چرا واقعا مردم از ما جنس نمیخرن؟
چرا؟ چون تعدادی که میفروشی معلومه، خریدن ثبت و ضبط شده همه چیز تحت کنترل توئه اما یه سری آدما اومدن ولی نخریدن، دیدن و بدون هیچ کاری رفتن. ما باید فکر اونا باشیم این خیلی مهمه چون اگر بخواییم در نظر بگیریم که تعداد و نسبتشون چه جوریه باید مثال معروف Iceberg (همون چیزی که تایتانیک خورد بهش) رو بزنیم.
اون بخشی که میخرن همون نوک تیزه که از آب بیرونه، قسمت اعظم افرادی که محصول ما رو دیدن و هیچ واکنشی نداشتن زیر آبه، افراد خیلی زیادی هستند که نمیخرن بحث ما این نیست که یه کاری کنیم اوناهم بخرن بحثمون اینه که دلایل نخریدن رو پیداکنیم و ببینیم که آدما چرا از ما خرید نمیکنن.
اولین و همهگیرترین دلیل برای عدم خرید آدما چیزیه بنام تله امید.
درواقع انتظاری که ما از کالا یا خدماتمون داریم خیلی بالاست. از بعد روانیش دارم بحث میکنم بحث یکم پیچیدس ما فکر میکنیم خیلی خیلی باید بخرن، ولی اونجوریام نیست.
رو همین حساب احساس میکنیم که نمیخرن نگو اصلاً همین بوده یعنی نهایتش، کل توان محصول ما برای فروخته شدن همین بوده امید اشتباه داشتیم.
گاهی اوقات ما فکر میکنیم که این محصولمون رو الان از 80 میلیون نفر 60 میلیون نفر میخوان، بعد روز اول، دوم، سوم میبینیم 10 تا میفروشه روز صدم میبینیم سرجمع مثلاً 300 تا دونه فروختیم بعد احساس میکنیم که مردم نمیخرن، مشکل دقیقا اینجا پیش میاد که توان محصول شما همینقدر بوده.
توان تبلیغاتی که پیاده شده بود قرار بود همین رقم رو بوجود بیاره. پس اولین و مهمترین چیزی که وجود داره تله امید هستش ما امیدواریم بودیم که خیلی بخرن الان که اون آمار با آمار تو ذهنمون اونقدری برابر نیست احساس میکنیم اونا نخریدن کل توان بازاریابیمون، فروشمون، همینقدر بوده اصلاً بیشتر از این نبوده تازه همینایی هم که خریدن دمشون گرم.
دومین دلیل قیمت گذاری اشتباه، اکثر افراد فکر میکنن قیمت محصول باید ارزون باشه، این خیلی خیلی غلطه، خیلیا فکر میکنن باید گرون باشه اینم غلطه؛ خب پس چی درسته؟! قیمت گذاری درست و حسابی درسته. باز قصدمون این نیست که الان بگیم چه جوری میتونین قیمت گذاری کنین اما یک اِلمان روباید مدنظر قرار بدید قیمت گذاری باید توجیه داشته باشه. هم بالا بودن قیمت رو باید توجیه کنی هم پایین بودن رو درواقع ارزنده بودن کالا یا خدمات رو باید توجیه کنی.
یه مثال میزنم: شما وارد یک سایتی میشی، میبینی یک قیمتی گذاشتن.
اولین اتفاق تو ذهن خودته، بالاخره چشم هر مخاطبی خودش ترازوئه یه چیزی رو میبینی احتمال میدی که حدودا چقدر میارزه. شاید غلط حدس بزنی اما تو ذهنت اون عدد هست و اون چیزی که تو ذهنت هست درسته و با اون قراره تصمیم بگیری مثلاً یه خودکار لوکس میبینی میگی این 300 تومن تا 500 تومن میارزه نگاه میکنی میبینی 5 میلیونه، اینجا دیگه نمیارزه یا همون خودکاره رو میبینی میگی 300 تا 500 تومن میارزه قیمتش رو میبینی 50 هزار تومنه. قیمت پایینه دیگه باز احساس میکنی یه چیزی هست یه داستانی داره که داره ارزون میده.
اگر عدد از قبل تعریف شده در ذهن شما یه عدد بالاتر از اون باشه، فکر میکنی گرونه. پایینتر از اون باشه فکر میکنی یه کلکی تو کاره حالا اگر یکم پایینتر باشه بنظرت بصرفه هست ولی یهو شکافه زیاد باشه فکر میکنی جنس، جنس خوبی نیست این مرحله، مرحله اول تو ذهن مخاطب هستش.
مرحله دوم نگاه میکنی، میبینی داخل متن صفحه هیچ دلیلی واسه اون قیمت 5 میلیون برای خودکار وجود نداره.
محصول رو نگاه میکنی حتی برای 50 هزار تومن هزینه کردن هم توجیه نداره ولی قیمت رو گذاشته 5 میلیون.
تو یک سایت دیگه میبینی همون محصول رو 50 هزار تومن گذاشتن. میخوره تو ذوقت دیگه نمیخری اما یکی اومده باشه توجیه کرده باشه که به این دلایل 5 میلیونه و اگر اون دلایل روانی و احساسی باشن، نه دلایل منطقی؛ صد درصد باعث میشه مخاطب خرید بکنه.
یکی از عامل های که باعث میشه نخرن این هستش که کلاَ دنیا داره میره بسمت زود مصرف بودن یعنی هرچی که بدو بدو بتونی استفادش کنی و بتونی باهاش کارکنی بیشتر استقبال میشه هرچقدر بری بسمت این که ده تا بخش رو بسپاری به خود کاربر و انتظار داشته باشی خودش مسیر خرید رو پیدا کنه، باعث میشه کاربر علاقه ای به خرید نداشته باشه
یکی از دلایل عمده ای که باعث میشه آدما نخرن، دکمه سفارش رو پیدا نمیکنن،
منظورم اینه که سایت از دیدگاه ux مشکل داره
مثلا برای یک محصول دانلودی شما چرا باید از کاربر آدرس، شهر، استان یا کد پستی خواسته باشی؟
اصلا معلومه چیکار داری میکنی؟
ما یه دوستی داشتیم موقع خرید تو سایتش واسه کالای ارسالی فقط اسم میگرفت و شماره تلفن
میرفتی و برمیگشتی آدرس رو میگرفت حالا یه مقدار فرایندش ترسناک بود که چرا آدرس نگرفته ولی توضیح داده بود که قبل از ارسال به هر دلیلی لازم باشه زنگ میزنیم.
پس سخت بودن فرایند خرید یا ده مرحله ای کردن یه داستان باعث میشه آدما از شما خرید نکنن و برن بیرون.
دلیل بعدی که از ما نمیخرن: توضیح ندادن محصول میتونه باشه. منتظری کاربر خودش بفهمه، عدم توضیح مناسب و کافی باعث میشه آدما فکر کنن چیز ارزندهای نیست. پس سعی کن کامل بنویسی.
مدلشو بنویس، اطلاعاتشو بنویس، اطلاعات تا میتونی زیاد بنویس. اصول تبلیغ نویسی رو حتما رعایت کن.
شما فکر کن وسایل الکتریکی خریدی در جعبه رو باز میکنی و میبینی دفترچه راهنما یک صفحه ای داخلشه و این میخوره تو ذوقت یه صفحه میبینی ولی وقتی یه فلش میخری با یه دفترچه کلفت کنارش باشه شاید اصلاَ نخونی اما حداقل خیالش راحت میشه که هر موقع لازم شد میام میخونمش.
یکی دیگه از دلایل اصلی نداشتن تصویر مناسب یا تصویر ناقصه.
واسه پول در آوردن وقت بذار کار باید کامل و اصولی باشه، کار نصف ونیمه و نیم بند نداریم؛
واسه انجام کار یا کارو کامل و اصولی انجام میدی یا اگر حالشو نداری نکن.
مورد اطمینان نیستیم، معتمد بنظر نمیاییم این خیلی مهمه، اصلاً نمیشه بهمون اعتماد کرد چه تو اینستاگرام چه تو وب سایتمون اصلاً نمیشه بهمون اطمینان کرد. نه شماره ای، نه آدرسی، یه آیدی تلگرام گذاشیم یا فقط واتساپ که اونم زیرش نوشتیم لطفا تماس نگیرین، فقط واتساپ.
قیافه سایت یه قیافه بهم ریخته و کج وکوله ای هستش، بعد میاد تو اینستاگرام هم میبینه پیج هیچ نظمی نداره.
در نتیحه ظاهر سایتتون (ui و ux) رو همیشه بهینه بکنید. ای نماد داشته باشید یا هرچیزی که باعث بشه کاربر بهتون اعتماد کنه