کتاب بعدیای که قرار بود خوندنش 4 هفته پیش تمام بشه، محفل فلسفی یکشنبهها بود. اسمش نظرم رو توی کتابفروشی به خودش جلب کرد و با خوندن چند صفحه ازش و صدای فروشنده که میگفت تا یه ربع دیگر کتابفروشی بسته میشود، باعث شد که به حس اولیهام برای انتخابش اطمینان کنم و بخرمش. البته بماند که اصولا من همیشه حسی کتاب میخرم.
این رمانی است معمایی-کارآگاهی با مایههای فلسفی. شخصیت اصلی کتاب زنی روشنفکر است اهل فلسفه اخلاق و علاقهمند به هنر و ادبیات.
داستان در شهر ادینبروی اسکاتلند میگذرد و در طول آن، معمای مرگ مرد جوانی که زن شاهد آن بوده، با تاملات خاص این زن و ارتباطش با جامعه و نزدیکانش، و نیز دغدغههای فلسفی و اخلاقی او در هم میآمیزند و با ارجاعهایی گسترده به تاریخ و اسطوره و فلسفه و هنر و روانشناسی و سیاست و اقتصاد در غرب، رمانی عمیق و چندوجهی پدید میآورند.
نویسنده بریتانیایی این رمان از پرکارترین و تحسینشدهترین نویسندگان معاصر است و سالهاست که در کنار نویسندگی در دانشگاه ادینبروی اسکاتلند حقوق پزشکی تدریس میکند.
نویسنده: الکساندر مک کال اسمیت (سایت نویسنده )
مترجم: پژمان طهرانیان
نشر: هرمس
تجربه من از کتاب:
باید بگم حالا که دوباره توضیحات پشت کتاب رو میخونم، میتونم بگم تک به تک جملاتش واقعیت دارن. کلیت کتاب همینه؛ ملغمهای از فلسفه، هنر، سیاست، اساطیر و پررنگترینشون یعنی اخلاق.
چیزی که خیلی توی کتاب به چشم میاد همین دورراهیهای اخلاقیه که شخصیت اصلی داستان یعنی ایزابل باهاش دستوپنجه نرم میکنه. حقیقتا یادم نمیاد توی آثار داستانی معاصر کتابی خونده باشم که انقدر مستقیم از اخلاق حرف زده باشه. شاید جذابیت این کتاب هم به همینه.
احتمالا خوندنش برای کسی که هرچه سریعتر میخواد بدونه آخر داستانی که همه چیز حول اون شکل گرفته یعنی معمای مرگ مرد جوان، چیه کمی خستهکننده و حوصلهسربر باشه. شاید برای یک مخاطب شرقی اون همه ارجاعات مختلف به هنر غرب و سیاستش سردرگمکننده باشه و یه جورایی آزارش بده. حقیقتا بعضی جاهاش برای من همین طور بود. خوندن پشت به پشت اسم نقاشهایی که برام ناآشنا بودن، زجرآور بود. زجرآور از این جهت که دوست داشتم بدونم هرکدوم کی بودن و چه کردن و از طرفی وقت کافی نداشتم تا به کنجکاوی خودم پاسخ بدم. برای همین از یه جا به بعد سعی کردم بیخیالی طی کنم. اگر این موضوع شما رو آزار نمیده میتونین با خیال راحت سراغ کتاب برین.
اگه سرتون برای سوالات فلسفی-اخلاقی درد میکنه و فکر کردن بهشون براتون جذابه، این کتاب کاملا مناسبتونه.
اگه دلتون یه داستان معمایی-کارآگاهی که ملموسه میخواد، ملموس از این لحاظ که احتمال میره پای خودتون هم به همچین معمایی باز بشه، این کتاب مناسبتونه.
و اگه اسکاتلند براتون جذابه، باز هم این کتاب براتون مناسبه.
(شانسی کتابی که قبل از این کتاب هم خونده بودم توی اسکاتلند داستانش رخ داده بود اما نه توی پایتختش، توی یه روستا توی شمال اسکاتلند. این توالی اسکاتلند رو دوست داشتم.)
(حقیقتا تا اواسط کتاب فکر میکردم نویسنده کتاب یه خانومه... این که یه نویسنده زن یه کتاب با شخصیت اصلی مرد بنویسه برام روالتر از نوشتن یه کتاب با شخصیت اصلی زن توسط به نویسنده مرد به نظر میرسه.)
(دارای اسپویل نیستند. میتونید با خیال راحت بخونید.)
و همین.
شاد باشید و اخلاق رو فراموش نکنید:)