باد برد
غبار فاصله را از
آیینهی زمان
صبح خندید
چشم دوید تا قلهی تو
در سطر روشن دیدار
حجم گریه وارفت
و نشست کنار نقطه در پایان سطر بیقراری
تو آمدی
آفتاب آمد
پنجره وا شد
کوچه دست و پایش را جمع
انتظار را خندید
#نیلوفر_مسیح
#شعر_دال
#فرائیسم
#شاعران_کورد
#مکتب_ادبی_کرمانشاه
#مکتب_اصالت_کلمه
#فرازن
#جنس_سوم
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژه_های_جهان