وقتی در هر چیزی، موضع ما، از "تماشاگر" بودن، به درون و عمق، چنان تغییر کند که به "اندیشهگر" تبدیل شود، میشود انتظار داشت، دستاوردی که بهمراه دارد، تاثیرگذارتر و عملگراترست .. هرچند در آن لحظه، تنها درهمان موضع "ببینده" باقی بماند.
در خیلی از مسائل، از اتفاقات پیرامون اجتماعی، یا مسائلِ اطرافیان، ما درمقام تماشاگرانی هستیم که وسعت دیدمان در چهارچوبی مشخصست ..اگر درهمین محدوده باقی بمانیم، قدرت تحلیلی و درک مختصری خواهیم داشت اما اگر از "ببینده بودن" در مغز و درون آن اتفاق بدون فاصله، جابجا شویم برداشتهای متفاوتتری بدست خواهد آمد .
گاهی برای درک بهتر آنچه با آن مواجه میشویم و برخورد میکنیم، نیازست که از یک تماشاگر صرف بودن، فراتر رویم، جزئی از آن اتفاق و رویداد، از آن موضوعی شویم که لزومِ شناخت آن وجود دارد.
گاهی نباید تنها "تماشاگر" باشیم که در حاشیهی امنی باقی مانده و در نتیجه قادر به نظر و برداشت مناسبی هم نخواهیم بود. اینکه " تماشاگری اندیشه گر" باشیم، ازما انسان هایی، عمیق خواهد ساخت که دیگر نسبت به مسائل اطرافشان، نه تنها بیتفاوت نیستند بلکه کنشمند، حرکت میکنند.
نیلوفرثانی
پ.ن: رادیکالیسم، بی وقتنوشته هایی شبانهست که بستگی دارد معادلهاش به چه سوژه و موضوعی برقرارشود.