شاید اولین چیزی که بعد از شنیدن واژه مذاکره به ذهنمان خطور کند در واقع به مسائل کاری و پیچیده برگردد، ولی اگر کمی عمیقتر بنگریم متوجه خواهیم شد که مذاکره همان گفتوگوی سادهی دوستانه، گپ زدنهای پشت تلفن با مادرمان یا حتی یک سلام علیک معمولی با همسایهمان است.
پس بخش عمدهای از رابطههای ما در زندگی، چه زندگی شخصی و چه محیط کسبوکار، از جنس مذاکره هستند.
در این نوشته قصد دارم الگوریتمی که از دکتر قوثی یاد گرفتم را با شما به اشتراک بگذارم:
1. سعی کنیم در صحبتهایمان از ضمایر دوم شخص استفاده نکنیم (چه ضمیر متصل و چه ضمیر منفصل)
مثال: شما آدم بدقولی هستید
ضمایر متصل و منفصل را از جمله حذف میکنیم = بدقولی هست
2. بعد از حذف ضمایر، مجبور هستیم یا جمله را به صورت لازم (فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام کند و یا مفعول نیاز نداشته باشد) بکار ببریم یا به صورت مجهول (فعلی که فاعل آن معلوم نباشد) به کار رود، البته توصیه میشود به صورت مجهول به کار رفته شود.
بدقولی انجام شده است
3. از آنجایی که بدقولی بار منفی دارد احتمال اینکه فرد موضوع را شخصی تلقی کند زیاد است در این صورت میتوان به جای صفت منفی از صفت مثبت استفاده کنیم و بعد از آن نیز فعل را منفی کنیم
خوش قولی انجام نشده است
4. با توجه به اینکه جملهی بالا در ذهن ما ناآشنا است میتوان از جملات جایگزین استفاده کرد ( برای اینکه اینکار را به خوبی انجام دهیم باید دامنه لغوی قویای داشته باشیم)
به قولهای داده شده عمل نشده است
به همین سادگی :)
در ادامه چند نکته را فراموش نکنیم:
*آن چیزی که در مذاکره در ابتدا طرف مقابل درک می کند intonation یا لحن است پس شما حتی اگر جمله زیبایی را با لحن نامناسب انتقال دهید نه تنها تاثیرگذار نخواهد بود حتی ممکن است تاثیر بدی هم بگذارد.
*سعی کنیم طرف مقابل را نصیحت نکنیم چون باعث می شود طرف مقابل برای ما گارد بگیرد، پس روی مسئله تمرکز کنیم نه بر روی شخص.
*از عبارات افتتاحیهی مناسب استفاده کنیم چون باعث می شود تیزی کلام گرفته شود و در وحله دوم باعث می شود برای گفتن جمله بعدی وقت بخریم.
عبارات افتتاحیه مثل: به نظر می رسد ، مطمئن نیستم، اجازه میخواهم، نگرانی دارم، ممنون میشوم، امیدداشتم، می توانم بپرسم، فرض کنیم و...
برای مثال، می خواهیم جمله زیر را طبق نکات گفته شده در قالب چند جمله بیان کنیم:
"شما خیلی حرف می زنید"
** ممنون می شوم من هم فرصت ارائه نقطه نظراتم را داشته باشم.
** نمیدانم چه اصراریه که به صحبت ادامه بدیم در حالیکه صحبت طرفین به موازات شنیده نمی شود.
** نگراني دارم که در وقت کمي که داريم نتوانيم به جمع بندي برسيم.
** اجازه می خوام مذاكرات بر روي موضوع اصلي متمركز شود.
** اجازه می خواهم فرصتی داده شود تا نظر من هم شنیده شود.
** نگرانی دارم که وقت را از دست بدهیم.
یادمان باشد ما همه چیز را می توانیم بگوییم به شرط آنکه مذاکراتی بگوییم