"وحشت غریبگی"
فلوریان زلر، نمایشنامهنویس فرانسوی متولد 1979ست که نوشتههای بسیاری ازاو در همان سنین جوانی با استقبال خوبی روبرو شد و جوایز معتبری را برایش به ارمغان آورد تا آنجا که روزنامه تایمز ازاو به عنوان "نمایشنامهنویس هیجانانگیز زمان ما" نام میبرد.
متنهای زلر، دیالوگ محور و واقعگرا و مصداق نظریهی "همه چیز میواند تئاتر باشد"ست. او موضوعات امروزی را که اغلب افراد در زندگی روزمرهی خود با آن مواجهاند دستمایهی نوشتههایش قرار میدهد و باکمی چاشنی طنز البته به شیوهی کمدی سیاه، آنان را طوری برای صحنه میآراید که اغلب مورد اقبال تماشاگران قرار میگیرد. همذاتپنداری مخاطب با نمایشهای رئال زلر، و ارتباطگیری با آنچه در صحنه و در زندگی خود با آن مواجه است، یکی از رازهای موفقیت متن های او در اجرای صحنهایست. اگرچه سطح نمایشنامههای او یکسان نیست و حتی بعضی از آنها به متنهای عامهپسند نزدیک میشود، اما با این وصف، به دلیل اشارات درخشان و بازنمایی"روابط انسانها"ی امروزی وپرداختی عمیقتر در لایههای پنهان، قابل توجه است.و هم تماشاگر را راضی میکند وهم میتواند در گیشه فروش خوبی داشته باشد.
"اگه تو بمیری" اولین متن از زلر بود که در سال 96 توسط خانم زندی نژاد در ایران به اجرا درآمد و فرازهای روانکاوی از کاراکتر زنی در سوگ و فقدات همسرش را به تصویرکشید.
"پدر" نیز یکی از بهترینهای اوست که رضا احمدی با گروهی حرفهای آنرا در سالن مستقل تهران به صحنه آوردهاست.
نقطهی قوت اجرا درکنار متن درخور زلر، انتخاب دو نقش اصلی مسعود کرامتی و نسرین نصرتیست.
که با تبحر، کاراکترهای مورد نظر درمتن، پدر و دختر را ایفا میکنند و باهم هماهنگ و جفت وجورند.. بویژه مسعود کرامتی با نقش دشوار پدر که درآوردن آن با آنچه لازمهی درک کاراکترست،از ملزومات موفقیت اجراست. آندره، مردسالمندیست که دچار آلزایمر و فراموشیست. و" آن" دختر اوست که در صدد امکاناتیست که شرایط زندگی را باوجود این فراموشی برای پدر راحتتر کند.
بخش مهمی از ماجرا بر تقابل ارتباطی این دو عضو خانواده و تنگناهایی که دراین موقعیت وجود دارد، می گذرد. درکنار طرح مسئولیت، عشق و تعهد، زوایای مثلثی را تشکیل میدهند که زلر آنرا پیش روی مخاطب میگذارد.
زلر، با طرح کاراکترهای جایگزین، تصویری از ذهن پدر را بازسازی میکند که چطور فراموشی به نزدیک ترین افراد و عزیزترین خاطرات یورش میبرد و آنان را از معنا وکارکرد تهی میکند.
دنیای غریبگی، که وهمانگیز و هراسآورست. چنانکه حتی دیگر خانه هم امن نیست. وهر لحظه انتظار ناروخوردن در بینست چه از پرستار چه از فرزند و نزدیکان..
"پدر" فضای ذهنی رعبآوری را به تصویر میکشد، و فاصلهی بین تماشاگر را با اتفاقات صحنه بر می دارد و او را وارد موقعیت دراماتیکی میکند که بشدت تاثیرگذارست. استفاده از ویدیوآرتها در اجرا، ایدهی کارگردانی کاراییست که هدفمندست. بویژه تاکید بر زمان که از عناصر کلیدی متنست و در اجرا بدرستی ردیابی و اجرایی میشود، بطوری که تماشاگر را در فواصل زمانی و در فراموشیها، و تردید بر آنچه واقعیست یا توهم، درگیر میکند.
نورپردازی، دکور و میزانسها استفادهی بهینه از فضای صحنهست؛ نه حرکات و رفت و آمدها، زیاده از حدند و نه بیتحرک و ساکن .. اگرچه در اجرا بخشهایی از متن تغییر کردهاست و حتی صحنهی پایانی حذف شده، و آندرهی زلر، مسن تر و فرتوت تراز نمایش حاضرست، اما جز مونولوگی که "آن" در تعریف کابوس خود دارد و بخش های حذف شده مهمند، ضربهی چندانی به کار نمیزند.
بازی دیگر بازیگران بجز دونفش اصلی، جای پختهتر شدن دارد. مهدی پاکدل، همچنان دوراز نقش، و تنها "بازیگر"ست. هیچ حس لازمی را منتقل نمیکند و بطور واضحی از بافتار بازی و احساس موجود درآن بیرون میزند، و قادر به بالانس با پارتنر نقش مکملش یعنی " آن" به درستی نیست.
در مجموع "پدر" نمایش قابل قبولیست. چه از جهت پرداخت و بازنمایی هستهی درونی اثر زلر، و چه در دیگر عناصر اجرایی، میتواند در کنار لحظاتی کمیک، توجه و تعمق مخاطب را به تلخی موضوعیت مورد طرح جلب کند. بااینحال بهنظر میرسد، گروه بازیگری بر مجموعهی کارگردانی چیره و اعتبار شاخص تری برای انتخاب این نمایشست.
نیلوفرثانی
منابع:
نمایشنامه دروغ/فلوریان زلر/ساناز فلاح فرد
ویکی پدیا فلوریان زلر