ایدهها در ذهن تمامی ما انسانها جریان دارند، میآیند، میروند و متأسفانه اغلب اوقات نیز فراموش میشوند. با این وجود ایدههای خارقالعاده عمدتا از طریق الهام خلق میشوند. درست زمانی که افکار خودمان را از زندگی روزمره، تعلقات دنیوی و اندیشههای متعارف که تمامی مغز ما را پر کرده رها میکنیم، ایدههای ناب به سراغ ما میآیند. یک ایدهپردازی موفق عمدتا از سه مرحلهی خلق ایده، انتخاب ایده و تبدیل ایده به واقعیت تشکیل شده است.
در این نوشته میخواهم شما را با برخی از تکنیکهای متداول ایدهپردازی در جهان آشنا کنم.
تکنیک اسکمپر (Scamper)
اسکمپر یک تکنیک ایدهپردازی است که تلاش فیزیکی و یا ذهنی را به عنوان محرک اصلی بهکار میگیرد و توسط باب اِبری (Bob Eberie) مطرح شد. این روش در حقیقت یک چک لیست شناخته شده است که به فرد کمک میکند ایدههایی را پیدا کند که به اصلاحات و تغییرات مثبت در محصول موجود بینجامد و یا چیزی را از نو خلق نماید.
واژهی «SCAMPER» مخفف افعالی است که در ادامه آمدهاند:
حرف S: از فعل «Substitute» بهمعنی جایگزین کردن گرفته شده است.
حرف «C» از فعل «Combine» به معنی ترکیب کردن گرفته شده است.
حرف «A» از «Adapt» به معنی سازگار کردن است.
حرف «M» از «Modify» بهمعنی تغییر دادن است.
حرف «P» از «Put to another use» به معنی استفاده در موارد دیگر است.
حرف «E» از «Eliminate» به معنی حذف کردن گرفته شده است.
حرف «R» از «Reverse» بهمعنی معکوس کردن گرفته شده است.
تکنیک طوفان فکری (Brainstorming)
در این روش، راهحلها و یا به عبارتی ایدههای زیادی در یک مورد خاص ارائه میشود. در این روش تعداد ایدهها مدنظر است و نه کیفیت آنها
در طوفان فکری هیچگونه ارزیابیای در مورد ایدهها انجام نمیشود بنابراین افراد میتوانند بدون ترس از انتقاد و یا قضاوت ایدههایشان را آزادانه مطرح کنند. حتی از ایدههای عجیب و غریب نیز استقبال خواهد شد. اصلا هرچه ایده عجیب و غریبتر باشد خفنتر است. محدود کردن ایدههای عجیب و بی حد و مرز آسانتر از تبدیل ایدههای کوچک به راهحلی موثر است. در طوفان فکری اغلب ایدههای مختلف با یکدیگر ترکیب میشوند تا ایدهی خوبی را بسازند. طوفان فکری هم به صورت فردی و هم به صورت گروهی قابل انجام است. طوفان فکری عمدتا در گروههای 6 الی 10 نفره انجام میشود.
تکنیک نقشهی ذهنی (mindmapping)
نقشهی ذهنی یک تکنیک گرافیکی است که ارتباط میان تکههای مختلف اطلاعات و ایدهها را ترسیم میکند. هر واقعیت و یا ایده نوشته میشود و سپس با یک خط و یا منحنی به ایدههای قبل و بعد از خود وصل میشود. بهاین ترتیب شبکهای از ارتباطات ایجاد میشود.
تکنیک نقشهی مغزی توسط یک محقق آمریکایی بهنام تونی بوزان (Tony Buzan) در 1972 در کتابی با عنوان « از کله ات استفاده کن» مطرح شد. جالب است بدانید از تکنیک نقشهی ذهنی در جلسات طوفان فکری، برنامهریزی پروژه، حل مسأله و یادداشتبرداری استفاده میشود.
هدف نقشهی ذهنی، بهدست آوردن و پیکربندی اطلاعات برای بهاشتراکگذاری مفاهیم و ایدهها است. برای شروع تکنیک نقشهی ذهنی، شرکتکننده تنها باید یک کلمهی کلیدی را در وسط صفحه بنویسد. سپس باید هر آنچه در ارتباط با کلمه کلیدی به ذهنش میرسد را در همان صفحه بنویسد. در مرحلهی بعد باید سعی کند ارتباطات میان این کلمات را با یکدیگر پیدا کند.
استوریبرد (Story Board)
در این تکنیک، یک داستان مصور برای تشریح و کاوش خلق میشود. استوریبردها به افراد خلاق کمک میکنند تا اطلاعاتی را که در طول تحقیقاتشان بهدست آوردهاند را به نمایش بگذارند. تصاویر، نقلقولها و سایر اطلاعات بر روی یک تخته نصب میشوند تا یک سناریو را بسازند و اینچنین به درک روابط بین ایدههای مختلف کمک کنند.
این مقاله ادامه دارد...