنها حلال است.

و دنیا به سوی آنها فریاد می‌زند فریاد زلیخانه به یوسف : (من برای تو هستم)

خیلی از کسانی که در نوشته‌هایم از آنها یاد نکردم، خودم هم آنها را ندیدم. وای بر خودم!

ناامید نشوید ، همین بس که خدا شما را می بیند.


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید