بیستمین روز سال 1402 است. به توصیه ی درمانگرم تصمیم دارم بنویسم، از هرچه و هرکس که باعثِ حال بدم میشود.
در موقعیتی هستم که قدرت تشخیص و تمیز ندارم که چون حالم بد است، مشکلات پررنگتر از همیشه هستند یا فشار مشکلات مسبب بد شدن حالم میشود!
از زمانی که توانایی نوشتن داشتم (نزدیک به 20 سال گذشته) بارها برای نوشتن احساساتم اقدام کردهام که همیشه تنها دو دلیل مانع اینکار شده: نداشتن امنیت و احتمال دیده شدن توسط دیگران (والدین کنترلگر) و غلیان احساسات که باز هم موجب کنجکاوی دیگران شده و از ادامه روند دست کشیدم.