آهوان شرم ناپذیر ● پیکره های متعفنشان را ● پرتاپ می کنند●بر برهنگی تیغاسنگانه ی بیشه●
سایه هاشان ایستاده●
پیکره هاشان مفقود●
مشک های تاریخ مصرف گذشته شان را نسیم راکد●می آورد تا خانه ی آویزان من●اینجا●که ماده خرسان جوان ● می زایند جوانه جوانه بهار را●
کاش بر شاخه های کنار پنجره●
آرامتر فریادشوند●ترانه ی صلح را●گرگان گرسنه
تا در هر کلمه ی ترانه شان●بفهمانند تمام شهر را●که معشوقه ی همه ی شعرهای من●همان آهویی ست●که خود را شام آخر کرد، برای یک گل سرخ●
که تا ماه پیش ●سلطان جنگل بود
#شعر_باژک
#آرش_آذرپیک