تجربه واژهی آشناییه. اونقدر آشنا که ممکنه گاهی ساده از کنارش بگذریم. حداقل من ساده از کنارش میگذشتم تا اینکه متوجه شدم چقدر میتونه ارزشمند باشه. روزها، ماهها و سالها میگذرن، و ما مسائل مختلفی رو تجربه میکنیم؛ از دست دادن، به دست آوردن و…
تا حالا به این فکر کردین که تجربیاتتون رو بنویسید؟ به این فکر کردین حاصل عمرتون رو یادداشت کنید؟
من آدم باهوشی نیستم، و اتفاقا با اینکه همیشه حواسم جمعه، اشتباهاتی هم انجام میدم. ولی با نوشتن روزانهی تجربیاتم و ارزیابی خودم همیشه سعی در بهتر انجام دادن اموراتم دارم. من با نوشتن تجربیاتم همیشه در حال ارزیابی خودم هستم. بعد از شکست خوردن و ناراحت شدن:) تجربهشو مینویسم.
الان چیزی باارزشتر از ارزیابی خودم و نوشتن تجربیاتم نمیشناسم. تو این چند سالی که دانشگاهها مجازی شدن بیشتر از هر چیزی مشغول شناختن خودم بودم. بهترین وسیلهای که برای شناخت خودم پیدا کردم نوشتن احوالات و تجربیاتم بود. هر شب سعی میکنم چندتا تجربه بنویسم. پایان هر ماه تجربیات اون ماه رو میخونم( کار لذتبخشیه) و با این کار درسهای زیادی یادگرفتم. اشتباهات زیادی رو تکرار نکردم و خلاصه زندگی بهتری رو تجربه کردم. در آخر باید بگم مهم نیست چه موضوعی رو تجربه میکنید مهم اینه که شما چه برخوردی با اون تجربه میکنید. چون تو این کرهی خاکی ممکنه مسائل ناراحتکنندهی زیادی رو تجربه کنیم.
پ.ن: این نظر الان منه ممکنه چند ماه یا چند سال دیگه تغییر کنه.