یکی از اتفاقهایی که در چند سال اخیر در ایران رخ داده است پر کاربرد شدن عناوین شغلی جدیدی است که برای خیلی از افراد ناآشنا و غریب است. ناآشنا و غریب از چه لحاظ؟ از لحاظ اینکه نمی دانند فرق مدیر محصول (product manager) - مدیر پروژه (project manager)، مالک محصول (product owner) و اسکرام مستر (Scrum Master) در چیست. آیا اصولا این عناوین شغلی با هم فرقی دارند و یا اینکه صرفا عناوین جدیدی برای یک کار هستند؟ اگر شما هم این سوالات را دارید باید بدانید که این سوال افراد زیادی است و شما به هیچ وجه تنها نیستید. حتی من می خواهم یک گام هم فراتر بگذارم و بگویم تازه اگر کسی به واسطهی کار خود با افرادی با عناوین شغلی بالا برای مثال مدیر محصول همکار بوده است و به این وسیله با شرح شغلی عنوان مدیر محصول آشنا است، ممکن است وارد شرکت جدیدی شود و ببیند که مدیر محصول شرکت جدید کاری کاملا متفاوت از مدیر محصول شرکت قبل انجام میدهد! و دوباره این سوال برایش ایجاد شود که بلاخره مدیر محصول چه کاری انجام میدهد؟
اگر بخواهم اعتراف کنم باید بگویم خود من هم تا مدتها درگیر دستهبندی این عناوین شغلی در ذهنم بودم و همین شد که گفتم بهترین کار مکتوب کردن پاسخ این سوالات است، شاید برای افراد دیگری مفید واقع شود. قبل از خواندن این متن در یاد داشته باشیم که اختلاف عقاید زیادی در رابطه با تعاریف این عناوین شغلی وجود دارد و نوشتهی زیر ترکیبی از تعاریف راهنمای اسکرام و اجایل، بخش آموزشی لینکدین، منابع دیگر و تجربیات خودم میباشد.
خوب، باید بگم که برای پاسخ به این سوالات بالا و توضیح هر کدام از این عناوین شغلی، باید ابتدا یک چهارچوبی به نام اسکرام را خلاصه توضیح دهیم. چرا؟ چون ۲ تا از این عناوین شغلی بالا مستقیم به اسکرام ربط دارند.
Scrum itself is a simple framework for effective team collaboration on complex products
اسکرام (اسم خاص): چارچوبی است که در آن افراد میتوانند درحالیکه به شکلی پربار و خلاقانه محصولاتی با بالاترین ارزش ممکن ارائه میدهند، مشکلات پیچیدۀ سازگار پذیر را نیز حل کنند. (موسسهی اسکرام ایران)
در تیم اسکرام همانند روشها و متدلوژیهای رایج، نقش مدیر پروژه Project Manager به صورت یک نقش مستقل در این چهارچوب تعریف نمیشود. چرا در این چهارچوب این نقش را نداریم؟ چون تیمهای اسکرام خودسازمانده و فراوظیفهای هستند. تیمهای خودسازمانده بجای اینکه توسط فرد دیگری از خارج تیم، مدیریت شوند، خودشان بهترین روش انجام کار را انتخاب میکنند. تیمهای فراوظیفهای تمام شایستگی لازم برای انجام کار را بدون وابستگی به خارج تیم دارند.
از همین جهت برابر قراردادن Project Manager با اسکرام مستر یا مالک محصول در چهارچوب اسکرام اشتباه است، وظایف Project Manager در چهارچوب اسکرام توسط ۳ نقش اصلی موجود در تیم اسکرام پوشش داده و تقسیم شده است. (یادمان باشد که این نافی نقش مهم و پررنگ مدیر پروژه نیست، تنها باید این موضوع را بدانیم که در چهارچوب اسکرام، نقشی به عنوان مدیر پروژه وجود ندارد)
اولین نکتهی مهم این است که بدانیم مالک محصول PO برخلاف تصور عمومی، یک عنوان شغلی است. (برای بررسی این مورد میتواند صدها آگهی product owner را در وبسایتهای معتبر کاریابی بینالمللی مشاهده کنید.) مالک محصول، مسئول به حداکثر رساندن ارزش محصولی است که از کار تیم توسعه حاصل میشود. ممکن است سوال بپرسید: به حداکثر رساندن ارزش محصول یعنی چی؟ به طور خلاصه این جمله به این معنا است که مالک محصول به دو روش، کمک میکند تیم توسعه محصول اشتباهی را نسازد.
سوال: آیا ممکن است که تیم توسعه محصول اشتباهی را بسازد؟ بله.
سوال: چطور ممکن است تیم توسعه محصول اشتباهی بسازد؟ به دو طریق:
روش اول - تسکهای اشتباه: اینقدر پیش آمده است که تیم توسعه درست متوجه تسکها نشده است و برداشت خودش را از تسک داشته است و بنا بر برداشت خودش، تسک را کد زدهاست و وقتی تسک دان شده است، تازه PO متوجه میشود که ای بابا، تسک به شکل دیگهای که مد نظر مدیر محصول نبوده، دولوپ شده است. یا مالک محصول، در جلسات نوشتن تسکهای اسپرینت منظور مدیر محصول را به درستی متوجه نشده است و بر اساس سوتفاهم پیشآمده، تسکهای اشتباهی را نوشته است و خب واضح است که محصول نهایی توسعهیافته اشتباه و مغایر با خواستههای سهامداران بوده است.
روش دوم - تسکهای درست در زمان اشتباه: در نظر بگیرید که تیم توسعه یک تسک دارد به نام ورود کاربر. این تسک، تسک درست و ضروری است. اما اگر مالک محصول تصمیم بگیرد که تسک ورود کاربر به پنل کاربری به جای اسپرنتهای اول، در اسپرینت ۱۰ ام توسعهدهد، چه اتفاقی میافتد؟ اتفاقی که میافتد این است که ما هیچ محصولی را نمیتوانیم به سهامداران تا انتهای اسپرینت ۱۰ برای تست تحویل بدهیم، چون به سادگی کاربر نمیتواند در سرویس ما لاگین کند! بنابراین اگر زمانبندی تسکها درست نباشد، تیم توسعه در حال انجام کار بر روی موارد اشتباهی است و این با به حداکثر رساندن ارزش محصول خروجی هر اسپرینت، در تضاد است.
مالک محصول --> build the right thing - what is the right thing to do? when is the right time
تیم توسعه --> build the thing right
اسکرام مستر --> buidl it fast
سوال: تسکها را مدیر محصول به PO می دهد و یا خودش مینویسید؟
اگر ما مدیر محصول داریم، دوتایی با هم مینویسند. مدیر محصول خواستههای خودش را توضیح میدهد و PO بعد از اطمینان از فهم درست خواستهها، آنها را در بکلاگ تسک میکند. نقش مالک محصول اینجا این است که اگر مدیر محصول خواستههای نادرست و غیر واقعی داشته باشد، با توضیح و مشورت، از ورود تسکهای غیرضروری و اشتباه به بکلاگ جلوگیری کند.
اگر مدیر محصول نداریم، مالک محصول خودش بر اساس خواستههای سهامداران و داکیومنت محصول تسکها را در بکلاگ مینویسد.
در واقع داشتن توانایی build the right thing - what is the right thing to do? when is the right time برای PO و مدیر محصول، ضروری است.
*** (جلوتر خواهیم دید که تعاریف مالک محصول و مدیر محصول باهم شباهت زیادی دارند.)
Product Owner (PO) is responsible for maximizing the value the development team delivers. Development teams minimize waste by only working on the right thing, they maximize value by working on the right thing at the right time, and completing the work with high quality. (importance of right Product Backlog Items (PBIs))
مالک محصول میتواند در شرکتهای مختلف، در جایگاههای زیر ایفای نقش کند:
سوال: آیا مالک محصول فقط در این جایگاهها میتواند قرار بگیرد؟ خیر. اینها گزینههای مرسومتر جامعه هستند وگرنه تنها ارتباط مهم و ضروری، ارتباط مالک محصول با تیم توسعه است و بسته به سازمان، مالک محصول میتوانند در کنار تیم توسعه با تیم های مختلف ارتباط داشته باشد که البته معروفترین ترکیب، ترکیب مالک محصول به عنوان رابط تیم توسعه و مدیر محصول است.
مالک محصول بر خلاف نام شبهه برانگیز آن تهیه کننده (اسپانسر) پروژه، مالک کسب و کار و یا فرد صاحب ایده نیست و یک نفر از اعضای تیم محصول است. مالک محصول، مالک بکلاگ است و کلمهی مالک به مالکیت بکلاگ اشاره دارد نه مالکیت محصول.
مالک محصول ۲ تا وظیفهی عمده و جدی دارد:
۱- مسئولیت مدیریت بکلاگ محصول را دارد. بکلاگ محصول در حقیقت قلب اسکرام است. هر اقدامی برای توسعه از طرف تیم توسعه باید با تغییر آیتم های موجود در بکلاگ محصول صورت پذیرد و تنها مالک محصول مجاز به ایجاد تغییر در بکلاگ است. (مدیریت بکلاگ مهمترین و اصلیترین وظیفهی مالک محصول است که برای انجام آن باید به صورت مدام با همهی افراد درگیر در محصول در ارتباط باشد.)
۲- با همهی اعضای تیم و یا تیمها در ارتباط است. در چهارچوب اسکرام به روابط بین فردی بیش از مستندات بها داده می شود، از همین جهت نقش مالک محصول به عنوان رابط تمامی افراد درگیر پروژه بسیار مهم است.
مدیریت بکلاگ محصول شامل موارد زیر میشود:
موارد بالا را ممکن است مالک محصول خودش انجام دهد و یا تیم توسعه اقدام به انجام آنها کند. درهرصورت مالک محصول همچنان مسئول و پاسخگو باقی میماند. برای مثال ممکن است بخشی از تسکهای بکلاگ تا حد زیادی فنی باشند، در این صورت مالک محصول، نوشتن و مدیریت این تسکها را میتواند به تیم فنی بسپارد. البته اگر به هر شکل مشکلی در رابطه با این تسکها به وجود بیاید، مالک محصول پاسخگو است. مالک محصول بیانکنندهی خواستههای سهامداران و مالکین کسبوکار در قالب بکلاگ محصول است و افرادی که مایل به تغییر اولویتِ اقلام بکلاگ محصول هستند باید مالک محصول را مخاطب خود قرار دهند و مستقیم با تیم فنی در تماس نباشند. برای موفقیت مالک محصول، کل سازمان باید به تصمیمات او احترام بگذارد. تصمیمات مالک محصول در قالبِ محتوا و الویتبندی موارد بکلاگ محصول اجرا خواهند شد (تصویر پایین) و هیچکس نباید تیم توسعه را مجبور به کار بر روی یک سری نیازمندی دیگر کند که در بکلاگ تیم قرار داده نشده است. همچنین این نکته بسیار مهم است که بدانیم مالک محصول به صورت متداول یک نفر است. (البته در بسیاری از زمانها در محصولات بزرگ ما تیمی از مالکین محصول داریم. اینکه product ownership team به چه شکل کار میکند، خودش یک بحث دیگری است که در این پست نمیگنجد).
سوال: مالک محصول بر اساس چه اصولی برای تسکهای بکلاگ تصمیم میگیرد؟
بر اساس نگرش agile مالک محصول بر اساس اصول زیر تصمیم میگیرد و رفتار میکند:
بدون این ۳ تا ویژگی مهم، تیم نمیتواند به درستی کار خودش را انجام دهد و روند توسعهی محصول با مشکلات زیر روبرو خواهد شد.
۱-۱ ارزشها
در هر مرحله از ساخت محصول، مالک محصول باید اطمینان داشته باشد که بودجه و هزینهای که صرف ساخت محصول میشود در راستای برآورده کردن خواستههای مدیر محصول، سهامداران و مالک کسبوکار است. برای انجام درست این کار، مالک محصول (درصورت نبود مدیر محصول) باید مرتب با مالکین کسبوکار، سهامداران و مشتری نهایی و یا نماینده مشتریان در تماس باشد تا تسکهای بکلاگ به درستی بر اساس ارزشهای تعریف شدهی محصول چیده شوند و خروجی هر اسپرینت همسو با نظرات مشتری باشد. (اگر فردی به عنوان مدیر محصول در تیم ما است، وظیفهی گفتگو با سرمایهگذاران فعلی و احتمالی و سهامداران دربارهی شرایط محصول، بر عهدهی مدیر محصول است و PO، نظرات سهامداران را از مدیر محصول دریافت میکند و با اعمال نظرات آنها در بکلاگ محصول، پروسهی توسعهی محصول را با تیم فنی پیش میبرد.)
۱-۲ تصمیم گیری
در بسیاری از موارد، بین تیم توسعه، تیم مارکتینگ، نظرات سهامداران و باقی تیمها اختلاف نظر پیش میآید. تیم توسعه اصرار بر اجرایی شدن یک سری از تسکها دارند و سهامداران نظرشان بر اجرای یک کار دیگر است. (در نظر داشته باشیم اگر در تیم ما نقش مدیر محصول وجود دارد، به احتمال زیاد مالک محصول مستقیما با سهامداران در ارتباط نیست. البته بحث نیاز به تصمیم گیری بر سر جای خود باقی میماند چون در آن حالت اختلاف نظر به جای سهامداران با مدیر محصول پیش خواهد آمد.)
مالک محصول کسی است که باید تصمیم بگیرد که در اسپرینت پیش رو و یا در یک شرایط خاص کدام فیچر و کدام ویژگی develop شود. در واقع مالک محصول به علت تسلط بر خواستهی مدیر محصول و یا سهامداران، نوع کسب و کار محصول در حال توسعه، نظرات مشتری نهایی مصرف کننده و محدودیتهای تیمهای توسعه، توانایی تصمیمگیری درست را دارد.
۱-۳ رابطهی پیوسته با تیم و محصول
در بالاتر اشاره کردیم که در چهارچوب اسکرام به روابط بین فردی بیش از مستندات بها داده می شود، از همین جهت نقش مالک محصول به عنوان رابط تمامی افراد درگیر پروژه بسیار مهم است. مالک محصول باید در جریان کارهای روزمره تیم توسعه دهندهی محصول باشد. باید خیلی دقیق بداند که تیم در حال حاضر بر روی توسعهی چه مواردی کار میکند تا اگر سوالی از سمت تیم توسعه پیش آمد بتواند به درستی پاسخ دهد. اگر مالک محصول اشراف درستی بر روی کار تیم توسعه نداشته باشد، خیلی زود تیم توسعه در بخشهایی که دچار سوال میشود،چون پاسخ مناسبی از مالک محصول نمیگیرد، بنابر صلاحدید خودش تسک به بکلاگ اضافه و کم میکند و این شروع پروسهای خواهد شد که روند توسعهی محصول از ارزشهای business دورخواهد شد. البته اگر در یک تیم نقش اسکرام مستر وجود داشته باشد (یک اسکرام مستر تمام وقت، نه یک developer که در کنار باقی کارها اسکرام مستر ما نیز هست)، مالک محصول میتواند تا حد کمی در ارتباط روزانهی پیوسته با تیم فنی نباشد اما اگر اسکرام مستر تماموقت در تیم وجود ندارد، بسیار مهم است که رابطه با تیم توسعه (رابطهی حضوری و یا دورکاری) از سمت مالک محصول به صورت پیوسته برقرار باشد.
چه کسانی میتوانند مالک محصول باشند؟ (Product owner's typical background)
این سوال خیلی از افراد است که چگونه ما میتوانیم مالک محصول باشیم. واقعیت این است که رشتهای دانشگاهی و یا کلاس آموزشی تحت عنوان دورههای مالکیت محصول نداریم و این عنوان شغلی نیز، یک شغل entry-level نیست که شما بدون تجربهی کاری بتوانید در آن استخدام شوید.
مالکین محصول ممکن است با بک گراندهای متفاوتی به این عنوان شغلی دست پیدا کرده باشند. در واقع تجربیات شغلی مالک محصول تا حد زیادی بستگی به نوع محصولی دارد، که ما در حال ساخت آن هستیم.
۱- بک گراند business، مدیر پروژه، business analysts
اگر تیم مشغول ساخت یک محصولی برای استفاده درون سازمانی (internal users of the organization) است، مالک محصول میتواند یک مدیر پروسه، سرپرست تیم و یا مدیر پروژه شاغل در سازمان شما باشد. اما باید حتما در خاطر داشته باشیم تنها وقتی یک مدیر پروژه میتواند نقش مالک محصول را بر عهده بگیرد که توانایی تصمیم گیری سریع، موثر و درست درباره functions, features, and priorities داشته باشد. در غیر این صورت تیم حتما دچار مشکل خواهد شد و فیچرهای نادرستی را توسعه خواهد داد.
۲- بک گراند مدیر محصول و یا بخشهای مرتبط با مشتری
اگر تیم مشغول ساخت یک محصول برای استفاده مشتریان خارج از سازمان (external, customer-facing) است. مالک محصول خوب است که در اولین انتخاب از بک گراند مدیریت محصول بیاید. در انتخابهای بعدی، افرادی با سابقهی مدیریت در بخشهای مرتبط با مشتری نیز میتوانند مالک محصول شوند.
۳- بک گراند تکنولوژی
از جاییکه یکی از مهمترین وظایف مدیر محصول حفظ ارزشهای business محصول از جمله کارایی و کاربری ساده محصول از دید مشتری، امکانات درآمدزایی و تحویل به موقع محصول در زمان معین است، داشتن بکگراند تکنولوژی ریسک ایجاد مشکل و تصمیم گیریهای نادرست را از سمت مالک محصول در حوزهی business بالا میبرد. به این شکل که مالک محصول بر روی ویژگیهای فنی محصول و خواستههای تیم توسعه بیشتر تمرکز میکند تا نظرات مشتری و تواناییهای درآمدزایی محصول. در این شرایط خوب است که در کنار مالک محصول یک مدیر محصول قرار داشته باشد که عملکرد و نحوهی پیشرفت پروژه را مانیتور کند که مبادا وزن بخش تکلنولوژی محصول از باقی بخشها سنگینتر شود. البته در این بخش یک استثنا هم وجود دارد: اگر مخاطب و مشتری نهایی محصول که ساخته میشود، تیم های توسعه (developers) و تیمهای فنی باشند وجود یک مالک محصول با بکگراند تکنولوژی، یعنی فردی از جنس بیزنس و مشتریهای آینده و این بهترین انتخاب است.
**خارج از تعاریف رسمی و بر اساس تجربه:
مالک محصول (Product Owner) میتواند یکی از نقش های هم زمان مدیر محصول (Product Manager) نیز باشد. در واقع در زمانی که ما فردی را به عنوان مالک محصول در تیم خود نداریم، مدیر محصول میتواند وظایف این نقش را نیز بر عهده بگیرد اما این به طور قطع از کیفیت عملکرد محصول شما خواهد کاست.
در تیمهای کوچک مدیر محصول، مدیریت بکلاگ و وظایف افراد را نیز برعهده میگیرد. اما باید این موضوع یادمان نرود که مدیر محصول تنها به علت کوچکی تیم میتواند این کار را انجام دهد و اگر تیم فنی شما فقط کمی بزرگ شود و یا بخواهید تیم فنی در ارتباط موثری با تیم مارکتینگ و فروش باشد، شما حتما به یک مالک محصول خوب نیاز دارید. همچنین این نکته را در ارتباط با تیمهای کوچک از یاد نبرید که اگر احیانا مدیر محصول همزمان مدیر پروژه، مدیرعامل و یا مدیر اجرایی کسب و کار باشد، از پس وظایف مدیریت بکلاگ حتی یک تیم بسیار کوچک فنی نیز برنخواهد آمد. مدیر محصول وظایف دیگری هم دارد که در بخشهای بعدی مفصل آن را توضیح میدهم.
نکتهی مهمی که دربارهی عنوان اسکرام مستر باید بدانید این است که اسکرام مستر میتواند یک عنوان شغلی کامل تمام وقت و یا تنها یک نقش سازمانی برای یکی از افراد تیم باشد. اسکرام مستر به صورت خلاصه چهار نقش جدی دارد:
هر اسکرام مستر معمولا رهبری یک تیم 3 تا 7 نفر را بر عهده دارد. هرچه قدر گروه اسکرام بزرگ تر شود از چابکی آن کاسته میشود زیرا تعامل افراد گروه با هم و با اسکرام مستر کمتر میشود.
تصویر بالا به سادگی ارتباط نقشهای سازمانی اسکرام را توضیح میدهد:
اسکرام مستر با تیم توسعه و مالک محصول PO ارتباط دارد.
تیم توسعه با اسکرام مستر و مالک محصول PO ارتباط دارد.
مالک محصول PO (درصورت نبود مدیر محصول) با سهامداران، اسکرام مستر و تیم توسعه ارتباط دارد.
راهنمای رسمی اسکرام، اسکرام مستر را به این شکل تعریف میکند:
اسکرام مستر مسئولیت ترویج و حمایت از اسکرام بهگونهای که در راهنمای اسکرام تعریفشده است را بر عهده دارد. اسکرام مستر این کار را از طریق کمک به دیگران برای درک مبانی نظری، روشها، قوانین و ارزشهای اسکرام انجام میدهد. اسکرام مستر یک رهبر خدمتگزار (serving leader) برای تیم اسکرام است.
در بالاتر اشاره کردیم که اسکرام مستر یک رهبر خدمگزار است. به زبان ساده، رهبر خدمت گزار یعنی در عین حال که اسکرام مستر تیم را رهبری میکند اما همزمان مسئول حل مشکلات و نیازهای تیم است تا تیم توسعه بتواند به حد عالی کار خود را انجام بدهد.
اکنون بررسی میکنیم که اسکرام مستر به چه شکلی و در چه مواردی به چه کسانی کمک میکند.
ارتباط اسکرام مستر با مالک محصول (PO)
ارتباط اسکرام مستر با تیم توسعه
ارتباط اسکرام مستر با سازمان
**خارج از تعاریف رسمی و بر اساس تجربه:
در ابتدای این بخش توضیح دادم که اسکرام مستر میتواند به عنوان یک نقش سازمانی و نه یک شغل تماموقت نقش سازمانی یکی از اعضای تیم باشد. بهترین فردی که میتواند این نقش را در کنار وظایف خودش بر عهده بگیرد، یکی از developer های ارشد تیم است که بر مفاهیم اسکرام مسلط است. در شرایطی که ما یک تیم محصول رو به رشد هستیم اما هنوز آن قدر بزرگ نشدیم که نیاز به یک اسکرام مستر تمام وقت داشته باشیم، یکی از developer های ارشد تیم میتواند در کنار انجام تسکهای روزانهاش، مدیریت تیم فنی و پروسهی اسکرام را نیز بر عهده بگیرد و همچنین بخشی از زمان روزانهی خود را به برگزاری جلسات اسکرام، آموزش اسکرام و مفاهیم مرتبط با چابکی به تیمهای مختلف درگیر در توسعهی محصول بپردازد.
البته باید در نظر داشت که اسکرام مستر به عنوان یک شغل تماموقت برای تیم های فنی بزرگ نیاز است. تیمهایی که از چند جهت با تیم فروش و مارکتینگ و تحقیق و توسعه درگیر هستند، نیازمند برگزاری چندین جلسهی روزانهی اسکرام با هر کدام از تیم ها و جلسات هفتگی بین تیمی هستند که این حجم از کار از عهدهی یکی از developer های ارشد تیم توسعه به عنوان یک کار جنبی، خارج است. همچنین یادداشت تسک های تعهدد داده شده، ورود آنها در بکلاگ، بررسی تسکهای قبلی در جلسات اسکرام روزانه میتواند از کارهای اسکرام مستر باشد. اسکرام مستر در جلسات اسکرام روزانه میتواند به تنشها و تضادهای درون تیمی نیز، پی برده و این موارد را با مالک محصول در میان بگذارد.
خوب من تا به اینجا با توضیح چهارچوب اسکرام، دو عنوان مالک محصول و اسکرام مستر را توضیح دادم. الان زمان خوبی است که عناوین بعدی: مدیر محصول و ارتباطاش با مدیر پروژه را نیز توضیح بدهم.
در ابتدای این پست، تعریف چهارچوب اسکرام را بررسی کردیم اما خیلی روی این چهارچوب دقیق نشدیم. اما اینجا برای توضیح نقش مدیر محصول یک کم باید درباره تاریخ شکلگیری اسکرام و اجایل صحبت کنیم. در دههی ۱۹۹۰ سه تا چهارچوب معروف برای انجام پروژههای تکنولوژی محور شکل گرفتند:
1- Scrum, 2-Extreme Programming (XP), 3-Test-driven Development (TDD)
در مقطعی موسسین این ۳ تا چهارچوب متوجه شدند که پیوسته برای کسب محبوبیت بشتر و جایگاه بالاتر در میان تیمهای فنی، باهم مشغول رقابت هستند. بنابراین با توجه به اینکه هدف اصلی همهی آنها توسعهی سریعتر و موثرتر محصولات بود، با هم یک قرار گذاشتند که دربارهی وضعیت و آیندهی ۳ تا چهارچوب صحبت کنند. از درون این جلسات، اصول و فصل مشترک هر ۳ چهارچوب تحت یک بیانیه به نام اجایل، مکتوب شد. از آن زمان به بعد کاربرد بیانیهی اجایل در پروسههای توسعهی محصولات تکنولوژی هر روز گسترش پیدا کرده است. سوال: این موضوع چه ربطی به مدیر محصول دارد؟
حقیقت اینجااست که عنوان شغلی مدیر محصول در سالهای خیلی قبلتر از دههی ۱۹۹۰ ایجاد شده بود اما موسسین اسکرام در زمان تعاریف نقشهای سازمانی اسکرام، به جای استفاده از عنوان شغلی مدیر محصول، نقش جدیدی به نام مالک محصول را ایجاد کردند که در عمل بسیار شبیه مدیر محصول بود اما شرح شغلی سبکتری نسبت به مدیر محصول داشت و تمرکز اصلی کارش روی ارتباط بین تیم فنی،مشتری و سهامداران بود. افراد زیادی عقیدهدارند که مالک محصول + مدیر پروژه = مدیر محصول از همین جهت شرح شغلی عمومی مالک محصول و مدیر محصول (میدانیم که مدیر محصول شرح شغلی مرجع و استانداردی ندارد) بسیار به هم شبیه است. بنابراین اگر در توضیح نقش سازمانی مدیر محصول شباهتهای زیادی با مالک محصول پیدا کردید، تعجب نکنید.
همانطور که اسم مدیر محصول مشخص است، مدیر محصول مسئول موفقیت محصول است. چه چیزی محصول حساب میشود؟ یک اپلیکیشن، وبسایت و یا یک نرمافزار که مشتریان عمومی از آن میتوانند استفاده کنند و یا یک نرمافزار درون سازمانی برای استفادهی افراد یک سازمان و یا فیچرها و تواناییهای جدید برای یک محصولی که وجود دارد، همگی میتوانند تعریف یک محصول باشند که نیاز به مدیر محصول دارد. وقتی میگوییم که مدیر محصول مسئول موفقیت محصول است، مشخص میکند که مدیر محصول نقش مهمی در سازمان دارد.
سوال: آیا این تعریف با تعریف مالک محصول (مسئول به حداکثر رساندن ارزش محصولی است که از کار تیم توسعه حاصل میشود) شباهت دارد؟ بله. تعریف هر دو عنوان شغلی بسیار شبیه است اما یک تفاوت ریز و مهم وجود دارد. در صورت وجود مدیر محصول، مالک محصول PO مسئول موفقیت محصول در سطح تیم توسعه است اما مدیر محصول، مسئول موفقیت محصول در تمامی سطوح است. اگر بازاریابی محصول، مارکتینگ و یا فروش محصول دچار مشکل شود، موفقیت محصول به خطر افتاده است و مسئول این ناکامی، مدیر محصول است و نه مالک محصول.
سوال: این حرف درست است که مدیر محصول بیشتر روی business کار تمرکز دارد و مالک محصول بیشتر روی بخش فنی؟ بله درست است. حتی در بسیاری از موارد توصیه میشود مدیر محصول از بکگراند بیزنس مرتبط با محصول آمده باشد اما دانش UX داشته باشد و با Tech آشنا باشد.
Product Manager is responsible to ensure that product, regardless of the type, is designed, built, tested, and released.
برای اینکه یک محصول موفق شود، از ابتدای مسیر تا بازنشستگی محصول (مرگ احتمالی محصول) چرخهای به نام چرخهی زندگی محصول (product Life cycle) تعریف شده است و به بیان ساده مدیر محصول مسئول اجرای درست مراحل مختلف این چرخه است. هرکدام از این مراحل به اشتباه اجرا شوند، رشد و توسعهی محصول به درستی پیش نخواهد رفت. در این چرخه بخشی از کار در ارتباط با تیم توسعه است و بخشهای دیگری نیز وجود دارد که به فروش، درآمدزایی محصول، قراردادها، مارکتینگ، توسعه و چشم انداز آیندهی محصول در ارتباط است که همهی اینها وظایفی است که مدیر محصول دارد (در شرایط حضور یک مدیر محصول در شرکت، مالک محصول هیچ کدام از این وظایف را ندارد).
در زیر لیستی از وظایف اصلی یک مدیر محصول را که ستونهای اصلی توسعه و تولید یک محصول است را میبینیم. سوال: آیا مدیر محصول وظایف دیگری نیز دارد؟ بله. هر مدیر محصول وظایف دیگری میتواند داشته باشد که بسته به سازمان و محصول، فرق میکند.
وظایف اصلی مدیر محصول:
پاسخ این سوال بله است. اما باید در نظر داشته باشیم که با اینکه مدیر محصول کلمهی مدیر را در عنوان شغلی خود دارد، تا حد زیادی نقش یک مدیر را که دیگران به او به عنوان مدیر ارشد، گزارش میدهند را بر عهده ندارد و یک Team Leader است. اشتباه برداشت نکنید: مدیر محصول مدیر ارشد محصول است. او ردهی سازمانی بالایی دارد ولی نوع کار او به شکلی است که با دستور دادن به افراد، پروسهی توسعهی محصول (حداقل یک محصول خوب) را نمیتواند جلو ببرد بلکه باید با مالک محصول (در صورت نبود مالک محصول مستقیم با خود تیم) در ارتباط باشد و با گفتگو با مالک محصول با درنظر گرفتن همهی شرایط تصمیمات لازم را اتخاذ کند. اگر بخواهیم جایگاه مدیرمحصول را بر اساس چارت سازمانی بررسی کنیم، میتوانیم بگوییم در یک سازمان که همزمان یک مدیر محصول، مالک محصول PO، اسکرام مستر و مدیر پروژه بر روی یک پروژه کار میکنند، مدیر محصول نقش ارشد سازمانی آن محصول است.
حقیقت اینجا است که همانطور که در بالا اشاره کردم این دو نقش سازمانی بسیار به هم شبیه هستند. در یک تیم کوچک یک مدیر محصول ( که هیچ نقش دیگری جز مدیر محصول بودن، نداشته باشد) میتواند علاوه بر وظایف مدیریت چرخهی محصول، نقش مالک محصول (مدیریت بکلاگ) را نیز بر عهده داشته باشد. اینکه مرز هر عنوان شغلی کجا است، در دنیای واقعی در هر شرکتی متفاوت است. البته مرجع رسمی نیز به عنوان مرجع تعاریف دقیق مرز هر عنوان شغلی وجود ندارد. تنها در مورد مالک محصول به دلیل نقش سازمانی اسکرام ما تعاریف رسمی و دقیقی داریم. اما اگر در یک سازمان هم مدیر محصول و هم مالک محصول و یا هم مدیر پروژه و هم مدیر محصول داشته باشیم،دیگر تعریف رسمی مبنی بر مرز دقیق این نقشها موجود نیست و نسبت به رویه و عملکرد سازمان میتواند مرزهای کاری و شرح شغلی عناوین بالا متفاوت باشند.
تفاوتها
شباهتها
**خارج از تعاریف رسمی و بر اساس تجربه:
ترکیب مالک محصول و مدیر محصول ترکیب خوبی است و در بسیاری از موارد به خوبی جواب داده است. خوب است که مدیریت بکلاگ و تیم توسعه را به مالک محصول بسپارید تا مدیر محصول زمان کافی برای مدیریت بیزنس و بخشهای مختلف چرخهی محصول داشته باشد.
اما اگر به طور کلی بخواهیم تفاوتهای این عناوین شغلی را بنویسم میتوانیم جدول زیر را به عنوان تفاوتهای کلی مدیر محصول و مدیر پروژه بیان کنیم. در بالا توضیح دادم که مدیر محصول مسئول محصول است. اینکه محصول به درستی توسعه پیدا کند و مشتری نهایی از محصول راضی باشد. اما مدیر پروژه مسئول برنامهریزیها، منابع مالی، زمانبندی و گزارشات سازمانی است. اینکه محصول تا کجا توسعه یافته است، چقدر زمان باقی مانده است، کجای راه هستیم و چند درصد پروژه جلو رفته و چند درصد مانده است. اما واقعیت این است که در بسیاری از موارد در بخش بزرگی از سازمانها مدیر محصول کار مدیر پروژه را نیز برعهده داره و تمامی برنامهریزیها و گزارشهای سازمانی را همزمان با کنترل روند پیشرفت توسعهی محصول، انجام میدهد.
به صورت تجربی در بسیاری از مواقع دیدهام که در بیشتر سازمانهای حوزهی تکنولوژی، ما نقش مدیر پروژه را نداریم و به جای آن مدیر محصول نقش مدیر پروژه را نیز بازی میکند. ممکن است بسته به بزرگی سازمان، یک مدیر محصول و یا تیمی از مدیران محصول داشته باشیم که مسئولیت بخش های مختلف محصول را بر عهده میگیرند. وقتی مدیر محصول عملا مدیر پروژه هم هست، مسئولیتهای زیر را بر عهده دارد: تعریف محصول از ابتدا، تعریف roadmap، استراتژی لانچ، توسعه و رشد محصول و بررسی میزان پیشرفت پروژه.
شباهتهای مدیر محصول و مدیر پروژه بسیار زیاد است و در بخش وظایف اصلی یک مدیر محصول به آن اشاره کردهام بنابراین اینجا مجدد به آن نمیپردازم.
تفاوتها
مهمترین سوالی که من درباره مدیر محصول بودن شنیدم این است که از کجا شروع کنم؟ و یا بهتر چگونه میشود یک مدیر محصول شد؟
بر خلاف بسیاری مشاغل، مانند عنوان شغلی مالک محصول، برای رسیدن به این شغل نیز تحصیلات آکادمیک خاص و یا مدرکی وجود ندارد و اگر خاطرتان باشد در مقدمهی همین پست گفتم که ممکن است یک مدیر محصول در یک شرکت یک شرح وظایفی داشته باشد و در یک شرکت دیگر یک شرح وظایف دیگری. بنابراین گزینهای به عنوان مهارتهای مورد نیاز و یا شرح شغلی ثابت یک مدیر محصول در همهی شرایط وجود ندارد. شما در یک شرکت به عنوان مدیر محصول نیاز دارید که تا حد خوبی به تکنولوژیهای روز و زبانهای برنامهنویسی تسلط داشته باشید و در یک شرکت دیگر با وجود یک مدیر محصول فنی (Technical Product Manager) اصلا از شما انتظار دانش فنی نمیرود ولی در عوض شما وقت بسیاری بین سهامداران و تیمهای فروش و مارکتینگ و تحقیقات سپری خواهید کرد.
آیا یک مدیر پروژه میتواند یک مدیر محصول شود؟ پاسخ این سوال، بله است. خبر خوب این است که شما به عنوان یک مدیر پروژه بخشی از تجربیات و دانش لازم (business) برای یک مدیر محصول بودن را دارید. اما باید بخش دیگری از دانش را که مرتبط به UX و خود فرایند توسعه و رشد محصول است را یاد بگیرید.
بر اساس همهی این مواردی که گفتم تنها راه حل ممکن که خودم نیز از همین راه مدیر محصول شدم، شروع کار در کسب و کارهای کوچک و کسب وتجربه در حوزههای بیزنس سرویسهای آنلاین، UX و تا حدی Tech است. راه کوتاهتر و میانبری وجود ندارد.
امیدوارم که من را برای اینکه این متن اینقدر طولانی شده است، ببخشید :) تا جای ممکن سعی کردم که بخشهای مختلف را کوتاه و مفید بنویسم اما خوب بحثهای مرتبط با این عناوین شغلی اینقدر جذاب و گسترده است که تا لحظهای غافل میشوی، میبینی که متن کوتاه ات تبدیل به چند هزار کلمه شده است.
اگر مقایسهی عناوین شغلی مالک محصول، اسکرام مستر و مدیر محصول براتون جذاب و مفید بود، این متن را با دیگران افراد این حوزهی کاری به اشتراک بگذارید :)