آشنایی با مکاتب هنری جهان شاید برای بسیاری از هنردوستان، مجموعه داران و به طور کل افرادی که نیاز به دانستن تاریخ هنر، جنبشهای هنری و یا ژانرهای هنری تأثیرگذار در کار خود دارند همواره یکی از مسائل مهم بوده است.
در این راستا یا باید به سراغ کتابهای تاریخ هنر همچون کتاب «تاریخ هنر اثر ارنست گامبریج»، هنر در گذر زمان اثر هلن گاردنر، تاریخ هنر جنسن، سبکها و مکتبهای هنری اثر ایان چیلورز و هارولد آزبورن و ... برویم و یا به سراغ اینترنت...
تا جایی که به شخصه در فضای اینترنت به دنبال منابع فارسی تاریخ هنر و سبک های هنری گشتهام خیلی جسته گریخته به این موضوع پرداخته شده... به طور مثال در منبعی تنها مکاتب هنری مربوط به بازهی زمانی محدودی بررسی شده و یا ژانرهایی که بیشتر نام آنها شنیده شده و متداول هستند بررسی شدهاند. و در بسیاری از منابع حتی توضیحات اشتباهی دربارهی یک مکتب آوردهاند!
یکی از نکات بسیار مهمی که به نظر بنده در زمان مطالعهی تاریخ هنر حائز اهمیت است، اشاره به بازهی زمانی و ترتیب زمانی در پرداختن به این موضوع است.
خلاصه خودم دست به کار شده، مقالاتی خوبی گیر آورده و سعی کردم به این موضوع بپردازم و خوشبختانه موفق به جمعآوری نسبتا خوبی شامل موارد زیر شدم:
برای هر یک از این مکاتب، توضیحی مختصر، شاخصهها و هنرمندان بنیانگذار و پیشرو آن گردآوری شده و در سه مقاله با عنوانهای از ماقبل تاریخ تا نئوکلاسیسم، از رمانتیسیسم تا اکسپرسیونیسم انتزاعی و از هنر دیدمانی تا هنر دیجیتال منتشر خواهد شد.
در این مقاله قصد داریم بخش سوم از این سری مقاله ها یعنی «هنر دیدمانی تا هنر دیجیتال» که به زمان ما و در حقیقت به هنر معاصر نزدیکتر بوده و شاید کمتر مطلبی در مورد آن خوانده باشید رو بررسی کنیم.
پیشرفت تکنولوژی همزمان با گرایش بشر به سمت جلوههای بصری و استفاده از خطای دید، جنبش هنری آپ آرت که نام آن از واژهی optical به معنای بصری گرفته شده را به وجود آورد. این جنبش با نمایشگاهی گروهی در گالری دنیس رنه در 1955 آغاز شد.
هنرمندان پیرو این سبک، از اشکال، رنگها و الگوها برای خلق تصاویری که به نظر متحرک، لرزنده، پیش آینده یا پس رونده هستند، استفاده میکنند. این تصاویر و الگوهای انتزاعی برای کنتراست بیشتر اغلب بهصورت سیاه و سفید و با هدف فریب چشمان و ایجاد هیجان در بیننده خلق میشدند.
بریجیت رایلی هنرمند انگلیسی، یکی از برجستهترین نمایندگان آپ آرت است. آثار وی در 1964 شامل خطوط سیاه و سفید درخشانی هستند که توهم یک آرایش مدور را ایجاد میکردند.
پاپ آرت و یا هنر همگانی یکی از شناختهشدهترین تحولات هنری قرن بیستم بهشمار میرود. این جنبش هنری در تضاد با متدهای بهکار رفته در اکسپرسیونیسم انتزاعی بهوجود آمد. سوژههای پاپ آرت اشیاء مادی و مربوط به زندگی روزمرهی انسان هستند که مصرفگرایی و رسانههای جمعی را به چالش میکشند.
هنرمندانی همچون اندی وارهول که از بنیانگذاران جنبش پاپ آرت در دههی 1950 در ایالات متحده شناخته میشود و روی فاکس لیکتنستاین از برجستهترین هنرمندان پاپ آرت تلاش کردند تا این ایده را به وجود بیاورند که ذاتا هنر میتواند از هر منبعی الهام بگیرد و هیچگونه سلسله مراتب فرهنگی ای وجود ندارد که این اصل را بر هم زند.
ترجمهی لغوی این جنبش معادل «هنر ضعیف » است. این جنبش، مدرنیسم و سیستمهای معاصر را با بهکارگیری مواد معمولی و پیش پا افتاده در آثار به چالش میکشد. هنرمندان پوورا آرت برای برانگیختن احساسات انسان پیش از انقلاب صنعتی از خاک، سنگ، کاغذ، ریسمان و سایر عناصر مادی استفاده میکند. در نتیجه بسیاری از آثار برجسته در این جنبش به شکل مجسمه نمود پیدا میکنند.
ماریو مِرز هنرمند ایتالیایی به همراه دیگر هنرمندان ایتالیایی همچون گیووانی آنسِلمو و آلیگیرو بووتی با ترسیم تصاویری از زندگی روزمره، آثاری ضد نخبهگرا خلق کردند.
مینیمالیسم و یا سادهگرایی که به نامهای هنر کمینه و یا هنر موجز نیز شناخته میشود در نیویورک ظهور کرد. گروهی از هنرمندان جوان شروع به زیر سؤال بردن آثار به شدت فلسفی، عمیق و پیچیدهی هنرمندان اکسپرسیونیسم انتزاعی بردند. هنر مینیمالیسم در عوض توجه خود را بر روی سادگی، ناشناس ماندن و توجه به مادیت آثار معطوف میداشت.
هنرمندان مینیمالیسم از بینندگان میخواستند تا بهجای همزادپنداری و پیدا کردن شباهت مابین اثر با واقعیات بیرون و عواطف خود، دقیقا بر روی آنچه مقابل آنها است، تمرکز کنند. آنها برای اینکار از اشکال خالص، سادگی، نظم و هارمونی استفاده میکردند.
فرانک استلا، هنرمند آمریکایی یکی از بنیانگذاران اولیهی جنبش مینیمالیسم بود. نقاشیهای سیاه غیرنمایشی او مابین سالهای 1958 الی 1960 شهرت دارند که هر کدام یک الگو از نوارهای مستطیلی با عرض یکنواخت که با جوهر سیاه چاپ شده را نشان میدهند.
هنر مفهومی به طور کلی تمامی جنبشهای پیش از خود را نقض نمود. در هنر مفهومی، ایده بر مؤلفههای بصری و اصول زیباییشناسی اولویت و برتری دارد. شیوههای هنر مفهومی را میتوان به موارد زیر تقسیم نمود.
اوا پارتوم هنرمند مفهومگرای اهل لهستان بود. او برای خلق اشعارش، حروف الفبا که با کاغذ ساخته شده بودند را در مناظر مختلف بر روی سطح زمین پخش میکرد. این حرکت منجر به واسازی زبانی می گردید که در آن ساختارهای گرامری، نحوی و معنایی به کار گرفته میشدند تا الگوهایی خاص برای یک شعر را تعیین کنند.
جوزف کسوت هنرمند آمریکایی و یکی از هنرمندان پیشرو در جنبش هنر مفهومی است. او تولید و نقش زبان در هنر را جستجو میکرد. در حقیقت او زبان و تصویر را در کنار یکدیگر برای خلق آثارش به کار میبرد. همانطور که در اثر معروف او در 1965 با عنوان « یک و سه صندلی» مشاهده میشود. او یک صندلی را به سه طریق نشان داده تا معانی مختلف مربوط به یک شیء را نمایش دهد. از آنجایی که هنر مفهومی بر روی ایده و مفاهیم تمرکز دارد.، اثر او هیچ فرم و سبک مشخصی نداشت.
دههی 1970 آغاز هنر معاصر بود و تا امروز ادامه مییابد. این دوره تحت سلطهی مدارس و آکادمیها بوده و جنبشهای کوچکتری شکل گرفته است. در ادامه به توضیح مختصری از این جنبشها خواهیم پرداخت.