niloofaram
niloofaram
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

آخرین کلکسیون


اگه آدم خیال‌‌پردازی باشین یا هنوز مسیر زندگی‌تون رو پیدا نکرده باشین، به طور خاص منظورم شغل آینده‌تونه، احتمالا بعد از خوندن کتاب‌ها یا رویارویی با آدم‌های مختلف خودتون رو هر بار توی نقش و لباس اونا تجسم کرده‌این. این برای من حتی یه تفریح بود که شب‌ها قبل از این‌که خوابم بگیره، به رخت‌خواب می‌رفتم و زندگی‌هایی رو تصور می‌کردم که یه بار توش شاعری بودم که عصرها کنار سن قدم میزد و توی کافه‌ای که پاتوق همیشگی‌شه، شب‌ها رو با چند نفر دیگه از دوستان هم قشر خودش سر می‌کرد. در حالی که فردا شبش من سرپرست یه تیم تحقیقاتی توی سواحل غربی آمریکا بودم. یادمه یه مدتی توی این نقاشی‌های خیالی شبانه‌ام یه طراح لباس تازه‌کار بودم که با طرح‌های خلاقانه‌ام برقی توی چشمای بزرگای این عرصه می‌انداختم. احتمالا مربوط به اون زمانی میشد که زیاد The Devil Wears Prada رو نگاه می‌کردم.

هنوز که هنوزه طراحی لباس یکی از اون شغل‌هاییه که می‌تونستم توی آینده‌‌ی ایده‌آلم خودم رو توش تصور کنم ولی من انتخاب کردم، خواسته یا ناخواسته یا شاید هم از روی ترس، که به اون سمت کشیده نشم. شاید برای همینه که کتاب خوندن سرگرمی مورد علاقه‌امه؛ خوندن زندگی‌هایی که می‌تونست زندگی من باشه. این‌که به صورت خیلی نصف‌نیمه هم بتونم بفهمم اون آدمی که می‌تونستم باشم چه شکلیه، من رو آروم نگه‌ می‌داره تا همین مسیری که الان توش قرار دارم رو ادامه بدم و به فکر کج کردن راهم نیفتم. این کتاب هم به من کمک کرد تا رویای طراح لباس شدن رو پشت سرم بذارم.


نوشته‌ی پشت کتاب:

پاریس سال 1938. کوکو شنل و السا اسکیاپارلی در جدال بر سر شناساندن خود به‌عنوان موفق‌ترین و تاثیرگذارترین طراحان مد فرانسه هستند و رقابت آن‌ها به افسانه تبدیل شده است. آن‌ها در هر موقعیتی، چه سیاسی چه طراحی، با یکدیگر مخالفت می‌کنند: طراحی شنل کلاسیک، برازنده و کاربردی است و طراحی اسکیاپ جسورانه، تجربی و فراواقعی.

وقتی لی‌لی سارتر، معلم جوان آمریکایی که تازه همسرش را از دست داده، برادرش چارلی را در پاریس ملاقات می‌کند، در برابر اصرار برادرش به خرید لباس مد روز از شنل قرار می‌گیرد؛ اگر چه لی‌لی خرید از اسکیاپارلی را ترجیح می‌دهد. دوست زیبا و شناخته‌شده چارلی هم خیلی زود لباس‌های اسکیاپارلی را می‌پوشد و بیشتر اهالی پاریس در این راه او را دنبال می‌کنند.

کوکو شنل: من قهرمان نیستم؛ اما خودم انتخاب کرده‌ام که چه کسی باشم و همان هستم. متاسفم اگر دوستم ندارند یا شخص خوشایندی نیستم.
السا اسکیاپارلی: خیال‌بافی گلی نیست که در رخوت شکوفا شود. برای شکوفایی آن به جدیت نیاز داریم.

نویسنده: جین مکین (سایت نویسنده)

سال انتشار: 2019

مترجم: سایه صادقی

انتشارات: چترنگ

السا اسکیاپارلی (سمت راست) و کوکو شنل (سمت چپ)
السا اسکیاپارلی (سمت راست) و کوکو شنل (سمت چپ)


تجربه من از کتاب:

می‌تونم ساعت‌ها بشینم و براتون از توصیف‌ها و فضاپردازی‌های این داستان حرف بزنم. من عادت دارم توی کتاب جمله‌ها و بندهایی که دوست دارم رو ستاره بزنم یا زیرشون رو خط بکشم یا اگه دیگه با خوندنش روح از بدنم جدا شد، هایلایتش کنم. خیلی جاها بود که جلوی خودم رو گرفتم تا بیشتر از این کتاب بدبخت رو خط‌خطی نکنم تا به فنا نره.

قشنگ یه هفته با این کتاب من داشتم زندگی می‌کردم و همراه شخصیت اصلی داستان خیابون‌های پاریس دهه سی رو متر می‌کردم، با کوکو ناهار می‌خوردم، عصرها به هتل ریتس می‌رفتم و نوشیدنی میخوردم و شب‌هایی اسکیاپارلی برامون اسپاگتی مخصوص خودش رو درست می‌کرد. به این فکر می‌کردم که آیا شنل عصبانی میشه اگه کت کالکشن قبلی‌اش رو با دامن کالکشن جدید اسکیاپارلی بپوشم. هر از گاهی به لوور می‌رفتم و روی نیمکت روبرو به مونالیزا می‌نشستم و رنگ‌هاش رو تحسین می‌کردم و بعد مدت‌ها با حضور شخص خاصی که کنارم روی نیمکت نشسته بود، دوباره لرزشی رو توی تارهای قلبم حس می‌کردم. روزهای زیادی توی زیرشیروونی‌ای که حس خونه به من می‌داد، قلم‌موی آغشته به آبی‌ها و قرمزها رو بارها و بارها محکم روی کاغذ می‌کوبیدم تا اون رنگی رو که توش خاطراتم رو می‌تونم ببینم، پیدا کنم و ...

یکی دیگه از نکات جذاب کتاب بستریه که کتاب توش رخ میده؛ جنگ‌جهانی دوم. این‌که چه‌طوری هیتلر به یه تهدید جدی برای اروپا تبدیل میشه و چه طوری جنگ‌ روی زندگی شخصیت‌های کتاب تاثیر میذاره. این‌که چه طوری پاریسِ اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل شکوه و زرق‌وبرق خودش رو به‌تدریج از دست میده و شهر و آدم‌هاش خاکستری میشن.

توی یه جمله بخوام بگم این کامل‌ترین کتابی بود که دو سال اخیر خوندم. دوست دارم خیلی خیلی بیشتر ازش حرف بزنم ولی به نظرم زیاده‌روی میشه. هیجانش برای خواننده احتمالی آینده ممکنه کم بشه.


  • اگه دنیای طراحی لباس و کشمکش‌های بین دو طراح قدرتمند فرانسه براتون جذابه، این کتاب رو بهتون پیشنهاد می‌کنم.
  • اگه داستان‌هایی که یه جایی بین واقعیت و خیال اتفاق میفتن رو دوست دارین، این کتاب می‌تونه براتون مناسب باشه.
  • اگه براتون جذابیت توصیف‌های یه داستان رکن اصلی برای انتخاب اونه، این کتاب رو صددرصد باید بخونید.


برش‌هایی از کتاب:

عشق در یک نگاه، آن طور می‌گویند یا به قول فرانسوی‌ها، برق‌گرفتگی. عشق تا حدودی احساس ما به شخص مقابل است و تا حدودی فکر کردن به حسی که به خودمان داریم و آن شخص باعث به وجود آمدنش شده است.
شادمانی مثل موج دریا در ساحل، درونم را لمس می‌کرد، ولی من مثل شن‌هایی که با آب ترکیب نمی‌شوند، از این حال دور بودم.
نادیده گرفتن واقعیتی که تبدیل به چیز هولناک می‌شد، دیوانگی بود. چیزهای زیادی مثل سرخط خبرها، وحشت در چشمان بعضی انسان‌ها و ناآرامی گله قبل از سقوط آذرخش بود که باید به آن‌ها توجه می‌شد. ما مسافران تایتانیک هنوز امیدوار بودیم که صدای مهیب و تکان‌های شدید، ناشی از موج بزرگ باشد، نه کوه یخ.
هر چه بپوشیم عقاید، ترس‌ها و آرزوهایمان را نشان می‌دهد؛ از شلوار جین آبی معمولی جوانان عاصی تا لباس رسمی زنان که پوشیدنش در دهه 70 ضروری بود. زمانی که لباس ما را شخص دیگری انتخاب می‌کند، بخشی از هویت‌مان تهدید می‌شود و آزادی‌مان از بین می‌رود. (:")


موسیقی پیشنهادی:

اگر این کتاب رو به دست گرفتین و دوست دارین که یه موسیقی پس زمینه هم داشته باشین، پیشنهادهای من اینه:

Mystery of Love (instrumental) by Hannah Stater (برای یک سوم اول کتاب)

Valse Sentimentale No. 2 by Eric Christian (برای یک سوم دوم کتاب)

The end by November Ultra (برای یک سوم پایانی کتاب)

لینک‌های مرتبط:

لینک خرید کتاب آخرین کلکسیون از سایت انتشارات چترنگ

لینک خرید کتاب الکترونیک آخرین کلکسیون از طاقچه


این روزها نیز بگذرند و امیدوارم روزگاری همون چیزی رو بپوشید که انتخاب خودتونه.

کتابمعرفی کتابنقد نیست
نیلوفرم. از نظر من مهم‌ترین چیز تو زندگی لذت بردن بهینه از زندگیه. بیشتر از کتاب‌هایی که می‌خونم و احساساتم می‌نویسم اینجا فعلا.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید