ایستادهام به بغض
من در آستانهی خیزشی نو
تکههایم را از زیر چکمهها و باتومها
جمع میکنم
فریاد هرچه رساتر
کف خیابانها
خونینتر..
نیلوفرثانی
25دی 98
در همهمههای مفرط ِ درد
در نجواهایِ بیدریغِ اندوه
در خاموشیِ سکوت گریه
کسی
بی کسیهایَش را
پرنده می کند
می پَرانَد
در انزوایِ تنهایی
هر شب
مشتی شعر می بافد و مچاله
به اعتراضِ این تاریکی
می سوزاند..
نیلوفرثانی