سریال خاتون دوشنبه به قسمت چهارم میرسد. سریالی تاریخی که این روزها بعد از زخم کاری، امید دوم طرفداران پیشرفت در سریالهای سینمای خانگی است.
نسخه ویدئویی این مطلب، با جزئیات بیشتر
خاتون علاقمندان شهرزاد را راضی میکند، علاوه بر آن میهندوستانی را که ازپروپاگاندا خستهاند را هم فعلا مشتاق و منتظر، به تماشا نشانده است تا ببینند آیا میتوان به یک سریال رسمی ایرانی امید بست یا نه ؟ امیدی که پیشتر، صدا و سیما از آنها گرفته است.
از طرف دیگه ضعفهایی در فیلمنامه پدیدار شده که در قسمت اول نمیشد آنها را دید. اگر اهل سیاست باشید، کمکم حفرههایی نادیده را میبینید که شاید سفارشیبودن سریال را در قسمتهای بعدی آشکارتر کند.
حالا که پژمان بازغی از سریال بیرون رفته، میتوان قضاوت بهتری درباره نقشی داشت که بازی کرده بود. نقشی که میتوانست پختهتر عمل کند، اما در یک میهمانی، انبار کردن مایحتاج در قحطی، و البته دم تکان دادن برای نیروی خارجی را در آن دید اما در لحظه اوج شناخت ما از این شخصیت، که چندان هم به نظر دارای منش نظامی نمیآمد با او به فجیعترین شکل ممکن خداحافظی کردیم.
در کنار اینها این سریال پرخرج یک موضوع دیگر هم دارد. اینکه عباراتی را در تاریخ پس و پیش عرضه میکند. اینکه نمیخواهم پسرم روسی حرف بزند، ما را به یاد جنگ ۸ ساله ایران و عراق میاندازد و پاینده ایرانِ اعدامی با چشمهای باز، یاد وقایع روایتشده از بازه دیگری در تاریخ ایران. با این حال بافت دراماتیک آنها برای فردی که تاریح نخوانده و سیاست ندانسته، جذاب است و در این شکی نیست.
ریتم داستان جز در بخشی که استیصال خانواده هوو، با بازی بهناز جعفری را روایت میکرد خوب و پر. استرس و روان است. میشود امیدوار بود که در قسمت چهارم هم این روال ادامه داشته باشد.
همزمانی تقابل غم داد، سلامتی و میهندوستی، با وضعیت کنونی شاید از هر چیزی در موفقیت این سریال نقش بیشتری داشته باشد و این هوشمندی تهیهکننده و کارگردان در انتخاب موضوعی است که حالا در شهریور هم روی پلتفرمها به نمایش در میآید.
خاتون، به نظر میرسد سراسیمه بودن در ریتمش است اما در ساخت آن نه. چه آنکه یک سال پس از آنکه ضبط آن شروع شد به اکران رسیده است. این نقطه قوتی است برای فضایی که در آن قبله عالمها، دستپاچه و بیهدف به نمایش درآمده اند.