همیشه میگن کار کردن تو یه شرکت با پروژه هایی که توی دانشگاه انجام دادی فرق داره ولی هیچ کس نمی تونه خیلی واضح و شفاف بدون اینکه خودش این مسیر رو تجربه کرده باشه ازش بگه. همیشه دوست داشتم سوالات بی جواب خودم رو در سالهای گذشته جواب بدم و امروز به این نتیجه رسیدم که برخی از اونا رو با شما به اشتراک بگذارم. شاید این تجربههای کاری برای اشخاص دیگه کمک کننده باشه و حالا می خوام با یکی از تجربههای اخیرم شروع کنم.
تجربه همکاری دو شرکت برای ایجاد یه Feature در نرم افزار که Feature عمومی هممحسوب میشه خیلی جالب بود و خواستم حالا که همه چیبه ثمر نشسته اولین Post امرو با اون شروع کنم.
کلا اینکه providerیک feature،خارج از امکانات نرمافزار محصول شما باشه هم فرآیند جالبی داره و هم پردردسر ...
از هماهنگی محصول و مدیرا بگیر تا تایید استراتژی فروش و نحوه تاثیرش برای دوشرکت تا پیادهسازی و فراهمکردن بستری که مشتری بهترین تجربه کاربری شو تو نرم افزار شما داشته باشه و آب تو دلش تکون نخوره?
حتما می پرسین چرا مشتری آب تو دلش تکون نخوره
اولا باید بگمکه اصل اول دنیای امروز همینه دیگه مشتری تو دلش آب تکون نخوره ? (این یه اصله بدون چون و چراعه)و دوما چون علاوه بر همه اینا که گفتم به دلیل محدودیتهای تحریمی که وجود داشت باید راه حل جایگزینی برای مشتری استفاده میشد که همچنان مشتری بتونه مفهوم اصلی feature قبلی شو استفاده کنه ولی در بستر متفاوت!
خواستم اینجا خلاصه ای از تجربه ای رو بگم که برای جزییات بیشتر و چالشها و راه حلهامون ارجاع تون بدم به لینک زیر شاید این تجربه کمکی کنه به افرادی که تو شرکت شون با چنین مسائلی درگیرن و شاید برای افراد تازه کار پاسخ به سوالی باشه که چرا کار با دانشگاه فرق داره...
بهتره قبل اینکه تجربم رو شروع کنم یکم در مورد دوتا شرکتی که باهم همکاری کردند یه توضیحی بدم!
شرکت سپیدار یک application نرمافزاری تحت ویندوز جامع حسابداری برای شرکت های کوچیک تا نیمه متوسط تولید می کنه و شرکت ابرآمد یک پلتفرم ابری برای ذخیره سازی اطلاعات!
از طرفی نرم افزار سپیدار امکانبکآپگیری اتومات رو در سیستمی که نرمافزار روی اون نصب شده داره و تا قبل از این تجربه، مشتریان می تونستند یه کپی از بک آپ نرمافزار حسابداری شون رو دستی روی Dropbox بارگذاری کنند تا از این طریق بتونن هر زمان که خواستند به اطلاعاتشون دسترسی داشته باشن و از طرفی بابت بحث امنیت اطلاعات همیشه علاوه بر هادر یه کپی از بکآپ روی Dropbox داشته باشند... خب بریم سراغ تجربمون...
این تجربه اینجوری شروع شد که ما داشتیم تو سپیدار زندگی مون رو میکردیم و اومده بودیم یه دوستی رو با شرکت Dropbox برقرار کنیم تا بکآپمشتری ها اتومات بارگذاری بشه به فضای ابریشون تا اینکه با تماسهای پشتیبانی زندگی مون دچار یه سری تکانشها شد که ای وای مشتریها نمی تونن بکآپ رو بارگذاری کنن و پس از کندوکاش تیم تولید، کاشف به عمل اومدکه یه توکن ۶۴ کاراکتری رو داریم جای ۱۳۷کاراکتری میگیریم...
بیشتر که ریز شدیم دیدیم ای دل غافل دوستمون Dropbox یه سری تغییرات داده و به ما که اینور دنیاییم خبر نداده?
خلاصه رفتیم خودمون رو با دوستمون Dropbox سینک کردیم...
بعدش اومدیم از همین روش۶۴ کارکتری استفاده کنیم از صدقه سر سیاست های بین المللی ضربه دیگه ای از دوستمون خوردیم و تحریم شدیم! تازه همینم از طریق ایمیلی که داشتیم تست می کردیم متوجه شدیم... از اون طرف مشتری ها بیش از قبل با تکنولوژی ها و فواید فضای ابری آشنا شدن!
ما موندیم و مشتری هایی که می خواستن بک آپ رو در فضای ابری بارگذاری کنند و Featureای که تحریم بود...
خلاصه گفتیم چی کنیم چی نکنیم
بریم و خودکفا بشیم و از سرویس های ایرانی استفاده کنیم!
برای همین اولR&D کاملی بین شرکت های ایرانی و خارجی انجام دادیم و دیدیمکه به دلیل شرایط سیاسی کشور همین دوستی همکه با Dropbox داریم و این مدلی هم شده باید کلاهمون رو بندازیم بالا و گشتیم و گشتیم گفتیم چرا راه دور بریم همین فامیلامون هم ارائه دهنده فضای ابری هستند و یه دختر خوب پیدا کردیم به اسم ابرآمد...
از اونجایی که ساختن هر نوع رابطهای دردسر خودشو داره و همونطور که میدونین حافظ هم میگه که عشق آسون نمود اول ولی افتاد مشکلها...
برای ما هم ساختن این رابطه برای دوشرکت تازه شروع ماجرای پرچالش بود...
بریم سراغ چالشها
اولین مشکلی که باهاش مواجه شدیم این بود که باید روی فرآیند بکآپ گیری ریزتر می شدیم تا مطمئن بشیم که از لحاظ فنی مشکلی برای مشتریان چندین ساله سپیدار پیش نمیاد.
که اولین تغییرمون تبدیل بستر ابریعه تحت وب به بستر نرمافزاری Application S3 Browser بود که بوسیله اون بتونیم بکآپ ها رو داخل فضای ابری بارگذاری کنیم.(این تغییر به دلیل نوع پیاده سازی ابرآمد بود)
بعد اون باید بررسی میکردیم که چطور کاربر با توجه به تغییر بستر بکآپگیری، فرآیند و تجربه راحتی رو داشته باشه و فرآیند به نحوی آسون باشه که کمترین تماس رو با پشتیبانی (سپیدار یا ابرآمد)داشته باشیم!( این همون اصل آب تو دل مشتری تکون نخورس!) می تونم بگم سخت ترین مرحله بود!
برای این چالش هم ما از دوتا راهنما جامع استفاده کردیم یه راهنما متنی مرحله به مرحله در داخل سپیدار و یه راهنما ویدوئویی در سایت آکادمی سیپدار.
بعد اون( البته قبل همه اینا ? ) تایید مدیر عامل رو میخواستیم برای ارتباط با یه third party و تایید نظرات ایشون در ارتباط با نحوه همکاری و از همه مهمتر امنیت بکآپ های مشتری! (البته این بند همزمان با R&D و پیدا کردن بهترین راه حل انجام میشد)
چالش اصلی این مرحله هم نحوه محاسبه این قضیه بود که چند درصد مشتریان سپیدار از ابرآمد استفاده میکنند و چقدر بستر ابرآمد و نحوه ارسال بکآپها امنه ....
سرتون رو دردنیارم که جلسات ممتد این قست بسیار زیاد بود که خلاصش شد ارائه راه حلی برای تعامل استراتژی بازاریابی و نحوه همکاری باشرکت دوست ابرآمد و همچنین مطمئن شدن از امنیت نحوه ذخیره سازی فرآیند بکآپ ها در ابرآمد!
بعد این مرحله رسیدیم به قسمت جذاب پیاده سازی با توجه به nتا جلسه ای که بابت موارد قبلی داشتیم این قسمت سریعتر از انتظار پیش رفت و با تنظیم یه apiمشکلات حل شد .
و تنها نکته اش ارائه راهنما به ۳ زبان فارسی -انگلیسی و کوردی در سپیدار بود!( بله سپیدار زبان کوردی هم پشتیانیمی کنه اگه نمیدونستین!!?)
و درنهایت قسمت جذاب تست این Feature بسیار کاربردی!( توسط بنده?)تست اینFeature نیاز به آمادهسازی محیط تست داشت. چونکهtest caseها دارای شرایطی بودن مثه قطعی اینترنت و محدود شدن پهنای باند و بستن فایروال و ....( این تستها با ابزار netlimited انجام شد(که نهایتا منجر به منتشر شدن این نسخه سپیدار همراه با امکان بک آپ گیری در ابرآمد شد!
و همونطور که تمامفیلمای ایرانی با پایان خوش تموممیشن،قصه ما هم پایانش خوش بود?
و چند روز پیش، مراسم عروسی شون بود...و شما ازاینبه بعد می تونین از اینFeature استفاده کنین?
از همه دوستان تیم تولید و فروش و مدیر عامل دوشرکت سپیدار و ابرآمد تشکر میکنم که باهمکاری همه اعضا تونستیم یه تجربه کاری خوب رو برای هم و تجربه استفاده از امکانات سرویسهای نرمافزاری ایرانی رو برای مشتریان ایرانی فراهمکنیم و خودکفا بشیم....
و در آخر بگم که کل این فرآیند از شروع خطا تا Release نسخه نهایی حدود ۹ ماه طول کشید... خواستم بگم که ساختن هر ارتباطی از هر نوعی نیاز به زمان داره.ممکنه چالش داشته باشه ولی نباید جا بزنی. نیاز به همکاری دوطرفه داره و این موضوع حرف اول رو تو کار میزنه...:) اینها چیزهایی هستند که تو دانشگاه هیچ وقت بهت یاد نمیدن!
شما هم اگه تجربه مشابهی از همکاری شرکتهای نرم افزاری ایرانی داشتید،خوشحال میشم خلاصه شو تو کامنتها برام بنویسین...
#چالش ـ های ـ نیلفیکس