همه ما در اطرافمان افرادی را میشناسیم که عینک طبی میزنند. افرادی که در زندگیشان از عینک طبی استفاده نکردهاند، ممکن است تصورات نادرستی درباره عینک طبی داشته باشند یا ناخواسته حرفی بزنند که موجب ناراحتی شخص عینکی شود.
در ادامه با چند رفتار آشنا میشویم که عینکیها را ناراحت میکند و اگر دوست دارید رابطهی صمیمی و ماندگاری با دوست عینکیتان داشته باشید، بهتر است از آنها اجتناب کنید.

دانستن شمارهی چشم یک فرد عینکی به عینکفروش کمک میکند شیشه عینک مناسب هر فرد را به او بدهد، اما برای افراد دیگر، دانستن آن فایدهای ندارد. همانطور که شمارهی پای شما فقط به فروشندهی کفش مربوط است، دانستن نمرهی چشم افراد هم فقط به کار عینکفروشها میآید.
گذشته از این، اغلب افرادی که شماره چشم عینکیها را میپرسند، حتی نمیدانند مقیاس بینایی از چند تا چند است! یعنی حتی اگر شماره چشم هم به آنها گفته شود، نمیتوانند از روی آن عدد بفهمند این شماره چشم مربوط به چه وضعیتی از بینایی است!
اغلب در فیلمها و کارتونها وقتی میبینیم یک شخص عینکی عینک از چشمش میافتد، با کمک حس لامسه روی زمین دنبال عینکش میگردد تا بتواند دوباره اطرافش را ببیند. با وجود چنین صحنههایی جای تعجب ندارد که غیرعینکیها فکر کنند عینکیها بدون عینک قادر به دیدن نیستند! البته که عینک بر بهتر دیدن تأثیر میگذارد (در غیر این صورت کسی عینک طبی نمیزد)، اما این به آن معنی نیست که عینکیها بدون عینک نمیتوانند چیزی را ببینند.
درست مثل پرسیدن نمرهی چشم، دانستن این که چقدر چشم یک شخص ضعیف یا قوی است فایدهای ندارد. پس لازم نیست سؤالاتی مثل «میتونی بدون عینک نوشتههای روی اون تابلو رو بخونی؟» را بپرسید.
نگهداشتن دو انگشت در فاصلهی پنج سانتیمتریِ صورت یک عینکی و پرسیدنِ «این چند تاست؟!» شوخی بامزهای نیست. همچنین دادنِ لقب به عینکیها مثل «چهارچشمی» حتی اگر منظور بدی نداشته باشید، ناراحتکننده است.

«وای! عینکی شدی؟! تو که عینکی نبودی!» این عبارت وقتی گفته میشود که ببینیم فردی که قبلاً عینک نداشته، الان عینک طبی میزند و نتیجهی این حرف این است که فرد احساس میکند اتفاق غمانگیزی برایش افتاده است.
خود من وقتی بچه بودم این مسئله برایم خیلی مهم بود. در دوران کودکی همیشه سعی میکردم به یاد بسپارم جلوی چه کسانی عینک نزدهام تا وقتی قرار است با آنها روبهرو شوم، عینکم را بردارم. اصلاً دوست نداشتم جملهی «از کی تا حالا عینکی شدی» را بشنوم.
«چی شد که عینکی شدی؟» هم سؤالی است که خود فرد عینکی هم ممکن است جوابش را نداند.
این که یک فرد میخواهد یا نمیخواهد عمل جراحی چشم انجام دهد هم یک موضوع شخصی است. پس بهتر است درباره این موضوع سؤالی نپرسید. از نظردادن درباره میزان ضعیف بودن چشم فرد یا تأثیر عینک بر چهرهی فرد عینکی هم اجتناب کنید.
تصور کنید با دوستتان جایی نشستهاید که ناگهان دوستتان دستش را بهسمت پای شما دراز میکند و میگوید: «ببینم کفشت به من میآد یا نه.» او کفش شما را از پایتان در میآورد و میپوشد، بعد میگوید: «اوه اوه، چقدر کفشت گشاده! مگه اندازهی پات چنده؟!» بعد کفش را در میآورد و به شما پس میدهد. حالا میتوانید حال عینکیها را درک کنید وقتی ناگهان میبینند دستی بهسمت صورتشان میآید و همزمان صدایی میشنوند که میگوید: «ببینم عینکت به من میآد یا نه». وقتی دوستشان عینک را روی صورتش میگذارد، چشمش اذیت میشود و میگوید: «اوه اوه، چشمم درد گرفت، چقدر چشمات ضعیفه!» و در حالی که انگشتانش را روی شیشه عینک گذاشته و شیشهی عینک را لکهدار کرده است، عینک را به فرد عینکی پس میدهد.
وقتی یک عینک طبی را به چشمتان میزنید، چشمتان کمی اذیت میشود. بسیاری از غیرعینکیها تصور میکنند این حتماً بهدلیل تفاوت زیاد بین بینایی خودشان و فرد عینکی است، در صورتی که اذیت شدن چشم معمولاً به این دلیل است که به نگاهکردن از پشت آن شیشه عادت نداریم. خود من وقتی عینک جدیدی میخرم (با همان شمارهی قبلی) در دو سه روز اول چشمم کمی اذیت میشود، اما بعد برایم عادی میشود. به این فرایند «عادتکردن به عینک» میگویند.

همانطور که در قسمت قبل هم به آن اشاره شد، تماس نوک انگشت با عینک آن را لکهدار میکند. شیشهی عینک بسیار حساس است و با کوچکترین اتفاقی دچار لک یا خش میشود. برداشتن عینک از روی صورت با یک دسته هم ممکن است به دستههای ظریف عینک آسیب بزند و دستهی دیگر را کمی کج کند. بهترین راه برای برداشتن عینک، گرفتن دو دستهی آن است (مثل شکل بالا).
در این متن با چند رفتار آشنا شدیم که دوری از آنها باعث ماندگاری دوستی شما با آشنای عینکیتان میشود. بهطور کلی نظر دادن، پیشداوری کردن، کنجکاوی و بیش از حد پرسیدن، شوخیکردن و تمسخر افراد عینکی آنها را ناراحت میکند. البته همهی افراد مثل هم نیستند. شاید کسی را بشناسید که حساسیتی درباره این موارد نداشته باشد، اما دانستن این نکات برای بهبود مهارتهای اجتماعی ضروری است. به نظر شما کدام یک از این موارد مهمتر از بقیه و کدام کماهمیتتر است؟ اگر شما رفتار یا گفتار دیگری به یاد دارید که عینکیها را دلخور میکند، آن را در قسمت نظرات بنویسید.
در پایان توجه شما را به یک حقیقت جالب درباره عینکیها جلب میکنم.
مدتی عینک زدن باعث میشود ناخودآگاه احساس کنیم که عینک زدن، بقیهی حواسمان را هم تقویت میکند. مثلاً من زمانی که صدای ضعیفی میشنوم، یک لحظه با خودم میگویم عینک بزنم که بهتر بتوانم بشنوم، اما بعد یادم میآید که شنوایی ربطی به عینک زدن ندارد!
