نگاهی به نمایش محیط زیست / رسول کاهانی
منتشر در روزنامه سازندگی سهشنبه 3 بهمن 1402
"زیستهای از دسترفته"
رسول کاهانی پس از چندین سال تجربه و اجرا در عرصه تئاتر و ساخت یک فیلم بلند در گروه هنر و تجربه، با اثر تازه خود در تماشاخانه ملک بر صحنه آمده که متن آن را نیز خود نگاشته است.
داستان در یک خانواده ایرانی و حول یک موقعیت بحرانیست که پدر خانواده به تازگی فوت کرده و فرزندان در زیرزمین خانه جمع شدهاند تا درباره علت فوت پدر به یکی از برادرها بنام احمد که هنگام فوت پدر آنجا حضور نداشته، واقعه و علت مرگ را توضیح دهند.
بسیاری از سناریوهای ایرانی بر چنین موقعیتهایی بنا میشود. یعنی با طرح یک اتفاق و مشکل ناگهانی، به عنوان شروع داستان، همه چیز در حالت بحران قرار میگیرد و بر حسب آن تغییر جهت داده و کلیت اثر به سمت حل آن، پیش میرود. از این دست نمونهها در آثار سینمایی بسیار دیده و داشتهایم. اینجا هم رسول کاهانی با نگاهی به مدیوم سینما که پیشتر نیز تجربهای در آن داشته، در یک لوکیشن داخلی یعنی خانه، و با اتفاق فوت پدر خانواده، به روابط فرزندان، مسائل اجتماعی، زندگی شخصی و مشکلات هر کدام از آنها میپردازد و مخاطب را در دهلیزهایی از موقعیتهای متعدد وارد میکند که مدام به دنبال حل مسئلهی طرح شده باشد. در این مسیر، کاهانی آنقدر مسائل متعددی که میتواند در وضعیت پیش آمده، موثر باشند و معما را حل کنند، طرح میکند که تماشاگر کلافه شده و حتی به پیش پاافتادگی آن کندوکاو و سطحی بودن آنها میخندد. اما این کلافگی یکی از قصدهای اصلی متن است تا بهمان اندازه، نمود واقعیتری از جامعه فعلی باشد. جامعهای که مدام فریب داده میشوند تا اصل ماجرا، پنهان بماند، اما بخش مهمی از حقیقت نزد آنان حضور دارد. این کلاف علت و معلولی که در یک چرخه باطل مدام طرح میشود و دور میزند، ساخته و پرداخته شده تا دست آخر به نقطه نهایی و کشف حقیقت برسد و عنصر غافلگیری نیز در ماجرا حفظ شود.
محیط زیست یک ملودرام اجتماعیست که تلاش دارد با چاشنی طنز، نمودی از وضعیت تلخ و درمانده یک جامعه باشد که معضلاتی برآمده از محیط زیست او، تا پای مرگ و زندگی افراد آن، اثرگذار است. با این حال به نظر میرسد داستان میتوانست از عمق بیشتر برخوردار باشد یعنی با حفظ ذهنیت نویسنده و کارگردان، و همان ویژگی طرح تو در تو و درگیری مخاطب، از برخی اتفاقات بیاثر، کمجان و تکرار مکرر که گاه ریتم را برهم میزند، بگذرد و با طراحی دیگری موقعیت لازم را بسازد. اگرچه بازیگران حرفهای و قابل قبول در نقش و اجرا هستند اما باز هم داستان از مشکلاتی پر شده که بارها و بارها شنیده و در نمایشها دیدهایم.
اساسا اینکه هر زمان پای یک درام اجتماعی ایرانی به میان میآید، باید با اعتیاد و بدهی و طلاق و بیکاری و زندان روبرو باشیم، خود تبدیل به یک سبک مستقل شده که این موارد از شاخصههای اصلی آن درام، بحساب میآید. هرچند قابل انکار نیست، اگر قرار باشد از جامعه فعلی نمونههایی برای طرح مسئله انتخاب شود، مجموعهای از این معضلات لاجرم وارد خواهند شد و یا مسائل اقتصادی و فقر، پای اصلی تمام آنهاست؛ و زیستهای از دسترفته، جوانیهای برباد و فروپاشی خانواده، پیامدهای محتوم حاصل از آن است. اما شاید خلاقیت در طرح این موقعیت و روایتها و فرم اجرایی، تنها معیار تعیینکنندهای است که میتواند یک اثر نمایشی را به نمونهای خلاق و جذاب بدل کند و یا در سطح یک اثر معمولی نگه دارد.
«محیط زیست» با وجود تیم حرفهای و پرسابقه خود، طراحی دکور و طنز اندازه، هر چند از سطح اجراهای متعدد پایتخت، قابل قبولتر است اما برای تبدیل شدن به یک تئاتر درخشان، فاصله دارد.
نیلوفرثانی