پروانه سادات صنعتی
پروانه سادات صنعتی
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

آشنایی با مکاتب هنری (از رمانتیسیسم تا اکسپرسیونیسم انتزاعی))

رمانتیسیسم (1780 الی 1850)

رمانتیسیسم طیف وسیعی از هنرها از جمله نقاشی، موسیقی، ادبیات و غیره را تحت تأثیر قرار داد. آرمان‌های موجود در این مکتب، نظم، هارمونی و عقلانیت را که به‌شدت در مکاتب کلاسیسیسم و نئو کلاسیسم پذیرفته شده بود را نفی می‌کردند. هنرمندان رمانتیسیسم در عوض بر روی فرد و قوه‌ی تخیل تأکید داشتند و بر روی نشان دادن اشتیاق و احساسات بیش از خرد و منطق کار می‌کردند.

یکی از آرمان‌های رمانتیسیسم، قدردانی از طبیعت بود که هنرمندان را از فضای تاریک درون خانه‌ها بیرون آورده و به‌کار در فضای باز می‌گماشت.

از نقاشان برجسته‌ی رمانتیسیسم می‌توان به یوهان هاینریش فوسلی که نقاشی‌های عجیب و ترسناکی را برای نشان دادن شکاف‌های تاریک روان انسان خلق کرده اشاره کرد. همچنین ویلیام بلیک شاعر که اشعار و تصاویر مرموز آن، دیدگاه‌های عرفانی و ناامیدی وی را از فشارهای اجتماعی که در آن می‌زیسته را نقل می‌کند.

رئالیسم (1848 الی 1900)

رئالیسم، اولین جنبش هنری مدرن، احتمالا در سال 1840 در فرانسه آغاز گردید. این جنبش دستاورد چندین رویداد از جمله جنبش ضد رمانتیسیسم در آلمان، ظهور روزنامه‌نگاری و ظهور هنر عکاسی بود. هر یک از این وقایع، انگیزه‌ی تازه‌ای را برای ثبت وقایع روزمره درست به همان شکلی که هستند را ایجاب می‌نمود. دقت، توجه به جزئیات و تصاویری که برگرفته از زندگی روزمره هستند از شاخصه‌های این مکتب هستند.

گوستاو کوربه یکی از تأثیرگذارترین رهبران جنبش رئالیستی است. وی هنرمندی فرانسوی که تنها چیزی را که می‌بیند به‌تصویر می‌کشد.

آرنووُ یا هنر نو (1890 الی 1910)

آرنووُ که به معنای هنر نو است سعی در ایجاد جنبشی کاملا معتبر و عاری از هر گونه تقلید از سبک‌های پیشین خود داشت. این جنبش هنرهای کاربردی، گرافیک و تصویرسازی را به‌شدت تحت تأثیر قرار داد. این جنبش از ساختارهای طبیعی به‌ویژه خطوط و منحنی‌های سینوسی شکل تأثیر گرفته است.

هنرمندان برجسته‌ی این مکتب در طیف وسیعی از رسانه‌های هنری از جمله معماری، گرافیک، دکوراسیون داخلی، ساخت جواهرات و نقاشی فعالیت داشته‌اند. آلفونس ماریا موشا، طراح گرافیک اهل چک با پوسترهای تبلیغاتی‌اش برای سارا برنرارد بازیگر شناخته می‌شود.

آنتونی گائودی ای کُرنت معمار و مجسمه‌ساز اسپانیایی در آثارش از خطوط صاف فراتر رفته و برای سازه‌ها از خطوط خمیده و پر رنگ مشابه آنچه در بنای کلیسای ساگرادا فامیلیا در شهر بارسلونا خلق کره، استفاده می‌نمود.

امپرسیونیسم (1885 الی 1865)

نقاشان امپرسیونیست درصدد بودند تا دریافت فوری از یک لحظه را ثبت کنند. آنها این‌کار را با ضربات قلم‌موی کوتاه و سریع بر روی بوم و ایجاد طرحی که به نظر ناتمام می آمد انجام می‌دادند. هنرمندان امپرسیونیست، سوژه‌های زندگی مدرن را موضوع کار خود قرار داده و صحنه‌هایی همچون سالن‌های رقص و مسابقات قایق‌های بادبانی را به‌جای وقایع تاریخی و داستان‌های اساطیری به تصویر می‌کشیدند.

کلود مونه هنرمند فرانسوی نخستین بار ایده‌ی تقدم بیان ادراکات، بر طبیعت را مطرح کرد و جریان امپرسیونیسم از این نقطه آغاز گردید. از آثار وی می‌‌توان نیلوفرهای آبی (1899)، بانو با یک چتر آفتابی (1875) و ادراک، طلوع خورشید (1872) که نام جنبش امپرسیونیسم از آن گرفته شده است را نام برد.

پست امپرسیونیسم (1885 الی 1910)

نقاشان پست امپرسیونیسم مستقل از هم کار می‌کردند اما تمامی نقاشان پست امپرسیونیسم تأثیرگذار، آرمان‌های مشترکی داشتند. آنها بیشتر بر مشاهدات ذهنی و نمادین و معانی شخصی متمرکز بودند تا واقعیت‌های که در جهان پیرامونشان دیده می‌شد. این مهم اغلب با به‌کارگیری اشکال انتزاعی به وقوع می‌پیوست.

از نقاشان پست امپرسیونیسم می‌توان به ژرژ سورا اشاره کرد. وی نقاشی فرانسوی و به عنوان بنیان‌گذار جریان پست امپرسیونیسم (پسادریافت‌گری) شناخته می‌شود. او با کنار هم قرار دادن نقطه‌ها یک تصویر را خلق می‌کرد.

وینسنت ون گوگ نیز به‌عنوان یک نقاش پست امپرسیونیسم شناخته می‌شود. او نیز آرمان سایر هنرمندان پست امپرسیونیسم یعنی همان بیان شخصی را به ارث برده و این کار را با ضربه‌های ضخیم قلم مو و رنگ‌های تیره بر روی بوم انجام می‌دهد.

فوویسم (1900 الی 1935)

جنبش فوویسم به رهبری آنری ماتیس بر پایه‌ی دستاوردهایی که آثار ون گوگ و  ژرژ سورا به همراه داشتند به وجود آمد. به‌عنوان نخستین آوانگارد (آثاری که ماهیتی تجربی، رادیکال یا نوآورانه دارند) قرن بیستم، شاخصه‌هایی همچون استفاده‌ی معنادار از رنگ‌ها، خطوط و ضربات قلم‌موی تند، طراحی تخت سطوح و ترکیب‌بندی‌های صاف را در بر دارد.

همان‌گونه که در آثار خود ماتیس نیز مشاهده می‌شود، جداسازی رنگ از اهداف نمایشی و توصیفی آن یکی از عناصر اصلی  تشکیل‌دهنده‌ی این جنبش بود. فوویسم پیش زمینه‌ی شکل‌گیری جنبش‌های کوبیسم و اکسپرسیونیسم بود.

اکسپرسیونیسم (1905 الی 1920)

جنبش اکسپرسیونیسم به‌عنوان پاسخی در برابر جهان‌بینی‌های متناقض و از دست رفتن جایگاه معنویات ظهور کرد. هنر اکسپرسیونیسم درصدد بود با به‌کارگیری اعوجاج فرم‌ها و رنگ‌های تند درون هنرمند را منعکس سازد و تشویش‌های درونی و احساسات ناخودآگاه  او را به تصویر بکشد.

نقاشان اکسپرسیونیسم  به دنبال حقیقت، الهام و مکاشفه بودند و فراتر از آرمان‌های هنر غرب و موزه‌های قوم‌شناسی بودند که تنها کارشان تجدید نظر در سنت‌های قومی و بومی و هنر قبیله‌ای بود.

ریشه‌های اکسپرسیونیسم را می‌توان در آثار نقاشانی همچون پابلو پیکاسو، ادوارد مونک و جیمز انسور یافت. گروه‌هایی همچون دی بروکه و سوارکاران آبی که هر دو نقشی محوری در پیدایش جنبش اکسپرسیونیسم داشتند شکل گرفتند بنابراین هنرمندان می‌توانستند با پیوستن به این گروه‌ها آثار خود را منتشر و ایده‌های خود را به‌صورت جمعی بیان کنند.

کوبیسم (1907 الی 1914)

مکتب کوبیسم توسط پابلو پیکاسو و ژرژ براک پایه‌گذاری شد. آن دو به‌شدت با این عقیده که هنر می‌بایست طبیعت را کپی کند مخالف بودند و از تکنیک‌ها و دیدگاه‌های سنتی فاصله گرفتند. آنها اساسا اشیائی قطعه قطعه را به شکلی انتزاعی خلق می‌کردند.

بسیاری از آثار نقاشان کوبیسم از سطوح صاف و دو بعدی، فرم‌های هندسی و مکعب اشیاء تشکیل شده‌اند که غالبا موضوع آنها حتی قابل تشخیص نیز نبودند.

سورئالیسم (1916 الی 1950)

سورئالیسم از جنبش هنری دادا با هدف نمایش هنری که منطق و خرد را به مبارزه می‌طلبد در سال 1916 پدید آمد. سورئالیست‌ها تفکر منطقی را نفی می‌کردند. آنها این روند تفکر را در وقایعی همچون جنگ جهانی اول مقصر می‌دانستند و معتقد بودند این نوع منطق تخیل را از بین می‌برد.

سورئالیسم از کارل هاینریش مارکس و تئوری‌های که توسط زیگموند فروید مطرح شد، تأثیر گرفت. تئوری‌هایی که به کاوش روان انسان و قدرت تخیل پرداخته‌اند.

از هنرمندان با نفوذ سورئالیست می‌توان به سالوادور دالی اشاره نمود. او برای به تصویر کشیدن مکاشفه‌های خود در زندگی روزمره و خیابان‌ها از ضمیر ناخودآگاه خود استفاده می‌کرد.

آثار دالی  توأم با رؤیاهای زنده، عجیب و غریب با دقتی تاریخی است.

اکسپرسیونیسم انتزاعی (1940 الی 1950)

اکسپرسیونیسم انتزاعی از میراث سورئالیسم شکل گرفت. این جنبش پس از جنگ جهانی دوم در نیویورک ظهور کرد. از این جنبش با عنوان مکتب نیویورک نیز یاد می‌شود. نقاشان و مجسمه‌سازان این مکتب از آنچه متعارف بود فاصله گرفتند و به‌جای آن از ناخودآگاه و بداهه‌پردازی برای خلق انتزاع در آثار خود استفاده کردند. آثاری در مقیاس بسیار بزرگ که محدود به قاب بوم‌ها نبودند و بوم می‌توانست مستقیما بر روی زمین قرار بگیرد.

از نقاشان برجسته‌ی اکسپرسیونیسم انتزاعی می‌توان به جکسون پولاک اشاره کرد. سبک منحصر به فرد او در نقاشی چکه‌ای شناخته شده است. مارک روتکو نیز از نقاشان اکسپرسیونیست تبار آمریکایی و لیتوانی تبار بود که در آثار خود از لکه‌های بزرگ رنگی برای منتقل کردن حس معنویت استفاده می‌کرد.

آرنوواکسپرسیونیسماکسپرسیونیسم انتزاعیامپرسونیسمپست امپرسیونیسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید