استارتاپ ازون کلمههاست که چند سالی میشه زیاد به گوش همه خورده، همه یا یه دونه ازش دارن یا حداقل یه بار توش بودن! ۴ماه پیش این سعادت نصیب منم شد، شروع به کار توی یک استارتاپ مرتبط با گردشگری کردم! من در ادامه میخوام چنتا از ویژگیهایی که خودم این چند مدت متوجه شدم رو نام ببرم تا شاید قبل شروع کار توی استارتاپ به دردتون بخوره و بی خیال اونجا بشین!
- ساعت کاری دست خودتونه
شما آدمی هستین که از بچگی یکی باید بالا سرتون میایستاده که کاراتونو انجام بدین! تو بچگی مامانتون و تو دانشگاه استادتون و الانم رئیستون! پس بهتره تو فکر یه کار دولتی باشین! !توی فضای استارتاپ تنظیم ساعت کار و تموم شدن کارها و رسیدن به ددلاین دست خودتونه، بعضا خودتون لازمه کار برا خودتون تعریف کنین چه برسه به انجامش. اگه دوست دارین هر روز چک بشین و تیک کاراتون از طرف یکی دیگه خورده بشه، باید بگم بهتره بی خیال اینجا بشین.
- رئیس چیه؟
تو فضای کار استارتاپی قرار نیست هر روز صبح جلو پای کسی بلند شین و بهش دست بدین! منظورم بالاجباره وگرنه که خب اگه با یکی حال کنین، بلند شدن از روی صندلی بالاختیار، احترامتون رو نشون میده. خیلی اوقات پیش میاد که رئیس برای همه چایی میاره! توی اینجور فضاها باید انتظار هرکاری رو از رئیستون داشته باشین و عموما هم انتظار هرکاری از شما میره! اگه ترجیحتون اینه که هر روز یه آدم با کت و شلوار و کفش واکس زده توی شرکت باشه برای حفظ ابرو تو جلسات، باز هم باید بگم بهتره بی خیال اینجا بشین.
- اتفاق جدید هر روزه
اینکه بخوای چه برداشتی از هر اتفاق داشته باشی دیگه دست خودته! خوب یا بد دیدنش چیزیه که به دید تو بستگی داره! یه روز کولر خرابه، یه روز یه نفر با یه ظرف پر گیلاس در شرکت رو میزنه، یه روز سماور میترکه و باید بری از قهوه خونه وسط دل بازار چایی بگیری! یه روزم باید کل میز و صندلی ها رو ازین اتاق به اون اتاق ببری. اگه شما آدمی هستین که آشفتگی زیاد فضا و غیر قابل کنترل بودنش روی روانتون تاثیر میزاره و خب انعطافپذیری زیاد، میشکوندتون پس ... باز هم باید بگم بهتره بی خیال اینجا بشین.
- آدما زمین تا آسمون با هم فرق دارن
برعکس فضای اداری و کارمندی که عموما همه آدما تیپ شخصیتی مشابهای دارن که خب اونم دلیلش نوع سوالات استخدامیه! اینجا هر روز یکی میاد که حتی اندک شباهتی به اونی که دیروز اومده نداره. از بچههای دهه ۵۰ تا ۸۰! از دکتر تا دانشگاه نرفته! اگه دوست دارین استایل تیپی و تفکری همکاراتون شبیه هم باشه، باز هم باید بگم بهتره بی خیال اینجا بشین.
- فضای کار عجیب غریب
یه روز توی فضای کار اشتراکی کار میکنین، یه روز میگن برین خونتون و یه روزم یهو میبرنتون توی یک خونه صد ساله وسط دل بازار تهران! فضاهای کاری عموما متغیر، ولی خب خیلی جذابن. کار توی فضای کار اشتراکی میتونه کلی ارتباطاتتون رو گسترش بده و یه نتورک قوی از آدمها براتون بوجود بیاره و خب کار توی اون خونههای صد ساله یا حتی فوق مدرن هم صفای خاص خودشو داره. اگه از سال اول مدرسه تا آخر دانشگاه همیشه ردیف اول یا آخر یا گوشه مینشستین و توی کل این سالها حتی تنوع توی جای نشیمنگاهتون ندادین، باز هم باید بگم بهتره بی خیال اینجا بشین.
در نهایت میتونم بگم بستگی داره چجور آدمی باشین! اینکه منعطف و ماجراجو باشین یا اینکه ثبات رو ترجیح بدین. اینکه حاضر باشین هر روز پاشین و کولتون رو بزارین تو خورجین بیدود و برین توی دل بازار تهران و خودتون کلید بندازین و اول صبحی چایی دم کنین یا اینکه هر روز سوار مترو شین و برین اون بالاها و درهای اتوماتیک به روتون باز شن و یکی براتون چایی بیاره و تا رییستون اومد همه برجا پاشین و دستاتونو دراز کنین؟ من هنوزم بعد فهمیدن این چیزا نمیتونم بگم آدمشم یا نه؟ فقط الان با اطمینان بیشتری میتونم بگم به درد شغل کارمندی نخورده و نخواهم خورد!
پ ن: اینا فقط و فقط یک تجربه بود و نظر شخصی! قطعا مثل همه ادارهها و آدمها، استارتاپها هم با هم متفاوتن.
شما چه تجربهای از کار توی استارتاپ دارین؟