نیلوفرثانی
نیلوفرثانی
خواندن ۴ دقیقه·۲ ماه پیش

یادداشتی درباره نمایش شکستن خط فرضی- رسول کاهانی

نمایش شکستن خط فرضی- رسول کاهانی - شهریور 403 سالن ملک
نمایش شکستن خط فرضی- رسول کاهانی - شهریور 403 سالن ملک

شکستن خط فرضی / رسول کاهانی
روزنامه سازندگی سه شنبه 6 شهریور 1403
نیلوفر ثانی

"در بحران یک تصمیم "
به نظر می‌رسد رسول کاهانی سبک و سیاق خود را چه در متن‌نویسی و چه در کارگردانی بدست آورده و پس از فیلم بلندش منگی، همان رویه را در تئاتر نیز ادامه داده است. سبکی با قصه‌ای ایرانی که بر محوریت یک اتفاق پایه‌ریزی شده و به واکنش‌ها، تنش‌ها و روابط بین افراد درگیر آن اتفاق می‌پردازد. در این میان رازهایی از افراد خانواده و دوستان نزدیک که مخفی بوده است نیز برملا می‌شود و این همه، افت و خیز و اوج و فرود نمایش را شکل می‌دهد. تلاشی برای وانمودی فضای بین خانواده‌ی ایرانی که از قضا به دلیلی می‌بایست در امری مشترک، به گفتگو بپردازند.
کاهانی در چند کار اخیر خود تصمیم گرفته که به فضای خانواده ایرانی و قشر متوسط برود و به دغدغه‌ها، درگیری‌ها و مشکلات آنان به سبکی کمدی و رئال، نظر بیاندازد. به ویژه اعضای خانواده که به دلیل بیماری و یا فوت یکی از والدین دورهم جمع شده‌اند و وارد بحث و جدل می‌شوند.
«شکستن خط فرضی» هم مانند اجرای پیشین کاهانی با نام " محیط زیست" که در اسفند 1402 بر صحنه آمد، درباره خواهر و برادران خانواده‌ای‌ست که مادرشان سه سالی‌ست در کما و حیات نباتی بسر می‌برد و در خانه بستری‌ست. طبق نظر پزشک معالج، ادامه این وضع کمکی به بیمار نکرده و توصیه کرده است که دستگاهها را از او جدا کرده و به این وضعیت پایان دهند. دختر، همسرش و سه پسر خانواده جمع شده‌اند تا دراین باره تصمیم‌گیری کنند؛ اما آرای هردو انتخاب موافق و مخالف، برابر می‌شود و ناگزیر نظر برادر دیگر که در خارج از ایران است، تعیین‌کننده این تصمیم است.
نمایش حول همین موقعیت، می‌چرخد و به دلایلِ هر دو رأی، بطور گذرا می‌پردازد. هر طرف نیز از دید خود، انتخابش را محق و معتبر می‌داند و از آن دفاع می‌کند. لحظات کمیک زیادی در متن گنجانده شده تا بتواند در عین تلخی موضوع مورد بحث، تماشاگر را نیز بخنداند و نمایشی مفرح باشد.
اجراهای اخیر کاهانی که از تجربه‌های آغازین دوره کارگردانی او مانند لنگ ظهر، فاصله گرفته و از مخاطب خاص‌پسند به تماشاگر عامه‌پسند، تغییر جهت داده، هر چند معانی ساده و معمول و روزمره را مد نظر قرار می‌دهد اما به دلایل زیادی از جمله تعدد کاراکترها، عدم شخصیت‌پردازی کافی و زمان محدود و پرداخت گذرا و نه چندان دقیق و مستدل دلایل، قادر نیست به عمق برود و در سطح باقی می‌ماند. در "شکستن خط فرضی" هم چنین وضعیتی وجود دارد. تصویر روشنی از فرزندان داده نمی‌شود. تنها اطلاعات داده شده که بخش زیادی از نمایش را نیز بخود اختصاص داده، این است که یکی از پسرها که سابقه اعتیاد هم دارد، 50 میلیون سوسیس و کالباس از کاسب محل، بدهی بالا آورده که داماد خانواده آن را پرداخت کرده است و یا پسر کوچک، خاطرخواه پرستار مادر شده، بی‎خبر از آنکه برادر دیگر هم همین احساس را دارد و یا هما، دختر خانواده، وقتی عصبی می‌شود بدنش شروع به خارش می‌کند و یا همه سیگار می‌کشند ولی اصرار به پنهان‌کردنش دارند. در کنار این موارد سیلابی از دیالوگ‌های رفت و برگشتی و پینگ پونگی‌ست که در نهایت به فهم موقعیت کمکی نمی‌کند. شاید کاهانی تصمیمی بر پرداخت کاراکترهایش ندارد و اساسا اصلا مسئله و هدفش این نباشد اما حتی اگر قرار بر ترسیم یک موقعیت بحرانی خانوادگی و درگیری و مجادلات ناشی از آن و مکررا طرح موضوعات غیر مرتبط باشد، برای درک بهتر مسائل مطروحه، نیازمند حفظ زنجیره‌ای از حوادث و افراد و دلایل است که با شناخت حاصله، بتوان تصمیم و انتخاب‌هایشان را سنجید و درام نیز از دور تکرار دیالوگ‌های پرگو و بی‌ربط متعدد، مسیر خود را به درستی پیدا کرده و اصطلاحا کم نیاورد. با این‌حال کاهانی نشان داده که کارگردان بهتری از نمایشنامه‌نویسی‌ست. چرا که درهدایت، بازی‌گرفتن و هماهنگی بازیگران موفق است و هر چند شکستن خط فرضی، سوژه مهمتری را نسبت به محیط زیست دنبال می‌کند، با این حال بدلیل شباهت زیاد سبک اجرایی و ساختاری، تفاوتها به‌چشم نیامده و نسخه‌ای تکراری به نظر می‌آید. بهمین دلیل برای تماشاگر کار اولی، این دست اجراها جذابترند تا برای مخاطبین پیگیر تئاتر.
در نهایت به نظر می‌رسد کاهانی تجربه کار در فضای سورئال و پست‌مدرن و البته قاب‌های بصری و جذاب تئاتری را رها کرده و به سبکی رئال، دکوری شامل نشیمن و آشپرخانه و اتفاقات زندگی روزمره رسیده است که البته نگاهی تجاری نیز در میان بوده که با حضور برخی چهره‌های سینمایی، فروش بالای نمایش نیز تأمین گردد.
اما سوالی که مطرح می‌شود این است که با وجود تعدد ساخت و تولید این دست نمایش‌های ایرانی که همواره نمونه‌ای از آن بر صحنه حاضر است، آیا قرار است رسول کاهانی نیز، خلاقیت، تجربه و نگاه هنری خود را همچنان به این سبک تقلیل داده و ادامه دهد؟! نگارنده امیدوار است، تجربه‌ی بعدی او شاخصه‌های پیشروتری داشته باشد.

خط فرضیرسول کاهانیتئاتر ایرانینقد تئاترنوشته های نیلوفرثانی
شعرهاونوشته های نیلوفرثانی مجموعه شعر:بي واسطه دوستت دارم/@niloofarsanipoem
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید