نیلوفر مسیح
نیلوفر مسیح
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

فراگفتار_آرش_آذرپیک (شعر باژک)



نیلوفر مسیح
نیلوفر مسیح



🔹نامه‌ای برای تو

سلام بابا خورشید عزیز

یک همیشه بر پنجره منتظر
یک فردا که هنوز نیامده
از حالا تمام صفحات فراشعرم را تسخیر
یک قاب عکس
با لبخندی که قید زمان را
در جیب پالتوی هزار ساله‌اش گذاشته
یک من
که در دی ماه سال آینده
پس از کریسمسی طولانی
به دنیا خواهم آمد

اینجا کنار همیشه
چشم به انتظار
این روزها زمان
شبیه دردهای من است
ساکت
خموده
ساکن
خاموش در خاموشا

گل‌سرخی کنار پنجره رویید
بی‌آنکه دستی دانه کاشته باشد
تنها دو عاشق هر روز کنار یک هنوز
گریه می‌کردند

برای قید همیشه

پنجره چشمان دخترکی 
که بر جاده آویخته بود
و من تنها یک حرف اضافه
که انتهای ای کاش‌ها جا مانده
می‌دانی بابا خورشید عزیز

حتی یک فعل در جهان مال من نیست
حتی یک اسم
یک قید
یک کلمه بی‌پرده
یک احساس
جهانی از آن خود می‌خواهم
شبیه زخم‌هایم
که تنها لای گلبول‌های خون من نفس می‌کشند

این هزارمین نامه‌ای است که هنوز آن را  ننوشته‌ام
اما به دست تو رسیده
و زیر کلمات مبهم آن خط کشیده‌ای

آه بابا خورشید عزیز من
دیشب خواب دیدم تمام درخت‌های باغ
دهان دارند

با دست‌هایی گره کرده
هر یک دنبال کلمه‌ی خود بود
اما من درختی بودم بی دهان
که مشتی ابر چشم‌هایم را بسته بودند


#نیلوفر_مسیح
#جهانی_از_آن_خود
#باژک
#از_مجموعه_نامه‌ها
#مکتب_اصالت_کلمه
#فرائیسم
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژه‌های_جهان
#فروغ_فرخزاد
#رضا_براهنی

شاعر، نویسنده، پژوهشگر ادبی_فلسفی لیدر مکتب اصالت کلمه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید